کد مطلب: ۷۶۶۳۳۹
۱۶ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۰

رسانه‌ها در دو راهی حقیقت و روایت

رسانه‌ها همواره یکی از ستون‌های اصلی شکل‌دهی به افکار عمومی بوده‌اند، اما در دوران معاصر، نقش آنها دیگر تنها انتقال‌دهنده حقیقت نیست، بلکه در بسیاری از موارد، آن را بازتعریف و حتی بازسازی می‌کنند. این وضعیت، که از آن به‌عنوان «بحران حقیقت» یاد می‌شود، موجب شده است که مرز میان واقعیت و روایت‌های رسانه‌ای بیش‌ازپیش محو شود. در جهانی که اطلاعات با سرعتی سرسام‌آور منتشر می‌شود و رسانه‌ها در رقابتی بی‌پایان برای جلب توجه مخاطبان قرار دارند، حقیقت، اغلب در پس روایت‌های احساسی، چارچوب‌بندی‌های هدفمند و گزینش‌های جهت‌دار پنهان می‌شود.

به گزارش مجله خبری نگار،این بحران چندین علت ریشه‌ای دارد. یکی از مهم‌ترین عوامل، سرعت انتشار اخبار در دنیای دیجیتال است. در گذشته، فرایند تولید و انتشار یک خبر مستلزم تحقیق دقیق و بررسی منابع بود، اما امروزه شبکه‌های اجتماعی و پلتفرم‌های آنلاین، رسانه‌ها را به سمت انتشار سریع‌تر اخبار سوق داده‌اند. در این رقابت برای جلب توجه، دقت فدای سرعت می‌شود و در بسیاری از موارد، روایت‌های هیجان‌زده و احساسی جای تحلیل‌های مبتنی بر داده‌های مستند را می‌گیرند. بسیاری از رسانه‌ها دیگر به دنبال کشف حقیقت نیستند، بلکه سعی می‌کنند روایتی را ارائه دهند که بیشترین تعامل را ایجاد کند.

از سوی دیگر، گزینش اطلاعات و چارچوب‌بندی رویداد‌ها یکی دیگر از ابزار‌های رسانه‌ها برای شکل‌دهی به افکار عمومی است. رسانه‌ها نه‌تنها انتخاب می‌کنند که کدام اخبار را پوشش دهند، بلکه نحوه ارائه آنها را نیز تعیین می‌کنند. به‌عنوان مثال، یک تظاهرات خیابانی در برخی رسانه‌ها به‌عنوان «جنبشی دموکراتیک» معرفی می‌شود، درحالی‌که همان رویداد در رسانه‌ای دیگر «تهدیدی برای ثبات اجتماعی» نام می‌گیرد.

این تفاوت نه‌تنها در واژگان، بلکه در تصاویر انتخاب‌شده، نحوه روایت و حتی ترتیب اطلاعات ارائه‌شده نیز قابل مشاهده است. چنین شیوه‌ای باعث می‌شود که مخاطبان، بسته به رسانه‌ای که دنبال می‌کنند، واقعیت را از دریچه‌ای متفاوت ببینند.

یکی دیگر از جنبه‌های بحران حقیقت، احساسی‌سازی و شخصی‌سازی اخبار است. برخلاف گذشته که گزارش‌های تحلیلی و مستندات جامع، اهمیت داشتند، امروزه بسیاری از رسانه‌ها برای افزایش تأثیرگذاری، از تکنیک‌های داستان‌سرایی، روایت‌های احساسی و استفاده از تصاویر تأثیرگذار بهره می‌برند. این روش که در تبلیغات سیاسی، گزارش‌های خبری و حتی مستند‌های اجتماعی به کار می‌رود، اگرچه می‌تواند توجه مخاطب را جلب کند، اما درعین‌حال او را به‌جای تفکر منطقی، به واکنش احساسی سوق می‌دهد. نتیجه این روند، کاهش توانایی تفکر انتقادی در جامعه و پذیرش بی‌چون‌وچرای روایت‌هایی است که ممکن است با حقیقت مطابقت نداشته باشند

یکی از جدی‌ترین آنها، افزایش چندقطبی شدن جامعه و بی‌اعتمادی به رسانه‌ها است. در شرایطی که هر رسانه روایت خاص خود را از واقعیت ارائه می‌دهد، توافق عمومی بر سر حقیقت دشوار می‌شود و جامعه به گروه‌هایی تقسیم می‌شود که هرکدام واقعیتی متفاوت را باور دارند. این شکاف، علاوه بر تضعیف انسجام اجتماعی، باعث کاهش اعتماد عمومی به رسانه‌ها نیز شده است. اگر در گذشته رسانه‌ها به‌عنوان منابع معتبر اطلاعاتی شناخته می‌شدند، امروزه بسیاری از افراد ترجیح می‌دهند اخبار را از منابع غیررسمی، شبکه‌های اجتماعی و حتی شایعات دریافت کنند.

این بی‌اعتمادی، به‌نوبه خود، زمینه‌ساز رشد اخبار جعلی و تئوری‌های توطئه شده است که می‌توانند پیامد‌های خطرناکی برای جوامع داشته باشند.

بااین‌حال، این بحران راه‌حل‌هایی دارد. یکی از مؤثرترین راهکارها، تقویت سواد رسانه‌ای در جامعه است. جامعه باید بتواند اخبار را به‌صورت انتقادی تحلیل کند، منابع اطلاعاتی را ارزیابی کرده و میان گزارش‌های مستند و روایت‌های جهت‌دار تمایز قائل شود. این مهارت می‌تواند از طریق آموزش رسمی در مدارس و دانشگاه‌ها، یا از طریق ابتکارات رسانه‌ای که به آموزش تفکر انتقادی کمک می‌کنند، تقویت شود.

حمایت از رسانه‌های مستقل و شفافیت در گزارشگری خبری نیز از دیگر راهکار‌های مهم است. رسانه‌هایی که از وابستگی‌های سیاسی و اقتصادی رها هستند، می‌توانند اخبار را به‌صورت دقیق‌تر و بی‌طرفانه‌تر ارائه دهند. همچنین، نهاد‌های صحت سنجی که صحت اخبار را بررسی کرده و گزارش‌های تحلیلی منتشر می‌کنند، می‌توانند به مقابله با اطلاعات نادرست کمک کنند. درنهایت، رسانه‌ها نیز باید نقش خود را بازتعریف کنند. به‌جای اولویت دادن به جذب مخاطب از طریق تکنیک‌های احساسی و روایت‌های هیجان‌زده، باید مسئولیت خود در قبال حقیقت را جدی‌تر بگیرند. شفافیت در ارائه اطلاعات، اتکا به منابع مستند و پرهیز از جهت‌گیری‌های افراطی، می‌تواند اعتماد ازدست‌رفته مخاطبان را بازیابد.

بحران حقیقت، چالشی پیچیده، اما قابل‌حل است. در دنیایی که اطلاعات به‌سرعت در حال انتشار است و حقیقت گاه در میان امواج رسانه‌ای گم می‌شود، وظیفه افراد جامعه، سیاست‌گذاران و رسانه‌ها این است که با تقویت آگاهی، تفکر انتقادی و تعهد به حقیقت، مسیر روشنی را برای بازگشت به واقعیت هموار کنند. تنها در این صورت است که می‌توان رسانه‌ها را دوباره به جایگاه اصلی‌شان، یعنی ابزار آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی مسئولانه، بازگرداند.

برچسب ها: جامعه دانشگاه
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر