به گزارش مجله خبری نگار، عشق مقیاس و معیار نمیشناسد، کار دل به دریا زدن و بی محابا شدن است، وقتی زمزمه عاشقانه در گوش دل میپیچد به آهنگ معشوق خود را در مسیر حضرتش میسپارد تا با پای جان به دیدار معشوق برود وقتی نه سختیها راهش را سد میکنند و نه آسودگیها وسوسه گر رفتن یا ماندن میشوند، هرچه میبیند مسیر است و رسیدن و معشوق. برای همین در فرهنگ مردمان ایران زمین همواره راه و قصد سفر و زیارت، فارغ از رسیدن یا نرسیدن امری مقدس شناخته شده و آنها که مرارتهای سفر را به جان میخرند تا قصد سفر میکنند به بخشی از ادبیات عرفانی و عاشقانه راه پیدا میکنند.
همانطور که به کرات در ادبیات فارسی درباره رفتن و رسیدن و طی طریق کردن برای رسیدن به یار، شعرها و ابیات فراوانی را شنیده و خوانده ایم. مثل آن غزل معروف سعدی با مطلع «ای ساربان آهسته ران کآرام جانم میرود، وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود» که به زیبایی هر چه تمامتر سفر معشوق و حال و هوای عاشق را به تصویر میکشد و یا آنگونه که بارها در ادبیات عامه شنیده ایم «مقصد هدف نیست و از مسیر باید لذت برد» به اهمیت راه و اشتیاق و حالات درونی مسافر اشاره دارد. اشارهای که به درستی توجه را معطوف به راه میکند، هرچند که در پس آن نیز همچنان مقصد و مقصود دارای اهمیت است چرا که قصد و نیت مسافر به او بستگی دارد.
در همین فرهنگ است که «پیاده رفتن» ارزشی دو چندان میابد، نشانهای میشود از عرض ارادت و اشتیاق و چشیدن ذره ذره یک طعم ناب که مسافر را از شوق دیدار لبریز میکند.
«پیاده رفتن» و طی طریق کردن برای رسیدن به قصد زیارت از قدیم الایام در فرهنگ مسلمانان وجود داشته است. هرچند که در این سالها پیاده روی اربعین شکل و شکوه خاصی از سفر پیاده را در پیش چشم جهانیان رقم زده است، اما پیاده رفتن زائران سابقهای دیرینه دارد. شاید قدیمیترین تجربه پیاده روی در فرهنگ دینی را در زیارت خانه خدا پیدا کرد که هر ساله در موسم حج، مسلمانان از راههای دور و نزدیک به سمت مکه حرکت میکردند و، چون در فضیلت پیاده رفتن و سختی سفر روایات فراوانی وجود دارد، سفر با پای پیاده را بر سفر با مرکب ترجیح میدادند. پس از اسلام و در زمان پیشوایان دینی، ائمه اطهار نیز به دلایل مختلف پیاده برای انجام حج به مکه میرفتند. روایتی از امام باقر (ع) وجود دارد که فرمودند: فضیلت پیاده به حج رفتن بر سواره رفتن مثل فضیلت و برتری نور ماه شب چهارده است نسبت به باقی ستارگان، و امام حسین (ع) پیاده به حج میرفتند در حالی که مرکب ایشان در پشت سرشان حرکت میکرد.
