به گزارش مجله خبری نگار، گلوریا هاردی و همسرش ساعد سهیلی از زندگی مشترک و نوروز میگویند
در روزهای خوش عید، میانه ات با ضدحالی به نام پیک نوروزی چطور بود؟!
خیلی وحشتناک. پیک نوروزی کابوس شبهای عید من بود.
تو هم از آن دانش آموزانی بودی که تازه یازدهم یا دوازدهم عید سراغ حل تکالیف میرفتی؟
حتی دیرتر.
خوش به حال خانم هاردی که احتمالا با چنین کابوسی آشنایی ندارند.
(می خندد) شاید، چون ما تعطیلات طولانی مدتی برای عید نداشتیم و تکالیفمان را در مدرسه انجام میدادیم.
ساعد وقتی به روزهای آخر عید نزدیک میشدی و یاد مدرسه رفتن میافتادی، چه حالی پیدا میکردی؟
خیلی ناراحت بودم. الان که فکر میکنم، میفهمم چقدر ناشکرم. به خاطر این که در این سالها هر روز تعطیلم و به مدرسه نمیروم، اما خدا را شکر نمیکنم! این خودش یک نعمت است و نباید بسادگی از کنار آن گذشت.
یادآوری خوبی است که آدم از زندگی لذت ببرد! اگر یادت باشد همیشه بعد از تعطیلات نوروز یک موضوع انشای کلیشهای هم داشتیم با این عنوان که «تعطیلات عید خود را چگونه گذراندید؟»
آخ آخ آره! با این که عنوان این انشا خیلی کلیشهای بود، اما، چون من علاقه به انشا و نوشتن داشتم، همیشه آن را جذاب و خنده دار مینوشتم، طوری که بچههای کلاس با صدای بلند به معلم میگفتند آقا! سهیلی بیاید و انشایش را بخواند. بیشترین درسی که در آن موفق بودم، همین انشا بود.
مجبور بودیم یک جمله کلیشهای هم تهِ همه انشاها بنویسیم؛ ما از این انشا نتیجه میگیریم که… انگار اگر نتیجه نمیگرفتی، انشایت کامل نبود و نمره ات را نمیدادند.
نتیجه گیری زوری بود دیگر! (می خندد)
عید نوروز متاهلی با عید نوروز مجردی فرق میکند؟
برای من فرقی نمیکند. همان بی خیالی قبلی را هنوز هم دارم!