به گزارش مجله خبری نگار، شش روز از تجاوز رژیمصهیونیستی به خاک ایران گذشته، اما علیرغم محکومیت گسترده این اقدام در جهان اسلام و منطقه، جمهوری آذربایجان تاکنون آن را محکوم نکرده است. از عراق و ترکیه گرفته تا عربستان سعودی، امارات و بحرین این تجاوز را محکوم کردهاند.
به نظر میرسد تجاوز روز شنبه ۵ آبان (۲۶ اکتبر ۲۰۲۴) رژیم، یک شاخص مناسب برای فهم میزان پیچیدگی و درهمتنیدگی روابط دولتهای همسایه با تلآویو باشد. هرچند تعدادی از دولتهای فاقد حاکمیت در منطقه تحت فشار به سمت رابطه با رژیم گام برداشتهاند و حتی برخی دیگر با وجود حاکمیت ضعیف در برابر فشارها مقاومت کردهاند، اما دولت آذربایجان با وجود حاکمیت نسبی بر سرزمین خود و استقلال، با آگاهی و اراده و بر اساس طراحیهای مغرضانه به سمت رابطه با تلآویو حرکت کرده است. در این میان، کشورهای پیشرو در رابطه با رژیم نیز به میزان باکو روابطی پیچیده با تلآویو ندارند. از مصر و اردن گرفته تا امارات و بحرین، روابط دولتها با رژیم به اندازه آذربایجان شاهد زوایای عمیق و گسترده نیست.
سابقه باجدهی رژیم باکو به تلآویو علیه تهران آنقدر طولانی است که نمیتوان آن را کتمان کرد. درست به همین دلیل بود که پس از ترور شهید هنیه در تهران در مردادماه سال جاری، رژیم باکو از ترس پاسخ ایران اعلام کرد که صهیونیستها در خاکش پایگاهی ندارند؛ ادعایی که کمتر از دو روز بعد هنگامی که مقامات ارتش صهیونیستی سربازان خود را از خاک آذربایجان فراخواندند، باطل شد. هرچند ادعا میشد این سربازان یهودیان کوهستانی ساکن در آذربایجانند که رفتوآمدی معمولی به این آذربایجان دارند، اما واقعیت چیز دیگری بود. حال پس از تجاوز رژیم تلآویو به خاک ایران کشورهایی که سرقفلی امنیتشان را به اشغالگران واگذار کردهاند و پایگاههای نظامی و امنیتیشان را به آنها اجاره دادهاند باید بیش از هر ملتی از پاسخ احتمالی ایران بر حذر باشند.
بر اساس پژوهش تفصیلی مرکز کارنگی خاورمیانه، تعامل رژیمصهیونیستی با کشورهای قفقاز در اواخر دهه اول هزاره جدید افزایش یافت. سیاست رژیمصهیونیستی در این منطقه از دو مرحله اصلی عبور کرده است؛ مرحله اول قبل از سال ۲۰۰۸ و تمرکز بر گرجستان، که در آن ارتش گرجستان را آموزش داده و به شرکتهای نظامی اجازه داد تا تجهیزات پیشرفته و پهپاد به آن کشور بفروشند، اما پس از جنگ اوستیای جنوبی در سال ۲۰۰۸، رژیمصهیونیستی مجبور شد سطح این حمایتها را کاهش دهد تا از تحریک روسیه جلوگیری کند. برای جبران این موضوع رژیمصهیونیستی حضور استراتژیک خود در آذربایجان را تقویت کرد.
مرحله دوم تعامل رژیمصهیونیستی در قفقاز با آذربایجان بود که حجم تجارت بین آنها به حدود ۴ میلیارد دلار رسید. رژیمصهیونیستی نفت آذربایجان را خریداری کرده و برنامه دارد در دهه آینده ۱۲ میلیارد متر مکعب گاز از این کشور وارد کند. طبق گزارش موسسه بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم، رژیمصهیونیستی مسئول تامین حدود ۶۰ درصد تسلیحات ارتش آذربایجان بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۰ بوده است. در مقابل، تلآویو حدود ۴۰ درصد از نیاز نفتی خود را از آذربایجان تأمین کرده است. در اکتبر ۲۰۲۲، بنیگانتز، وزیر جنگ وقت رژیمصهیونیستی سفری مخفیانه به آذربایجان داشت و در آنجا چندین توافق همکاری در زمینههای نظامی و امنیتی امضا کرد. روزنامه معاریو پیشتر فاش کرده بود که آذربایجان به عنوان پایگاهی برای موساد عمل میکند و رژیمصهیونیستی از نزدیکی جغرافیایی به ایران برای رصد تحولات در این کشور بهره میگیرد. ایران نیز بارها کشور همسایه خود را به ارائه امکانات برای جاسوسی و نظارت رژیمصهیونیستی متهم کرده است.
رژیمصهیونیستی همچنین به آذربایجان در زمینه امنیت سایبری کمک میکند تا در برابر حملات سایبری تقویت شود. مرکز اروپایی مطالعات مقابله با تروریسم در اطلاعاتی اعلام کرده که در طی ۷ سال گذشته، حدود ۹۲ هواپیمای باری، تجهیزات نظامی را به آذربایجان از رژیمصهیونیستی منتقل کردهاند. وزارت امور خارجه ایران بارها رژیمصهیونیستی را به تلاش برای تبدیل خاک جمهوری آذربایجان به عرصهای برای تهدید امنیت ملی ایران متهم کرده است. رژیمصهیونیستی بر اساس گفتههای شیمون پرز، رئیسجمهور پیشین این رژیم، آذربایجان را عامل اصلی در محدود کردن نفوذ ایران در خاورمیانه بزرگتر میداند و مرکز کارنگی نیز اذعان میکند رژیمصهیونیستی نقش حیاتی آذربایجان را در استراتژی محاصره ایران میبیند.
روابط ایران و آذربایجان در طی دهههای گذشته میان آرامش و تنش نوسان داشته است. این نوسان ناشی از درگیری بر سر منطقه کوهستانی قرهباغ از یکسو و نزدیکی آذربایجان به رژیمصهیونیستی از سوی دیگر است. این نزدیکی نگرانیهایی را برای ایرانیان به وجود آورده است. تشدیدها و تنشها در روابط ایران و آذربایجان نشان میدهد که باکو به تهدیدی اصلی برای ایران تبدیل شده است، بهخصوص در پی برخی مظاهر که نشاندهنده افزایش روابط نزدیک با تلآویو است. این مظاهر شامل گسترش نفوذ تلآویو در ساختار سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی باکو و همچنین تقویت حضور فناوریهای اطلاعاتی رژیمصهیونیستی است. ایران با نگرانی به نقش فزاینده آذربایجان در تلاشهای محاصرهایاش در سطح منطقهای در چهارچوب استراتژی تحریمها و فشارهای واشنگتن بر تهران مینگرد.
تلآویو و باکو روابطی عملی و مخفیانهای را توسعه دادهاند، بهطوریکه آذربایجان به بازاری با ارزش میلیارد دلاری برای صنایع نظامی رژیمصهیونیستی تبدیل شده است. در سال ۲۰۱۱، این اتحاد از طریق قراردادی به ارزش ۱.۶ میلیارد دلار تقویت شد که شامل سامانه موشکی باراک و پهپادهای Searcher و Heron از شرکت صنایع هوایی رژیمصهیونیستی (IAI) بود. در بین این همکاریها یک پروژه مشترک بین وزارت صنعت نظامی و شرکت Aeronautics Defense Systems رژیمصهیونیستی برای تولید پهپادها وجود داشت. گزارشها نشان میدهند که از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱، آذربایجان ۶۹ درصد از تسلیحات خود را از رژیمصهیونیستی وارد کرده است. شرکتهای فناوری صهیونیستی نیز تکنولوژیهای پیشرفته جاسوسی ازجمله نرمافزار جاسوسی Pegasus رژیمصهیونیستی را به باکو ارائه دادهاند. علاوه بر این، شرکت Elta Systems رژیمصهیونیستی نقشههای دیجیتال جامعی از ناگورنو قرهباغ را به باکو ارائه کرده و این موضوع به نیروهای آذربایجانی مزیت قابلتوجهی در عملیاتهای آنها در جنگ علیه ارمنستان داده است.
جنگ قرهباغ در سال ۲۰۲۰ باعث تغییر قابلتوجهی در توازن قوا در قفقاز جنوبی شد و بهطور مؤثری ساختار امنیتی را که از ۱۹۹۴ تا ۲۰۲۰ وجود داشت، تخریب کرد. این جنگ نفوذ ترکیه را در منطقه افزایش داد، اما مهمترین نگرانی برای ایران ظهور رژیمصهیونیستی در سرزمینهای تازهتصرفشده در طول مرز آذربایجان و ایران بود. آذربایجان از اوایل سال ۲۰۱۰ همکاری نظامی و امنیتی قویای با رژیمصهیونیستی برقرار کرده است. با این حال کنترل جمهوری «قرهباغ کوهستانی» بر مرز ۱۳۵ کیلومتری با ایران به تهران اطمینان میداد که این مناطق برای فعالیتهای ضدایرانی استفاده نخواهد شد.
