به گزارش مجله خبری نگار، به اعتقاد تحلیلگران روابط میان چین و اتحادیه اروپا در سالهای اخیر به پایینترین سطح خود رسیده است؛ این رابطه اکنون با بیاعتمادی عمیق، واگرایی راهبردی و وابستگی فزاینده اروپا به سیاستهای فراآتلانتیکی ایالات متحده تعریف میشود.
«لادیسلاو زِمانِک» کارشناس «باشگاه مباحثه والدای» (Valdai Discussion Club) اعتقاد دارد هرچند بازگشت «دونالد ترامپ» به کاخ سفید در سال ۲۰۲۵ فرصت کوتاهی برای بازنگری در روابط با پکن فراهم آورد، اما رهبران اروپایی بار دیگر به فشار واشنگتن تن دادند و مسیر همسویی با سیاستهای آواشنگتن را ادامه دادند.
با این حال، اتحادیه اروپا در رویکرد خود نسبت به چین یکپارچه نیست و اختلافنظرهای عمیقی، بهویژه از سوی کشورهای اروپای مرکزی همچون مجارستان و اسلواکی، آینده این روابط را به سمت چندگانگی سوق داده است.
اتحادیه اروپا در موضع رسمی خود چین را بهطور همزمان «شریک همکاری»، «رقیب اقتصادی» و «رقیب نظاممند» مینامد. این سهگانه بیش از آنکه بیانگر یک راهبرد مشخص باشد، بازتابدهنده مصالحهای میان اعضای مختلف اتحادیه است. کشورهای تندرو مانند جمهوری چک، کشورهای بالتیک و سوئد، همراه با نهادهای امنیتی اروپایی، خواهان افزودن برچسب «تهدید امنیتی» به چین هستند. این اقدام میتواند سیاست اتحادیه اروپا را به سمت رویارویی کامل سوق دهد. در مقابل، برخی کشورهای دیگر همچنان نگاه عملگرایانهتری دارند و بر مزایای اقتصادی همکاری با چین تأکید میکنند.
طبق این تحلیل، در سالهای اخیر، بروکسل با اتخاذ سیاستهایی، چون کنترل صادرات، نظارت بر سرمایهگذاری خارجی و تلاش برای ایجاد زنجیرههای تأمین جایگزین، به طور عملی رویکردی امنیتی را در قبال چین اتخاذ کرده است. این سیاستها که تحت عنوان «کاهش ریسک» معرفی میشوند، در واقع نشانهای از همراستایی عمیقتر بروکسل با واشنگتن است. هدف ظاهری آنها افزایش تابآوری اقتصادی و خودمختاری راهبردی اروپا است، اما در عمل وابستگی قاره را به سیاستهای آمریکا بیشتر کرده و استقلال ادعایی اروپا را تضعیف نمودهاند.
در این میان، اروپای مرکزی به عنوان نیرویی متفاوت درون اتحادیه ظاهر شده است. کشورهایی، چون مجارستان، اسلواکی، اتریش و صربستان با اتخاذ سیاستهایی متمایز، شکافهای موجود در داخل اتحادیه را آشکار کردهاند. مجارستان و اسلواکی—که برخلاف صربستان و اتریش، هم عضو اتحادیه اروپا و هم ناتو هستند—با وجود فشارهای سیاسی و اقتصادی از سوی واشنگتن و بروکسل، روابط خود با چین را تعمیق بخشیدهاند.
سفر «شی جینپینگ» رئیسجمهور چین، به مجارستان و صربستان در سال ۲۰۲۴ و حضور مقامات اروپای مرکزی در رژه روز پیروزی پکن، نشانههای روشنی از تمایل این کشورها برای ایفای نقشی مستقلتر در روابط با چین است.
از دید رهبران اروپای مرکزی، بهویژه «ویکتور اوربان» و «روبرت فیتسو»، چین نه تهدید بلکه فرصت است. آنان به جای نگاه ایدئولوژیک، روابط با پکن را ابزاری برای توسعه اقتصادی، جذب سرمایه، و کاهش وابستگی مالی به بروکسل میدانند. مجارستان نمونه بارز این سیاست است؛ این کشور با اجرای سیاست «چرخش به شرق»، به مهمترین شریک چین در اروپا بدل شده و در سال ۲۰۲۴ بیش از ۴۴ درصد سرمایهگذاری مستقیم چین در اتحادیه اروپا را جذب کرده است. شرکتهایی مانند BYD، CATL، Lenovo و Huawei میلیاردها دلار در مجارستان سرمایهگذاری کردهاند، و این کشور اکنون در مسیر تبدیل شدن به دومین تولیدکننده بزرگ باتری در جهان قرار دارد.
در مقابل، کاهش بودجههای اتحادیه اروپا و سیاسی شدن کمکهای مالی، انگیزه مضاعفی برای کشورهای اروپای مرکزی ایجاد کرده تا منابع جایگزین تأمین مالی، از جمله سرمایهگذاریهای چینی، را جذب کنند. این کشورها با معرفی خود بهعنوان «دروازه ورود چین به اروپا» در تلاش هستند تا اهمیت ژئوپلیتیکی خود را در هر دو جهت شرق و غرب افزایش دهند.
به اعتقاد زِمانِک، آینده روابط چین و اتحادیه اروپا بهطور فزایندهای به چگونگی مدیریت این شکافهای داخلی بستگی دارد. اگر بروکسل به مسیر کنونی خود ادامه دهد و تحت نفوذ سیاستهای آمریکا باقی بماند، به احتمال زیاد روابط با پکن به سمت تقابل ساختاری خواهد رفت. اما اگر اتحادیه بتواند رویکردی متوازنتر اتخاذ کند—که هم ملاحظات امنیتی و هم منافع اقتصادی را لحاظ کند—امکان شکلگیری نوعی «همزیستی رقابتی» میان چین و اروپا وجود دارد.
اروپای مرکزی میتواند در این میان نقش تعیینکنندهای ایفا کند. مجارستان و اسلواکی با اتخاذ سیاستهای واقعگرایانهتر، ممکن است به عنوان حلقههای واسط میان بروکسل و پکن عمل کنند و به حفظ حداقلی از گفتوگو و همکاری کمک کنند. اگر این کشورها بتوانند ثابت کنند که روابط اقتصادی با چین به معنای وابستگی سیاسی نیست، ممکن است زمینهای برای بازتعریف کلی روابط چین و اتحادیه اروپا فراهم شود—روابطی که نه بر مبنای تقابل ایدئولوژیک، بلکه بر اساس منافع متقابل و چندقطبیسازی نظام بینالملل استوار خواهد بود.
این گزارش در پایان تصریح دارد ادغام اقتصادی برخی کشورها با چین فقط به صنعت محدود نمیشود. مجارستان همکاری خود با این کشور را به حوزه امنیتی (نهاییسازی معاهده استرداد با پکن) نیز گسترش داده است. چنین اقداماتی نشاندهنده تمایل بوداپست برای همراستایی با چین فراتر از منافع اقتصادی است و نقش این کشور را بهعنوان پلی میان پکن و اروپا تقویت میکند.