شعر فارسی را به صورت عمومی به چند سبک تقسیم کرده اند که عبارتند از:
سبکهای شعر فارسی به طور کلی شش دسته هستند
سبک شاعرهای دورهی سامانی و غزنوی به سبک خراسانی معروف میباشد. از شاعرهای این سبک میتوان به: رودکی، شهید بلخی، دقیقی، فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری دامغانی و ناصر خسرو اشاره کرد.
شعرهای این سبک از نظر نوع، ترکیب عمدهای از قصیده دارد و از لحاظ لفظ، ساده و روان است به گونهای که ناشی از ترکیبهای سخت میباشد. در این سبک واژههای عربی اندکی وجود دارد. نکتههای تخصصی سبک خراسانی شامل: شرایط معنایی، صداقت و صراحت لهجه، تعبیرات و تشبیههای ساده و ملموس است.
ناصر خسرو از شاعران سبک خراسانی
مضمون بیشتر شعرهای این سبک توصیف طبیعت، مدیحه، فتوحات پادشاهان و کمی هم پند و اندرز میباشد. این سبک از شعر تا قرن ششم هجری نیز رواج داشته است، برای مثال بیتهایی از قصیدهی محبوب رودکی را میتوان مورد ذکر قرار دارد:
مرا بسود و فرو ریخت هرچه دندان بود
نبود دندان، لا بل چراغ تابان بود
سپید سیم رده بود و در و مرجان بود
ستاره سحری بود و قطره باران بود
دلم خزانهی پرگنج بود، گنج سخن نشان نامهی ما مهر و شعر عنوان بود
همیشه شاد و ندانستمی که غم چه بود
دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود
بسا دلا که بسان حریر کرده به شعر
از آن سپس که به کردار سنگ و سندان بود
تو رودکی راای ماهرو کنون بینی
بدان زمانه ندیدی که این چنینان بود
بدان زمانه ندیدی که در جهان رفتی
سرود گویان گویی هزار دستان بود
شد آن زمانه که شعر ش همه جهان بنوشت
شد آن زمانه که او شاعر خراسان بود
ویژگیهای سبک خراسانی:
نظامی از شاعران سبک عراقی
سبک عراقی در حوزهی عراق از اواخر قرن ششم تا قرن نهم هجری رواج داشته است. از شاعران این سبک میتوان از: ابوالفرج رونی، سید حسن غزنوی، انوری، جمال الدین اصفهانی، ظهیرالدین فاریابی، نظامی و خاقانی، کمال الدین اصفهانی، سعدی، مولوی، عراقی، حافظ و ... یاد کرد.
در سبک عراقی قصیده بیشتر جای خود را به غزل و سادگی و روانی، و استحکام جای خود را به لطافت و کثرت تشبیهها و تعبیر هد و کنایههای زیبا و تازه و دقیق و باریک داده است. کلمههای تازی نیز در این سبک کاربرد داشته است. با ظهور این سبک مضامین اخلاقی، تربیتی، پند و اندرز جایگاه مدایح مبالغه آمیز را گرفت. برای مثال غزلی از حافظ که شعر او نقطهی اوج سبک عراقی است، نمونهی خوبی میباشد:
دل سراپردهی محبت اوست
دیده آیینه دارطلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون
گردنم زیر بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب!
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینهی محبت اوست
ویژگیهای سبک شعر عراقی:
صائب تبریزی از مشهورترین شاعران سبک اصفهانی
در اواخر قرن نهم با روی کار آمدن حکومت صفوی و مهاجرت برخی از شاعران به هند، طریقه تازهای در شعر به وجود آمد که آن را به سبک هندی نام گذاری کردند. اما به دلیل اینکه خیلی زود در اصفهان، شاعران محبوبی، چون صائب تبریزی پیدا شدند و اصفهان مرکز این سبک شد، به سبک اصفهانی هم شهرت دارد. صائب تبریزی یکی از پر آوازهترین شاعران سبک هندی در قرن یازدهم است، همچنین عرفی شیرازی در قرن دهم و کلیم کاشانی در قرن یازدهم از شاعران این سبک بوده اند.
ویژگیهای سبک شعر هندی:
از قرن دوازدهم چهار نفر از شاعران برجسته آن دوران که عبارتند از: هاتف، عاشق، مشتاق و شعله، از سبک هندی خارج شدند و باری دیگر به سبکهای قدیم روی آوردند؛ به همین دلیل این سبک را به دورهی بازگشت ادبی نام گذاری کرده اند. این شاعرها در سرودن قصیده، از سبک خراسانی تقلید برداری کردند و در سرودن غزل، از سبک عراقی کمک گرفتند.
به صورت دقیقتر این شاعرها در سرودن توجههای بیشتری به نکات حائز اهمیت کردند که. در موارد دیگری از اشعار هم تقلید به این دو سبک به چشم میخورد. این طریقه هنوز هم در شعر سنتی فارسی رواج دارد. در قرن سیزدهم سروش اصفهانی، قا آنی، فروغ بسطامی و محمود خان صبا این سبک را ادامه دادند.
نیمایوشیج از تاثیرگذارترین افراد در نوگرایی شعر
در قرن چهاردهم، به دلیل آشنایی ایرانیها با سبکهای مختلف شعر اروپایی و ادبیات جهان و جنبش مشروطیت و به خاطر تحولهایی که در زندگی اجتماعی ایران پدید آمد در شعر نیز تغییراتی راه یافت و در آن مطلب هدی جدیدی، چون: انتقادهای سیاسی و اجتماعی مطرح گردید. در ظاهر شعرها هم تغییراتی پیدا گشت که مهمترین شیوهی آن، سبک نیمایی میباشد که به نام نیمایوشیج نام گذاری شده است.
قالب شعر نو و قالبهای دیگری که از شعر سبک معاصر پدید آمده است، خصوصیات اصلی و مضامین متنوعی همانند: عرق ملی، دلبستگی به آزادی و ستایش از آرمانهای تجدد خواهانه و قانون مندی کشور و به پا خاستن در برابر استبداد و کمرنگ شدن مضامین تغزلی در نمایههای صوفیانه، عارفانه و عاشقانه دارد.