اما جنگ ۲۰۲۰ این وضعیت را بهطور قابلتوجهی تغییر داد و آذربایجان به رژیمصهیونیستی اجازه داد که با بهانه فعالیتهای بازسازی و ایجاد روستاهای هوشمند به آن سرزمینها وارد شود. ایران معتقد است که با دعوت آذربایجان از رژیمصهیونیستی برای بهرهبرداری از اراضی آذربایجانی، باکو توازن قوا در منطقه را تغییر داده و موضع علنی ضدایرانی اتخاذ کرده است. روستاهای هوشمند به مناطق یا روستاهای کوچکی اطلاق میشود که رویکردی جامع برای استفاده از فناوری اطلاعات با تحلیلهای آنی برای تشویق به توسعه پایدار اقتصادی به کار میبرند، اما در منطقه آزادشده قرهباغ روستاهای هوشمند پوششی برای ساخت پایگاههای اطلاعاتی رژیمصهیونیستیاند.
روزنامه هاآرتص فاش کرد تحقیقی نشان داده است رژیمصهیونیستی به آذربایجان تجهیزات نظامی به ارزش میلیاردها دلار در ازای نفت و تأمین پایگاهی در مرز ایران فروخته است. این روزنامه به نقل از منابع خارجی میگوید «آذربایجان به دستگاه اطلاعات خارجی رژیمصهیونیستی (موساد) اجازه داده تا یک پایگاه پیشرفته تأسیس کند که به این دستگاه این امکان را میدهد تا آنچه در ایران میگذرد را بهدقت رصد کند. همچنین مقامات آذربایجانی به تأسیس فرودگاهی برای کمک به رژیمصهیونیستی در صورت تصمیم حمله به تأسیسات هستهای ایران اقدام کردهاند.» و همچنین افشا کردهاند که «عاملان موساد که آرشیو هستهای ایران را دزدیدند، آن را از طریق آذربایجان به رژیمصهیونیستی منتقل کردند.» وجود یک پایگاه هوایی صهیونیستی در نزدیکی مرز در خاک آذربایجان نشان میدهد که منطقه قفقاز عملاً وارد عرصه نفوذ رژیمصهیونیستی در تلاش برای محاصره ایران و ایجاد جبههای جدید علیه آن شده است. تل آویو ادعا میکند نفوذش در قفقاز در برابر و تقابل با نفوذ تهران در لبنان، سوریه، عراق، یمن، غزه و کرانه باختری است که به محاصره شدن رژیم انجامیده است.
روابط میان رژیمصهیونیستی و آذربایجان در زمینههای نظامی و امنیتی بهطور چشمگیری توسعه یافته است. این همکاریها بهویژه در حوزه امنیت سایبری نمایانگر است، جایی که رژیمصهیونیستی به آذربایجان در تقویت تواناییهای نظامیاش یاری رسانده است. به عنوان مثال، شرکت NSO Group رژیمصهیونیستی نرمافزار جاسوسی پگاسوس را به آذربایجان ارائه کرده است. مقامات آذربایجانی در تاریخ ۱۷ نوامبر ۲۰۲۲ از برنامهریزی برای تأسیس یک مرکز امنیت سایبری با همکاری رژیمصهیونیستی خبر دادند.
این مرکز به منظور آموزش متخصصان و مربیان در حوزه امنیت سایبری تأسیس خواهد شد و هدف آن تربیت بیش از ۱۰۰۰ نفر در طی سه سال آینده است. این اقدام بهوضوح نشاندهنده اراده آذربایجان برای تقویت زیرساختهای امنیت سایبری خود و کاهش خطرات ناشی از تهدیدات سایبری است. ایران سالهاست در حال نبرد سایبری متقابل با رژیمصهیونیستی است، به گونهای که تهران اعلام کرده در حالت آمادهباش کامل برای هرگونه حمله سایبری از سوی تلآویو است. برخی از مطالعات به توسعه جنگ سایبری بین ایران و رژیمصهیونیستی اشاره کرده و میگویند که صحنه نبرد بین دو طرف به زیرساختهای مدنی حیاتی کشیده شده است.
