به گزارش مجله خبری نگار/بهداشت نیوز، پس از هر فاجعه یا بلا، افکار، احساسات یا رفتارهایی در بین افرادی که آسیب دیدهاند یا شاهد صحنههای دردناکی بودهاند جریان پیدا میکند؛ این افراد نگرانیهایی در مورد تنها شدن، امنیت، سلامت خود و اشخاص مورد علاقه خود داشته و خواب آشفتهای دارند، دائماً صحنههای دردناکی که دیدهاند در بیداری یا درخواب به صورت کابوس به سراغشان میآید، اما وجود این علائم به معنی وجود یک بیماری نیست.
خیلیها فکر میکنند که کودکان همه چیز را زود فراموش میکنند؛ کودک که چیزی نمیفهمد؛ اگر دچار ضربه شدیدی هم شود زود بهبودی پیدا میکند؛ این طرز فکر باعث میشود توجه کمتری به کودکان شود؛ افت تحصیلی یا امتناع از رفتن به مدرسه در فرزند خود را رفتاری عمدی یا بر اساس لجبازی تلقی کنند.
کودکان در سنین مختلف ممکن است واکنشها و علائم متفاوتی را نشان دهند:
سنین پیش ازدبستان (یک تا ۵ سال): ترس از جدایی و چسبیدن بیش از حد به والدین، ترس از غریبهها و بی اعتمادی به دیگران، ترس از تاریکی، خودداری از تنها خوابیدن، ترس از اشیای خیالی، حیوانات، دیدن رویاهای ترسناک، برگشت به رفتارهای مراحل اولیه رشدی مانند شب ادراری، انگشت مکیدن، فعالیت بیش از حد و پرخاشگری، اختلال در صحبت کردن، سکوت یا لکنت زبان.
کودکان دبستانی (۶ تا ۱۱ سال): احساس غمگینی، انجام بازیهای تکراری، مشکلات خواب، مشکلات تحصیلی، پرخاشگری، شکایتهای بدنی مانند درد شکم، سردرد، اضطراب و نگرانی در مورد سرنوشت اعضاء خانواده.
نوجوانی و جوانی (۱۲ تا ۱۸ سال): علائم بدنی مثل دردهای شکمی، سردرد، ناراحتیهای پوستی، دردهای نامعلوم، مشکلات خواب و کابوس، نزاع با دیگران و تحریک پذیری، افت تحصیلی، رو آوردن به سیگار یا مواد مخدر، طغیان و سرکشی در خانه و مدرسه، افسردگی یا غمگینی، از دست دادن علاقه به تفریح یا فعالیتهای گروهی با دوستان.
اگر کودک دچار استرس درباره جنگ شود چگونه با او برخورد کنیم؟
در حضور کودک کمتر درباره جنگ صحبت کنید، اخبار را در حضور او با لحن آرام و کنترل شده گوش کنید.
تمرین «جابجایی فکر» برای منحرف کردن ذهن کودک را انجام دهیم: وقتی کودک بیش از حد روی ترس از جنگ تمرکز میکند، میتوان ذهنش را به سمت موضوعات آرامش بخش هدایت کرد؛ با انجام بازی سوال و جواب: از او بپرسید، «اگر الان میتونستی به یک سفر خیالی بری، کجا میرفتی؟»
تصویرسازی ذهنی را با کودک انجام دهیم: از کودک بخواهید تصور کند در یک جنگل یا کنار دریا است؛ میتوانید درباره صداها و رنگهای آن مکان خیالی صحبت کنید.
یک «گوشهی امن» در خانه بسازید که شامل بالش ها، عروسکها و وسایل آرامش بخش باشد؛ چراغ خواب یا نور ملایم در اتاق میتواند به کودک کمک کند شبها احساس امنیت بیشتر دارد.
روش فشردن توپ یا کوسن را به کودک آموزش دهیم: وقتی مضطرب است، یک توپ نرم یا کوسن را فشار دهد.
روش شمارش نفسها را به کودک آموزش دهیم: از کودک بخواهید تا ۱۰ بشمارد و با هر عدد یک نفس عمیق بکشد.
با هم جملههای انرژی بخش بسازید: «من قوی و شجاع هستم! ما در کنار هم هستیم و از هم مراقبت میکنیم!» هر روز کودک را به گفتن یک جمله مثبت تشویق کنید.
اجازه دهید کودک در انجام کارهای کوچک کمک کند: درست کردن غذا، ساختن کاردستی برای دیگران، صحبتهای آرامش بخش، نقاشی کشیدن یا گوش دادن به موسیقی؛ به او اجازه دهید احساساتش را بیان کند، بدون اینکه ترس هایش را رد کنید.
ساخت «بطری آرامش» را با کودک انجام دهیم: یک بطری شفاف بردارید، داخلش آب بریزید و مقداری اکلیل یا رنگهای آرامش بخش اضافه کنید؛ هر زمانی که کودک نگران میشود، میتواند بطری را تکان دهد و حرکت اکلیلها را تماشا کند تا آرام شود.
لحظات شادی کوچک مانند تماشای یک کارتون، بازی دسته جمعی یا خواندن داستانهای شیرین را برای کودک ایجاد کنیم.
در کل میتوان گفت کودکان بیش از هر چیز به حس امنیت و عشق نیاز دارند؛ حمایت عاطفی و فراهم کردن محیط آرام، میتواند تاثیر زیادی در کاهش استرس آنها داشته باشد؛ مهمتر از همه اینکه خود والدین استرس نداشته باشند و گوش دادن اخبار رو مدیریت کنند و جلو کودک مدام در این مورد صحبت نکنند.