اگرچه عزم پیاده رفتن برای رسیدن به حرم عشاق الله به واسطه اربعین حسینی شکوه و جلال دیگری یافته، اما سابقه پیاده تا حرمهای اهل بیت (ع) با حضور بزرگان تاریخ از منظر دیگری هم روایت شده است. در ایران پیاده روی به سمت حرم امام رضا (ع) در ایام سالروز شهادت و میلاد ایشان از دیرباز انجام میگرفته است. فرهنگ پیاده روی حتی جایش را به نذورات نیز بازکرده و عدهای برای برآورده شدن حاجاتشان نذر پیاده رفتن تا حرم یکی از اهل بیت (ع) را میکردند که در خصوص زیارت پیاده حرم امام رضا (ع) مشهورترین پیاده روی تاریخ به شاه عباس صفوی باز میگردد. اواخر پایین سال ۸۹۰ هجری شمسی کاروان پیاده شاه عباس و سران حکومتی از اصفهان به مشهد رسید. شاه عباس مسیر اصفهان به مشهد را با گذر از مسیر کاشان به لاسگرد رفته و از سرخه، سمنان، دامغان، میامی، رباط الهاک، مزینان، سبزوار، رباط دودر، کلیدر و نیشابور نیز گذشتند تا در نهایت، از «کتل سختر» وارد مشهد شد. او به همراه جمعی از فرماندهان و درباریان و البته علمای بزرگ شیعه ساکن اصفهان، همچون شیخ بهایی مسیر اصفهان به مشهد را در ۲۸ روز طی کرد و سه ماه در مشهد اقامت داشت که این اقامت چند ماهه با دستاوردهای خوبی برای شهر مشهد همراه بود.
علاوه بر این شاه عباس از زیارت پیاده به حرم امام رضا (ع) علاوه بر نشان دادن ارادت تعلق به این بارگاه اهداف دیگری نیز داشت. او قصد داشت از این طریق توجه جامعه شیعه ایران را که به زیارت اماکن مقدسه، چون مکه و کربلا بسیار پایبند بودند، به سمت مشهد معطوف کند، چون اماکن مقدسه در خاک دشمن او، یعنی عثمانی، قرار داشت. هم چنین شاه در تدارک حمله به دشمن شرقی خود، یعنی ازبک ها، هم بود و مشهد پایگاه خوبی برای فراهم کردن مقدمات این نبرد به شمار میرفت.
به این موارد، نذرهای گاه عجیب سلطانی را هم اضافه کنید. او به مناسبتهای مختلفی، چون روزهای نامطمئن ابتدای تاج گذاری یا اعتقاد عجیب به دگرگونی دنیا در سال ۱۰۰۰ و از همه مهمتر اشغال ده ساله مشهد توسط ازبکها (از ۹۹۷ تا ۱۰۰۶ قمری) نذر کرده بود اگر از این خطرها با موفقیت عبور کند، یک بار پای پیاده از اصفهان به مشهد بیاید.
شاه عباس در این سفر دستور بهسازی حرم مطهر را داد صحن عتیق را دوبرابر کرد، حوض و فوارهای در میان آن ساخت و مسیر دیگری از قسمت پایین پای حضرت به داخل حرم ایجاد کرد و همچنین یک جفت در مرصع نصب کرد. ساقه گنبد را طلاکاری کردند و علیرضا عباسی کتیبهای زیبا بر آن نگاشت.
حال و هوای زائران پیاده حضرت رضا (ع) را میتوان در بسیاری از کتابهای تاریخی گرفت، ماجراهای خواندنی و شنیدنی که نشان از توجه خاص ان حضرت به زائرانش دارد. ماجرای زائران بحرینی در کتاب منتخب التواریخ عبدالقادر بداونی آمده است خواندنی و شنیدنیست. سرمای سخت پاییز و زمستان سال ۱۱۱۰ شمسی همراه با وضعیت آشفته کشور و جنگهای پی در پی زندگی را برای مردم در نقاط مختلف کشور دشوار کرده بود، موضوعی که، اما در اراده زائران حضرت رضا (ع) برای زیارت او تأثیر نداشت. در پاییز آن سال تعدادی از شیعیان بخیر عزم سفر مشهد میکنند و با وجود مشکلات و سختیهای طول راه و همچنین سرمای هوا عازم مشهد میشوند. ورود آنان به مرزهای خراسان همزمان با اوایل دی و سرمای جانسوز این منطقه شد تا جایی که پس از چند روز سرمای هوا حرکت کاروان را با دشواری همراه کرد و در چند فرسخی مشهد چهارپایان زمین گیر شدند. سنگینی بارش برف باعث شد تا آنها که از منطقه گرمسیر آمده بودند توان ادامه حرکت نداشته باشند. نه فردی و نه آبادیای در آن نزدیکی دیده نمیشد، زمین پوشیده از برف و سرمای هوا رفته رفته گرمای بدن آنها میگرفت. زائران بحرینی با مرگ دسته و پنجه نرم میکردند، در آخرین اقدام هرچه داشتند به روی خود انداختند و یک صدا مولای خود را صدا زدند.