غرب و رژیم صهیونیستی تصمیم گرفتهاند بنا به دلایلی آذربایجان را مرکز ایجاد التهابات قومی و مذهبی علیه ایران قرار دهند؛ درست مشابه کاری که درخصوص عراق انجام دادند. در سالهای اول انقلاب اسلامی ایران با توجه به درصد بالای جمعیت شیعیان در عراق وجود مراکز اصلی شیعه در این کشور و ارتباط گسترده انقلابیون با مردم عراق، غرب به همراه دیگر دولتهای قدرتمند شرقی ازجمله شوروی تصمیم گرفتند برای جلوگیری از روابط میان دو ملت، جنگی میان این دو برافروزند. با این جنگ ضمن تأمین بخشی از اهداف، مانند تجزیه نقاطی از ایران، تضعیف توان دفاعی و فرسایش نیروی انسانی براثر شهادت انقلابیون در جنگ، دریای خونی میان دو ملت ایجاد میشد تا برای چند دهه بعد دشمنیها تداوم یابد.
این طرح درخصوص عراق به اجرا رسید، اما باوجود موفقیت ابتدایی، پایداری ایران باعث شد درنهایت روابط میان دو ملت به اوج خود برسد که نمونه آن راهپیمایی اربعین است. این پدیده تحولی بسیار دشوار بود که دو ملت باوجود جنگی هشتساله بار دیگر همگرا شوند.
آذربایجان نیز ویژگیهایی مشابه با عراق دارد. مانند این کشور، مردم آذربایجان با مردم ایران پیوند قومی و روابط خانوادگی دارند، از سوی دیگر اکثریت این کشور را شیعیان تشکیل میدهند. هدف نخست غرب و رژیم از مرکزیت دادن به آذربایجان برای فعالیت ضدایران، جلوگیری از گسترده شدن روابط میان دو ملت است. ازاینرو آنان برای ایجاد خصومت میان دو کشور از یکسو و همچنین مردد شدن ایران نسبت به گسترش روابط با آذربایجان، مرکزیت اقدامات خود علیه تهران را به این کشور منتقل کردهاند. بهزعم آنها اگر ایران توسط آذربایجان آزار ببیند که دارای ریشه آذری و مذهب شیعه است، خودبهخود این دو عنصر را که قاعدتاً باید تقویتکننده روابط باشند، بهعنوان ویژگیهایی ضد منافع خود تشخیص خواهد داد تا بتواند محیط داخلی خود را از محیطهای مجاور مصون نگاه دارد.
بااینوجود به دلیل سیطره ایران بر مباحث مذهبی، غرب و رژیم به دلیل ناتوانی در استفاده از عنصر مذهب، در آذربایجان تنها بر عنصر قومیت تکیه کردهاند. بر همین اساس در آذربایجان مذهبزدایی صورت گرفته و در بحث قومیتها بهموازات سرکوب اقوام مختلف مانند تالشیها، تلاش شده پانترکیسم تقویت شود. جالب آنکه پانترکیسم که ریشه در ترکیه بهعنوان عضوی از ناتو دارد، خود سرکوب هویت آذری ملت آذربایجان است؛ در حالی که ساکنان آذربایجان فعلی مدتها در معرض تهاجم و غارتهای امپراتوری عثمانی قرار داشته و درکنار اقوام هم خانواده خود در ایران و حکومت صفویه یک جبهه را تشکیل میدادند.
امروزه آذربایجان در طرح دالان تورانی ناتو- که ترکیه به نیابت از غرب درصدد اجرای آن است- حلقه ارتباطی اصلی است. این آذربایجان است که ترکیه را به آسیای میانه و سرزمینهای ترکنشین روسیه و چین متصل میکند. اگر آذربایجان بتواند اندکی حوزه قدرت خود را افزایش داده و بر جنوب ارمنستان مسلط شود، با تشکیل محور پانترک در میانه اوراسیا، عملاً میان چین، روسیه و ایران بهعنوان سه قدرت برتر موجود در شرق جدایی افتاده و به دلیل تقویت سهمگین دیدگاههای قومی و ملیگرایانه، زلزلهای در محیطهای مجاور ایجاد خواهد شد. نمیتوان تصور کرد محور پانترکیسم تقویتشده و اثری بر مناطق مجاور نداشته باشد. پانترکیسم ضمن اثرگذاری مستقیم بر اقوام همسو، در اقوام غیرهمسو نیز اثراتی خواهد داشت و مناطق مختلف اوراسیا شاهد جنبشهای قومی و ناسیونالیستی بهویژه در میان ترکها یا عربها خواهند شد.
منبع: فرهیختگان