به گزارش مجله خبری نگار، این مقاله دقیقا برای تو نوشته شده! همین جا بهت قولی میدم که بعد از خواندن این مقاله حتی فکرشم نمیکردی دیدگاهت نسبت به قانون جذب و جهان هستی اینقدر تغییر کنه!
در مورد قانون جذب این همه کتاب نوشته میشه، دوره برگذار میشه. کلی تکنیک از جمله نوشتن و تکرار عبارتهای تاکیدی، تصویر سازی ذهنی، تابلو آرزوها، شکر گذاری، استفاده از پیامهای پنهان و … معرفی میشه، اما در واقعیت کمتر کسی نتیجه میگیره؟! مشکل از کجاست؟
قانون جذب دروغه یا تکنیکهایی که معرفی میشن؟ آیا افرادی که مدعی هستن تو زندگی چیزای خوبی اصطلاحا جذب کردن، اگه دوره و آموزش جذب هم نمیدیدن باز هم این اتفاقات براشون رخ میداد و میتونستن همینا رو جذب کنن؟ آیا واقعا اتفاقاتی که تو زندگی میفته رو واقعا جذب میکنیم یا اصلا جذبی وجود نداره و باور کردیم که جذبه و همش توهم ذهن ماست؟! واقعیت چیست؟ مشکل از کجاست؟
در ادامه کامل این موضوع رو باز کردم و میتونه یکی از مقالات مفیدی باشه که تو زندگیت میخونی.
به غیر قانون جذب قوانین اصلی و حتی مهم تری در جهان هستی وجود دارند که هر کدام زیر قانونهایی دارند و باعث میشوند که ما نتوانیم هر زمان هر چیزی رو که خواستیم جذب کنیم و نمیتوانیم چیزی را جذب کنیم که یکی از این قوانین اصلی را نقض میکند.
برای مثال ما در شب نمیتوانیم روز را جذب کنیم، چون این مربوط به قانون ریتم هست یا نمیتوانیم به طور کامل تغییر جنسیت بدیم، زیرا جنسیت مربوط به قانون جنسیت است یا نمیتوانیم با جذب کردن نتیجه اعمالی که در گذشته داشته ایم رو تغییر دهیم، چون مربوط به قانون علت و معلول هست بعضیها به این کارما هم میگویند، اما در واقع کارما یک تعریف کلی و متفاوت هست و تفاوتهایی با این قانون دارد و، اما تا حدی شبیه هم هستند. پس هر اتفاقی که در زندگی ما میافتد نتیجه قانون جذب نیست. چند روز پیش در مورد قوانین ۱۲ اگانه اصلی جهان هستی در در مقالهای جدا کامل توضیح دادم.
خیلی از افراد چیزی را میخواند و مرتب آن را تصور میکنند، در موردش عبارتهای تاکیدی مثبت مینویسند، مرتب آنها را با صدای بلند میخوانند، عکسی از این به دیوار میچسبانند، مرتب از به دست آوردنش در آینده صحبت میکنند و هر کاری که میدانند انجام میدهند، اما باز هم آن را به دست نمیآورند و کم کم از خود خواهند پرسید که چرا ما از قانون جذب نتیجه نمیگیریم.
قانون جذب بر اساس انرژیهای ارسالی ما عمل میکند و ارتعاش و فرکانس ما مربوط به قانونی به نام ارتعاش هست نه قانون جذب؛ و انرژیهای ارسالی ما در اصل بر اساس کدهایی هست که در ذهن ناخودآگاه ما وجود دارد.
برای مثال مثبت اندیشی، تصویر سازی ذهنی، تکرار عبارتهای تاکیدی، داشتن حس خوب به طور ارادی در واقع فقط در ذهن خودآگاه ما ایجاد میشوند و ذهن ناخودآگاه اصلا توانایی فکر کردن ندارد. اما این که آیا روی ذهن ناخودآگاه ما هم تاثیری دارند یا خیر، بستگی به کدهای فعلی ناخودآگاه ما دارد. برای مثال اگه خودت را در ناخودآگاه عمیقا شخصی فقیر میدانی هر چه قدر هم تکرار کنی من آدم ثروتمندی هستم نتیجه نخواهی گرفت و ذهن ناخودآگاهت چنین عبارتی را اشتباه میداند و عملا آن را فیلتر میکند.
دریافت یه عبارت به طوری که ذهن خود آگاه متوجه آن نشوند فقط میتواند از فیلترهای ذهن خودآگاه عبور کرده، اما لزوما نمیتواند از فیلترهای ذهن ناخودآگاه عبور کند.
در حقیقت ذهن ناخودآگاه عبارتهای دریافتی که خلاف باورهای فعلی موجودش هست را نمیتواند بپذیرد و آنها را تغییر دهد. باید اول کدهایی که ناشی از باورهای فعلی تو در ناخوداگاه وجود دارند را اصلاح کنی که در این مورد و انواع پیامهای پنهانی و نحوه عملکرد آنها به زودی مقالات خواهم نوشت. هر اتفاقی که داره در زندگیت رخ میده یا افرادی رو که وارد زندگیت میکنی و حتی نوع ارتباطی که با آنها برقرار میکنی مربوط به کدهایی هست که در ناخودآگاهت داری و قانون جذب هم بر همین اساس داره عمل میکنه.
حتی شاید باورش برات راحت نباشه که حتی چیزی به اسم شانس هم در حقیقت وجود نداره و با تغییر این کدها میتونی حتی شانس در چیزهایی مثل قرعه کشی که کاملا شانسی به نظر میآید رو تغییر بدی. در یکی از دورههایی که آقای همتی برگذار کردند این مورد کامل اموزش داده شد و شرکت کنندهها نتایجی باور نکردنی گرفتند.