حکیم حسنا از خادمان بارگاه رضوی و میرمحمد تقی تولیت وقت آستان شمس الشموس در آن شب سرد در حرم بودند. حکیم حسنا مشغول نظافت و رسیدگی به امور همیشکی بود و میر محمدتقی در گوشهای از حرم به عبادت مشغولیت داشت.
طولی نکشید که در پاسی از شب خواب بر او مستولی شد و برای دقایقی چشم بر هم گذاشت. چند دقیقه نگشته بود که حکیم با اضطراب چشم باز گشت و به سرعت سوی میر آمد و تعریف کرد: «در رؤیا دیدم که امام رضا (ع) از روضه منوره خارج شد و به من فرمود، برو به میرمحمدتقی بگو که مشعلها را بر فراز منارهها روشن کند. گروهی از زائران من که از بحرین آمده و در راه هستند، در میان برف و باران گرفتار شده و در نزدیکی طرق راه گم کردهاند. بگو دستور دهد که جمعی از خادمان، به دنبال آنها بروند و نجاتشان دهند.» میر محمد تقی دستور داد بر فراز منارهها مشعل روشن کنند و خودش به همراه تعدادی از خادمان به سمت جاده طرق حرکت کرد. ساعتی بعد زائران بحرینی را در حالی که سر و روی آنان از برف سپید پوش شده بودند یافتند.
کفن پوشی از آئینهای دیرینه ایرانیان در عزاداری اهل بیت (ع) است، اقدامی نمادین که نشان از همراهی با اهل بیت (ع) و جان فشانی در راه و هدف آنان را دارد و در ایام عزاداری اباعبدالله و یا قیامهای تاریخی و بزرگ ایرانیان نقش و آثار آن به چشم میخورد.
از سالها قبل آئین کفن پوشی و زیارت پیاده امام رضا (ع) با یکدیگر تلفیق شده و بسیاری از زائرانی که در ایام منتهی به سالروز شهادت علی بن موسی الرضا (ع) با پای پیاده راهی مشهد میشوند با لباس یکدست سفید و یا با انداختن پارچه سفیدی که نشان از کفن دارد راهی این دیار میشوند. معلوم نیست آئین کفن پوشی دقیقاً از چه زمانی وارد فرهنگ پیاده روی زائران امام رضا (ع) شده است، اما هرچه هست نمونه آن در دیگر پیاده رویها و آیینهایی از این دست دیده نمیشود.
حاج آقا ابوترابی سید اسرای ایرانی در زمان دفاع مقدس بود. کسی که پس از ۱۰ سال اسارت همراه با اسرا در مرداد سال ۶۹ به کشور بازگشت. او که در دوران اسارت با اخلاق حسنه و سیره اخلاقی به پدر معنوی اسرا تبدیل شده بود و حتی بر روی شکنجه گران بعثی نیز تأثیر گذاشته بود، پس از اسارت و بازگشت به ایران ارتباط خود را آزادگان قطع نکرده و پایه گذار سنت حسنه از حرم تا حرم بود که به همراه جمعی از آزادگان مسیر حرم امام خمینی (ره) تا حرم امام رضا (ع) را در مناسبتهای ولادت و شهادت حضرت موسی الرضا (ع) پیاده طی میکردند.
رضا اندرواژ از اسرای دفاع مقدس که چند سالی را همراه با حاج آقا ابوترابی در آئین حرم تا حرم شرکت کرده است تعریف میکند: «من در پیاده رویهای حرم تا حرم همراه حاج آقا بودم. خصوصاً اولین پیاده روی که از حرم امام خمینی تا حرم حضرت امام رضا علیه السلام بود. آن سال من تمام راه را با حاجی پیاده رفتم. حاجی در قضیه راهپیماییها باقیات و صالحاتی از خود به جای گذاشت. این مراسم پیاده روی هم از نظر معنویتی که در آن جریان داشت و هم از نظر تجدید دیدارهایی که اسرا داشتند بسیار اثرگذار داشت. البته به خاطر جاذبهای که شخصیت ایشان وجود داشت؛ در طول مسیر هم تعداد زیادی از مردم به جمع آزادگان میپیوستند و این حرکت بعد از مرگ ایشان، هنوز هم ادامه دارد. در طول مسیر اهم صحبتهایی که بین ما و حاجی رد و بدل میشد تاکید بر آینده با همان معرفت گذشته بود. بیشتر درباره آینده صحبت میکردیم ولی ایشان از ما میخواستند که همچون گذشته یکدل و یک رنگ باشیم.»
