به گزارش مجله خبری نگار،مرحوم محمدعلی عجمی غزلسرای معاصر تاجیک شعر "صدای سنگها" را با موضوع حماسه و شهادت و مظلومیت فلسطین چنین سروده است:
چرا امشب غزل در قالب مضمون نمیگنجد
به ساحلهای خود حس میکنم جیحون نمیگنجد
ز خود بیرون شدم در آن طرف دیدم فلسطین را
فلسطین شهادت در حصار خون نمیگنجد
سکوت سنگها پر میشود از خندهی شیطان
قیام سروها در قامت موزون نمیگنجد
به اذن هر شهید آیینه میبارد به شیدایی
دگر در حجم حیرت، حیرت مجنون نمیگنجد
تمام عشق را دیدم به دور عشق میچرخید
عجب چرخیست چرخ عشق در گردون نمیگنجد
و دیدم چشمهای تو به دریا میخورد پیوند
چرا امشب غزل در قالب مضمون نمیگنجد؟
«اعظم خجسته» شاعر برجسته و معاصر تاجیکستانی در سرودهای تحت عنوان «توده کفتار صهیون در فلسطین کودکان را میکشد» جنایات و وحشیگری رژیم اشغالگر صهیونیستی علیه مردم مظلوم و سربلند فلسطین بهخصوص غزه را اینگونه به تصویر میکشد:
غزه قربانگاه آرمان فلسطین
غرق در خون
زیر آوار، مادرانش جای شیر خون میدهند بر کودکان
ناله و آه و فغان قوم با ایمان مظلوم
در فلک گوش ملک را گرچه کر کرد
وین جهانی را که در اقصای آن
شیوه و قانون جنگل حاکم است
از غم و مصیبت بیانتهای خود خبر کرد
صد دریغا!
گوشهای حاکمان شرق و غرب کر!
این همه آه و فغان
در ریاض و در اروپا
در آمریکا
در فضای مدعیان عدالت
دموکراسی
همچو در باد
گم شده
و
اکنون
با خط قانون جنگل
توده کفتار صهیون
در فلسطین کودکان را میکشد
میخورد خون
لیک
امروز
یا
فردا
حتما!
این دست دعا
که در فلسطین بالاست
تبدیل به مشت آهنین
بر بام و در عدو فرود میآیدای صحنه ماتم و عزا،ای غزهای قبله و دشت کربلا،ای غزه
نومید مشو که این همه میگذرد
حامی و پناه تو خدا،ای غزه
قانون جنگل
امروز
دموکراسی
و حقوق بشر غرب
در انفجار بمبهای صهیونیستها
که خانههای فلسطینییان را بر سر زنان و کودکان آوار میکنند
خلاصه میشود؛ و در غزه جنازه فلسطینییان را
در تابوت مصوبههای سازمان ملل
با پروتکلهای شورای امنیت
تشییع
و با وتوی آمریکا
دفن میکنند
امروز
روی این کره خاکی
قانون جنگل
تا به کی
بیداد میکند؟
«نصیب الله عمراف» دانشمندان برجسته تاجیک است که دارای تالیفات متعدد و فارغ التحصیل الازهر مصر میباشد. در رابطه با ملت مظلوم فلسطین و در مظلومیت شهدای قدس شعری سروده است که عنوانش "در مظلومیت شهدای قدس" است که ۷ اکتبر ۲۰۲۳ مصادف با روز طوفان الاقصی سروده است.
