به گزارش مجله خبری نگار،آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهویژه در سالهای اخیر، در مواجهه با برنامه هستهای ایران، فشارهای فراوانی را به این کشور وارد کرده است. ایران بهعنوان یکی از کشورهای امضا کننده معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT)، همواره در معرض بازرسیهای دقیق و سختگیرانه از سوی آژانس بوده است. در همین راستا، گروسی و تیمش درخواستهای مکرری از ایران برای ارائه دسترسی به تأسیسات هستهای و مستندات مختلف داشتهاند. البته این درخواستها در مواردی بهطور نسبی پذیرفته شده و ایران برخی از این دسترسیها را فراهم کرده است، اما هنوز اختلافات زیادی در زمینه شفافسازی فعالیتهای هستهای این کشور وجود دارد.
با این حال، آژانس هیچگاه این سختگیریها و الزامات نظارتی را بهطور مشابه در قبال کشورهای دیگر از جمله اسرائیل اعمال نکرده است. اسرائیل که برنامه هستهای خود را بهطور رسمی اعلام نکرده و عضو معاهده NPT نیست، هیچگونه نظارت رسمی از سوی آژانس بر فعالیتهای هستهای این کشور وجود ندارد. در این خصوص، آژانس تحت رهبری گروسی هیچگونه فشار جدی به اسرائیل وارد نکرده است. این موضوع، به وضوح نشاندهنده رویکرد دوگانه آژانس است که موجب ایجاد سوالات جدی در خصوص انگیزههای سیاسی پشت این تصمیمات میشود. از آنجا که آژانس باید بهطور یکسان و عادلانه نظارت و بازرسیهایی را بر تمامی کشورها اعمال کند، نادیده گرفتن اسرائیل و عدم اعمال فشار مشابه بر آن، باعث میشود که آژانس اعتبار خود را در میان کشورهای دیگر، به ویژه در خاورمیانه و جهان اسلام، از دست بدهد.
این رویکرد دوگانه و سختگیریهای شدید علیه ایران نه تنها بر روابط ایران با آژانس تأثیر منفی گذاشته بلکه باعث شده که بسیاری از کشورهای دیگر در خصوص استقلال و بیطرفی آژانس به تردید بیفتند. ایران بارها اعلام کرده است که احساس میکند که آژانس بهعنوان یک نهاد نظارتی بینالمللی، به ابزاری در دست برخی قدرتهای بزرگ تبدیل شده است که خواستهها و منافع آنها را پیش میبرد. این نارضایتیها و انتقادات از سوی ایران تنها بهدلیل فشارهای سختگیرانه و نظارتهای مفرط نیست، بلکه بهویژه بهدلیل استانداردهای دوگانهای است که در تعامل با کشورهایی، چون اسرائیل مشاهده میشود.
همچنین، برخی منتقدان بر این باورند که گروسی در برابر فشارهای سیاسی و مالی که از سوی کشورهای بزرگ به آژانس وارد میشود، توان مقابله ندارد. بهویژه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، که در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و فشارهای شدیدی علیه ایران اعمال کرد، آژانس نتواست سیاست مستقلی پیش بگیرد. این بیعملی و عدم اتخاذ سیاستهای قاطع، نشاندهنده نوعی ناتوانی مدیریتی در رهبری آژانس است. گروسی که بهعنوان یک مدیر کل باید توانایی مقابله با فشارهای بینالمللی و منافع ملی کشورهای بزرگ را داشته باشد، در این زمینه چندان موفق نبوده است.
سختگیریهای مفرط آژانس در قبال ایران و عدم اعمال چنین سختگیریهایی در قبال دیگر کشورها مانند اسرائیل، بهویژه در مواردی که آژانس بهطور رسمی نمیتواند دسترسی به تأسیسات هستهای این کشورها را تضمین کند، به کاهش اعتماد به آژانس منجر شده است. این رفتار موجب تضعیف موضع آژانس در بسیاری از کشورهای جهان، بهویژه در خاورمیانه و برخی کشورهای آسیایی شده است. در این راستا، میتوان گفت که آژانس بهجای تقویت نقش خود بهعنوان یک نهاد بیطرف و مستقل، به ابزاری برای اعمال فشارهای سیاسی از سوی برخی قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.
در نتیجه، آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحت رهبری گروسی باید بهطور فوری و جدی به این مسائل پرداخته و راهی برای رفع استانداردهای دوگانه و شفافسازی در نحوه نظارت بر برنامههای هستهای کشورها پیدا کند. اگر این مشکلات ادامه پیدا کند و آژانس نتواند به درخواستهای جهانی برای شفافیت و بیطرفی پاسخ دهد، ممکن است اعتبار خود را در عرصه بینالمللی از دست بدهد. برای بازسازی اعتماد به آژانس، گروسی و دیگر مقامات آژانس باید در برابر فشارهای سیاسی و مالی مقاومت کرده و به اصول شفافیت، انصاف و بیطرفی پایبند باشند. تنها در این صورت است که آژانس میتواند نقشی مؤثر و بیطرفانه در نظارت بر فعالیتهای هستهای کشورهای مختلف ایفا کند و اعتماد جهانی را دوباره جلب نماید.