یک روانشناس با اشاره به شرایط پاندمی کووید ۱۹، مطرح کرد: در شرایط پاندمی کووید ۱۹ که افراد بعضا معنای زندگی خود را گم میکنند، یافتن ارزشهای زندگی و هدف گذاری بسیار کمک کننده است.
به گزارش مجله خبری نگار،گوهر یسنا انزانی با بیان اینکه نخستین قدم هدف گذاری در زندگی کمک گرفتن از متخصصین در راستای پیدا کردن "معنای زندگی" است، اظهار کرد: یافتن "معنا"ی زندگی از سه طریق ارزشهای تجربی نظیر شگفتیهای طبیعت و موسیقی بیکلام، ارزشهای خلاقانه نظیر خلق یک اثر هنری، ارزشهای نگرشی مثل شجاعت و شوخ طبعی انجام میشود.
این روانشناس ادامه داد: هر فرد برای رسیدن به اهداف ابتدا نیاز دارد به خودباوری برسد و بداند در مواجهه با مشکلات زندگی لایق شاد بودن است، فکر و جسم خود را بپذیرد و مسئولیت افکار و احساسات خود را برعهده بگیرد و با احترام به خود برنامه ریزی درستی در زندگی انجام دهد.
وی با بیان اینکه کسی میتواند در راستای اهداف خود پیش برود که بداند چه چیزی او را خوشحال میکند، این را هم گفت که پاسخ به چهار سوال من چه توانمندی دارم،چه ویژگی مثبتی دارم، چه ویژگی منفی دارم و چه محدودیتهایی دارم و از طرف دیگران در چه زمینههایی تایید و تشویق میشوم؛ میتواند در رسیدن به اهداف کمک کند.
انزانی با اشاره به اهداف اقتصادی، فردی، شغلی، خانوادگی و... گفت: افراد باید اهداف خود را طبقه بندی و در همان راستا گامهایی را تعیین و به پیش روند. همچنین توصیه میشود برنامه ریزی روزانه به گونهای باشد که تمامی اهداف تفریحی، معنوی، شغلی و تحصیلی و ... در آن گنجانده شود.
به گفته این روانشناس مطابق با ماتریس "آیزنهاور"، اهداف زندگی به بخشهای اهداف مهم و فوری نظیر اهداف سلامت و تغذیهای، اهداف مهم و غیر فوری نظیر اهداف شغلی و تحصیلی که منجر به رضایتمندی و خوشحالی پایدار میشوند و باید برای رسیدن به آنها زمان تعیین کنیم، اهداف غیر مهم و فوری نظیر پاسخ به پیامک و تماس تلفنی دیگران که برای رسیدن به اهداف اصلی به ما کمک نمیکنند اما به توجه فوری نیاز دارند، اهداف غیر مهم و غیر فوری نظیر حضور در شبکههای اجتماعی تقسیم میشود.
وی معتقد است که ابتدا باید کارهای خود را لیست کرده و مطابق با ماتریس آیزنهاور آنها را دسته بندی، برایشان زمان تعیین کنیم و گام هایی در راستا رسیدن به آنها برداریم. همچنین تعیین اهداف جزئی و حرکت گام به گام به سوی اهداف بسیار مهم است چراکه تعیین اهداف کلی منجر به خستگی در رسیدن به آنها میشود.
انزانی ادامه داد: برای رسیدن راحتتر به اهداف بهتر است از راهنماها و افرادی که آن مسیر را قبلا طی کردهاند کمک بگیریم. همچنین یادگیری و شرکت در کلاسهای خودشناسی و... نیز به ما کمک میکند، از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که معمولا هنگام شروع حرکت به سوی اهداف ترسها بر ما غلبه میکنند و افراد از طرد شدن، مورد قضاوت قرار گرفتن و شکست خوردن میترسند که در این صورت کمک گرفتن از راهنماها میتواند کارگشا باشد.
این روانشناس معتقد است که شخصیت هر فردی منحصر به فرد است و توانمندی خاصی دارد. تاکید میشود افراد از سنین پایین استعدادیابی شوند چراکه اگر کسی بتواند استعدادها و نقاط قوت و ضعف خود را بیابد و مهارتهای اجتماعی نظیر رفتار جراتمند، همدلی، خودآگاهی و کنترل خشم و... را بیاموزد میتواند استعدادهای خود را به سرانجام برساند.
به گفته وی فرزندان تحت تاثیر خانوادهها هستند و امکان دارد به صورت ناخواسته خانوادهها آرزوی تحقق نیافته خود را بر روی فرزندان فرافکن کنند. از این رو در چنین شرایطی فرزندان ما نمیدانند هدفشان در زندگی چیست. گاها برای پیدا کردن اهداف زندگی گرفتار روانشناسان زرد میشوند و اهداف غیر اصولی که این روانشناسان به آنها دیکته میکنند را در پی میگیرند. از این رو پیدا کردن معنای زندگی و رسیدن به اهداف زندگی بسیار مهم است.
انزانی توصیه کرد: اهداف را باید نوشت تا اینگونه ذهن خالی شود و خطای ذهنی کاهش پیدا کند. اهداف باید عینی و قابل وصول، جزئی و مثبت باشند. افراد حتما باید در راستای رسیدن به اهداف برنامه ریزی کنند که در این راستا یادگیری مهارتهای زندگی و حل مسئله بسیار میتواند کمک کننده باشد.
این روانشناس در پایان گفت: پس از برنامه ریزی اهداف باید در زمانهای خلوت سوالهایی از خود بپرسیم تا خود را نسبت به گذشته بررسی کنیم. سوالاتی نظیر من که بودم و الان که هستم و که می خواهم بشوم؟، از جمله این سوالها هستند. باید دقت کنیم علت این تغییرات نسبت به گذشته ما چه بوده است. آیا کتابی خواندهایم و کلاسی رفته که تغییر کردهایم و اکنون برای ادامه دادن این مسیر باید از کدام راهنماها کمک بگیریم؟. سپس احساس خود را ارزیابی کنیم، صبور باشبم و گذشته خود را رها کنیم.
منبع: ایسنا