در مظلومیت شهدای قدس
غزه،ای تو مادر پرپرشده با کودکان
غزه،ای تو سرزمین ناله و خون و فغان
غزه،ای تو پرورنده مرد و زنهای غیور
غزه،ای تو مهد تنهای شهید قهرمان
غزه،ای مادر، پدر، فرزند گلگون زیر خاک
غزه،ای خواهر، برادر، همسر جان زیر خاک
غزه،ای همسایه، همکار، آشنای هر پگاه
غزه،ای ارواح پاک پرکشان از زیر خاک
غزه،ای تو اشک اندر اشک هر آزادهای
غزه،ای تو حنجر فریاد هر آزادهای
غزه،ای تو در دل هر عاشق انسانیت
غزه،ای تو قلب، اندر قلب هر آزادهای
غزه،ای تو قبله امید، نماز و راز قدس
غزه،ای تو آستان هر شهید در راه قدس
غزه،ای تو آن نگین خاتم دست شهید
غزه،ای تو شاهراه فتح عزت بار قدس
استاد رستم وهاب زاده یکی از شعرای معروف تاجیکستان است که دیوان شعری به نام "قلم عشق" دارد. وی در باره فلسطین شعر سروده و با سوز و گداز از مظلومیت ملت فلسطین و به خاک و خون کشیده شدن آنها ناله سر داده و شعر سوزناکی سروده است. نام شعر او "فلسطین-قبله نخستین" است.
قبله نخستین
میکشد ز بند دل قبله نخستینم
کعبه در میان جان، روی بر فلسطینم
کو حلاوت ایمان، تا ز قدس محرومم.
از ملامت وجدان درد میکند دینم.
سنگهای خونآلود، سرزمین خون و دود
هر شب از کنار آن دل ستاره میچینم.
بوسه میزنم از دور، کودک فلسطینی.
لالههای زخم تو مهر آل یاسینم.
ناوگان آزادی تا به گل فرو بنشست.
آشنا نخواهم بود، بیش از این چو بنشینم.ای بشر
تفاوت را بس عظیم مییابم
زان، که تو همیگویی، تا من آن که میبینم.
پایگاه معراجای خاک پاک آزادی.
آبرو ز تو دارد آسمان رنگینم.
دیدهام به رویایی از میان خاک و خون
دست میبرد حوری سوی قلب سنگینم.
«نعمت آتش» شاعر دیگر تاجیک است که در باره فلسطین شعری با عنوان" او نمیمیرد ” سروده است که حالت کودک گریان سرگردان را، که اسراییلیهای متوحش مادرش را به قتل رسانده اند، با سوز و گداز به تصویر کشیده است.
او نمیمیرد
در فلسطین در دل ویرانهها
کودکی نالان و سرگردان بود
میهراسد از صدای توپها
از غمان غصهها گریان بود
در کنارش مادرش جان میدهد
این زمان افتاده اندر خاک و خون
پیش چشم کودک حیران و زار
میشود یک خانه هر دم سرنگون
امشب و هر شب نسیم میهنش
اله (لای لای) میگوید به جای مادرش
میشود بالین طفل بیپناه
سنگ دشت و کوهسار کشورش
او نمیمیرد، نمیرد هیچ گاه
او نمیمیرد به رغم دشمنش
میستاند کین مادر از عدو.
میستاند کین خلق میهنش.
سلام الدین معن الدین دیگر شاعر و دانشمند تاجیک و متخصص علوم قرآنی است و در دفاع از مردم مظلوم فلسطین شعر «امید آزادی» را به شرح ذیل سروده است:
امید آزادی
چی کرد با دل سرسبزتان خزان یهود
چی رفت بر سرتان،ای اراضی موعود
چی دخت پیرهن از تار و پود بخت این شب
کی کرد صبح شما را به ظلمتش نابود!
چنان پلید و به خون غرق گشته اند بنگر
که روی ظلم و ستم را سیه نمود و کبود
شما به شرافت شهره جهان گشتید
عجب ز مدعیان ستاره داود
خروش بر سر ظالم، دفاع از مظلوم
تو را وظیفه ایمانی است، خدا فرمود
برای نصرت دین خدا به پا خیزید
به صبر و سنگ کنی خانه ستم نابود
امید، که قبله اول، خدا کند آزاد
ز دست آل یهود پلید و خونآلود