کد مطلب: ۶۵۳۲۵۴
|
|
۱۷ تير ۱۴۰۳ - ۰۷:۲۱

جامعه‌شناسی انتخابات چهاردهم؛ چگونه پزشکیان و جلیلی رأی جمع کردند؟

جامعه‌شناسی انتخابات چهاردهم؛ چگونه پزشکیان و جلیلی رأی جمع کردند؟
چرا اصولگرایان نتوانستند کارزار انتخابات را ببرند؟ چرا گفتمان نه به دولت سوم روحانی کار نکرد و اصلا فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ به همین بهانه با پرویز امینی، جامعه‌شناس گفتگو کردیم و به بررسی نتایج انتخابات دور دوم پرداختیم که در ادامه متن می‌خوانید.

به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان: انتخابات تیرماه بالاخره طلسم مشارکت نزولی را شکست. بعد از چهار دوره انتخاباتی با مشارکت ۵۰ درصدی رقم خورد. شرایط انتخابات تیرماه در پیچیده‌ترین حالت خود قرار داشت. آرای مردم سیال بود و در افکارسنجی‌ها گاهی نتیجه یک نظرسنجی با نظرسنجی دیگر فاصله قابل‌توجهی پیدا می‌کرد، به همین جهت پیش‌بینی دقیق نتیجه انتخابات چندان هم راحت نبود. اما بالاخره انتخابات تیرماه تمام شد و مسعود پزشکیان به‌عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد. البته هنوز سوالاتی در مورد کنش اصلاح‌طلبان و اصولگرایان در این انتخابات وجود دارد. چرا اصولگرایان نتوانستند کارزار انتخابات را ببرند؟ چرا گفتمان نه به دولت سوم روحانی کار نکرد و اصلا فضای سیاسی کشور بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ به همین بهانه با پرویز امینی، جامعه‌شناس گفتگو کردیم و به بررسی نتایج انتخابات دور دوم پرداختیم که در ادامه متن می‌خوانید.

سراغ آرای تحلیل مرحله دوم برویم. هم مشارکت افزایش پیدا کرد و هم پیش‌بینی‌های نظرسنجی‌ها در مرحله اول برای مرحله دوم واقعی شد. تحلیل‌تان از آرا چیست؛ سلبی بود یا ایجابی؟

انتخابات مرحله دوم چیزی در امتداد مرحله اول بود. با تفاوت‌هایی به همان نسبتی که بین آرا برقرار بود، بین این دو کاندیدا هم برقرار شد. کاندیدا‌ها دو سبد رای اصلی در انتخابات داشتند. یک سبد آرای ایدئولوژیک و سیاسی است که آرای ایجابی آنهاست. اینها آرایی هستند که ما به‌دلیل ذهنیت سیاسی یا ایدئولوژیک یا فکری مشترک، چیزی را به دیگری ترجیح می‌دهیم. در انتخابات بحث ما ترجیحات است، یعنی بین آن چیزی که در صحنه رقابت است فردی را به فردی دیگر یا سیاستی را به سیاستی دیگر ترجیح می‌دهیم. برخی از این ترجیحات ایدئولوژیک و سیاسی هستند. متناسب با آن بافت ایدئولوژیکی که افراد دارند، سازمان باوری که دارند و ذهنیت سیاسی یا اندیشه سیاسی که قبول دارند به‌کار می‌برند. اینجا آرای ایجابی است و به نظر من سبد اصلی آرای دو کاندیدا و شکل ایجابی آن اینجاست.