قانون جذب در سال ۲۰۰۶ توسط مستندی که تحت عنوان راز معرفی شد که به فارسی هم دوبله شد، اما قسمتهایی از آن به دلایلی حذف شد. هر چند این قسمتها را میتونی با یه سرچ ساده پیدا کنید و نسخه اصلی این مستند را دانلود کنی. اما فیلم راز صرفا یه فیلم جهت معرفی کلی قانون جذب بود و جنبه تبلیغاتی داشت و بعد دورهای در باره قانون جذب داشت که آن زمان قیمتش ۹۹۷ دلار بود و افراد خاصی در آن شرکت کردن و آموزشهایی بسیار پیشرفتهتر در مورد قانون جذب و تکنیکهایی برای استفاده از آن در بر داشت. صرفا با دیدن یه فیلم که معرف قانون جذب هست و خواندن چند تا کتاب و تنها دانستن این قانون به تنهایی نتیجهای حاصل نمیشه بلکه باید آن را به درستی درک کنی و تکنیکهای استفاده از آن را یاد بگیری.
وقتی ما سعی میکنیم به طور ارادی مثبت فکر کنیم و احساسی خوبی داشتیم در واقع داریم به طور ارادی سعی میکنیم اعمالی که به واسطه باورهای ذهنیمان هست رو تغییر میدیم برای مثال اگه باور داری ثروتمندها آدمهای بدی هستن و سعی میکنی مثبت اندیش باشی و هر جا آدم پولدار و ثروتمندی را دیدی بگی آدم خوبیه در واقع اصلا اون باور را تغییر ندادی بلکه سعی کردی یه جورایی به خودت دروغ بگی؟!
وقتی ذهن ناخودآگاه رو سعی میکنی محدود و رامش کنی این انرژیهای منفی تجمع پیدا کرده وانگار یه جور سندروم ذهنی ایجاد میشه و یه دفعه آزاد میشوند و نتایج بدتری را به همراه داره.
مثلا وقتی تا حالا هر روز دیر از خواب بیدار میشدی، ولی یه دفعه تصمیم میگیری از فردا سحر خیر بشی و ۵ صبح از خواب بیدار بشی شاید فردا یا پس فرداش موفق شدی، اما بعدش به قدری خسته بودی که روز بعدش حتی دیرتر از حد معمول بیدار شدی!
یا مثلا معتادی که سعی میکنه ارادی ترک کنه، اما موفق نمیشه و در بهترین حالت برمی گرده سر جای اولش و حتی اگرم موفق به ترک بشه که آن هم به خاطر انگیزهها و احساساتی بوده که در ناخودآگاه داشته نه صرفا ارادهای که مربوط به ذهن خودآگاه هست، بعد از مدتی کافی هست تو یه جمعی قرار بگیره که بقیه معتاد هستن و بهش تعارف کنن و به راحتی دوباره بر میگرده به سر جای اولش.
چون این مشکل در حقیقت در ناخودآگاه به طور کامل حل نشده و مثل آتش زیر خاکستر میماند. وقتی تصمیم بگیرید به طور ارادی چیزی را تغییر دهید معمولا شکست میخورید بهتر هست آن را به صورت سیستمی و از راههای برنامه ریزی ذهن ناخودآگاه انجام دهید. در نظر داشته باشید به این معنی نیست که با استفاده از عبارتهای تاکیدی، مثبت اندیشی و سایر این روشها اصلا نتیجهای حاصل نمیشه، بلکه این روشها هم میتوانند خیلی خوب باشند، اما همیشه به این سادگی نمیتوانی ازشون نتیجه بگیری و ذهن ناخودآگاه تو نمیتونه همیشه این اطلاعات دریافتی را بپذیره و لازمه با تکنیکهای جدید آشنا بشی و کارهای دیگهای انجام بدی که بتوانی ازقانون جذب و این روشهای نتیجه بگیری که به زودی در مورد این روشها توضیح خواهم داد.
وقتی داری از عبارتهای تاکیدی، تصویر سازی ذهنی، هیپنوتیزم و سایر این روشها استفاده میکنی اگه حس خوبی داشته باشی معمولا به این معنی هست که ذهن تو داره این پیامها رو میپذیره و روش تاثیر گذاره، اما وقتی احساس خاصی نداری یا حس میکنی فقط داری رفع تکلیف میکنی و خسته میشی، به احتمال زیاد این روش روی ذهن ناخودآگاه تو تاثیری نداشته و ناخودآگاه تو آنها رو نپذیرفته و مانند خیلی از اطلاعات دریافتی دیگر فیلتر میکنه.
البته اینجا منظور اینجا عبارتهای تاکیدی مثبت هست و برعکس. یعنی اگر داری خبرهای بد میشنوی یا اطلاعات بدی دریافت میکنی احساس بدی نداری این اخبار احتمالا تاثیر کمی روی ذهن تو خواند داشت.
معمولا داشتن حس خوب به معنای آمدن اتفاقهای خوبه و برعکس. و، اما افکار ما که در سطح خودآگاه هستن کاملا بی تاثیر هم نیستند بالای ۹۰% اتفاقاتی که در زندگی ما رخ میده و افرادی را که وارد زندگیمان میکنیم مربوط به ذهن ناخودآگاه هست یعنی ۹۰% قانون جذب مربوط به ذهن ناخودآگاه هست، ولی کمتر از ۱۰% آن را ذهن خودآگاه تعیین میکند.
پس داشتن افکار خوب هم موثر هست، اما هرگز سعی نکنید با اراده پنهان کردن یک باور عمیق آن را درست کنید.
منبع:اینفو