پایان زندگی حاج آقا ابوترابی هم با امام رضا (ع) گره خورد. یکی از آزادگان به او گفت: «حالا که شما خیلی به امام رضا (علیه السلام) ارادت دارید، اجازه دهید که ما برویم و پیشنهاد دهیم، یک محل دفنی برای شما مشخص کنند» که حاجی گفته بودند: «نه آقاجان خدا خودش درست میکند» و اینطور هم شد او روز ۱۲ خرداد سال ۱۳۷۹ مصادف با ۲۷ ماه صفر در حالی که همراه پدر خود عازم مشهد بود در جاده سبزوار نیشابور بر اثر تصادف جان باخت. به پیشنهاد مرحوم آیتالله واعظ طبسی تولیت آستان قدس رضوی پیکرش در جوار حرم روی و در حجره ۲۴ صحن آزادی به خاک سپرده شد.
آئین پیاده روی زائران امام رضا (ع) در روزهای انتهایی ماه صفر و همزمان با ایام شهادت حضرت از مطبوعات دهه ۸۰ هم به چشم میخورد. موضوع کاروانهای پیادهای که در طول صدها سال با پای دل مسیرهای طولانی را به سمت طوس طی میکردند تا در روزهای ماتم اهل بیت (ع) در پناه حضرت رضا (ع) آرامی دوباره بگیرند مورد توجه رسانهها به ویژه روزنامهها قرار گرفت. از این دهه گزارشهایی از افرادی که هزاران کیلومتر مسیر را برای رسیدن به مشهد طی کرده اند نوشته شده. مثل کاروان زنان فاروج که در سالروز رحلت پیامبر در اردیبهشت سال ۱۳۸۲ به مشهد رفته اند و یا مرد هشتاد سالهای به نام صادق طالب اف که از روستایهای نخجوان جمهوری قره باغ آذربایجان پای پیاده به حرم امام رضا (ع) رفته است. حضور مردمی از شهرهای کرمان، شلمچه، زاهدان، قم در کاروان پیاده حرم شاه خراسان نیز در این بین دیده میشود.
با شکل گیری حماسه زیارت اربعین حسینی در این سالها، زیارت پیاده حرم امام رضا (ع) در آخر ماه صفر نیز رونق دوچندان گرفته است و اگرچه این آئین از دیرباز در سرزمین خراسان و ایران برقرار بوده، اما نباید از تأثیر چشم گیر زیارت اربعین بر جریان زیارت پیاده امامان و اهل بیت (ع) چشم پوشی کرد. خادمی زائران در خانههای میزبانان و پذیرایی از زائران در طول مسیر تا پیش از این نیز در ایام زیارت امام رضا (ع) انجام میشده، اما به واسطه انتقال فرهنگ اربعین در این سالها شاهد رشد حرکتهای خودجوش مردمی و برنامه ریزی بهتر برای پر رونقتر کردن این آئین چند ساله بوده ایم و امکانات شهری مشهد و ستادهای برای پذیرایی از زائران حضرت رضا (ع) به کار گرفته شده اند.
آمارها از حضور زائران در روزهای پایانی سفر در مشهد مقدس نشان میدهد که هر ساله تعداد زائران حرم رضوی بیشتر و بیشتر میشود تا شاید روزی جادههای کوهستانی منتهی به مشهد الرضا (ع) را مملو از زائرینی ببینیم که به عشق امام هشتم با پای پیاده عازم پابوسی حرم ثامن الحجج میشوند.