 علاوه‌بر این آرایی داریم به نام اجتماعی. اینها آرایی است که افراد وقتی می‌خواهد انتخاب کنند، ترجیح‌شان سیاسی یا ایدئولوژیک نیست و آرایشان اجتماعی است. گاهی این آرای اجتماعی منشأ طبقاتی دارد. به این دلیل که ذهنیت طبقاتی یا نقطه عزیمت طبقاتی به سیاست دارند، ترجیحات خود را بر اساس آن قرار می‌دهند. اولویت و ترجیح‌شان می‌تواند جغرافیایی باشد، مثلا اگر انتخابات به شکلی پیش‌رود که شکاف مرکز پیرامون شکل بگیرد، براساس اینکه در مرکز یا حاشیه باشند آرای خود را انتخاب می‌کنند یا اگر ترجیح انتخاباتی حول‌وحوش نخبه و توده شکل بگیرد. آنچه ما در ۸۸ بین موسوی و احمدی‌نژاد دیدیم شکاف توده و نقطه فعال بود. در انتخابات اینها زیاد موثر نبود. چیزی که به‌عنوان آرای اجتماعی موثر بود، آرای سلبی بود. بخش مهم این آرا در مناظره‌ای بود که بین انتخابات اول و دوم شکل گرفت. مناظرات وقتی از حالت میزگرد و بحث‌های کارشناسی خارج شد و مناظرات یک به یک شد از حالت دورهمی خارج شد و بعد گفتار دو کاندیدا برای مناظره متفاوت شد و تمایز‌های برجسته شد. کمپین مرحله دوم از طریق نه به دیگری بود. تلاش جلیلی این بود که براساس زمینه‌هایی که در مرحله اول انتخابات شکل گرفته بود و براساس نه به دولت روحانی، آرای سلبی پزشکیان را جذب کند. خود پزشکیان رفتار‌هایی داشت که نسبت به معرفی‌شدن ذیل دولت روحانی مخالفت می‌کرد. این کمک می‌کرد که آرای سلبی بیشتری شکل بگیرد. بخشی از آرای سلبی پزشکیان نسبت به جلیلی این بود که ایشان نقطه‌ای بود که با ورودش به اداره دولت با محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی آن روبه‌رو خواهید شد. پس بخشی از آرایشان ایجابی بود.

مجموع این آرای سلبی و ایجابی باعث شد حدود ۱۰ درصد مشارکت افزایش پیدا کند. چه چیزی باعث این اتفاق شد؟

وقتی انتخابات در مرحله اول که ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های بیشتری دارد، آزاد می‌شود و زمان انتخابات طولانی‌تر است و امکان ظهور رسانه‌ای بیشتری دارد، اتکای ما به اینکه بفهمیم سطح مشارکت در چه وضعیتی است؛ نظرسنجی‌هاست. جمع‌بندی نظرسنجی‌ها عمدتا بالای ۵۰ درصد بود برای همین شکل نگرفت. در دور دوم برخی نظرسنجی‌ها که بدبینانه‌تر بودند تا ۳۸ درصد و میانه‌ها تا ۴۲ درصد و برخی دیگر ۴۵ درصد و حتی یک نظرسنجی روز پنجشنبه قبل از انتخابات برگزار شد و آن هم مشارکت ۴۵ درصد را پیش‌بینی می‌کرد؛ بنابراین شواهد زیادی برای اینکه بتوانیم مشارکت را پیش‌بینی کنیم در اختیار نداشتیم و چیزی که در این وضعیت می‌توانیم به آن تکیه کنیم، برگزاری آن دو مناظره است؛ چراکه در میانه برگزار شد و سطح مخاطبش هم بالا بود. مثلا بعضی از مراکز برای آن مناظره‌ها حدود ۵۵ درصد بیننده قائل بودند که به‌نظرم از سطح بیننده‌های فوتبال بیشتر بود. در این مناظرات تمایزات برجسته شد، فرم انتخابات را رقابتی‌تر کرد، فضا را برای انتخاب ترجیحات شفاف‌تر کرد و تفاوت‌ها، تمایز‌ها و تعارضات را دقیق‌تر کرد و این شاید مسیری است که به افزایش مشارکت کمک کرده است.

البته گمانه‌ای وجود داشت که ما براساس این افزایش مشارکت برپایه ایجاد ترس از جلیلی و یک نوع جلیلی‌هراسی شکل گرفت که واقعیت‌ها چنین چیزی نشان نمی‌دهد. وقتی از آرای سلبی می‌گوییم و یک‌طرف «نه به دولت روحانی» است و در طرف دیگر «نه» به دولتی است که جلیلی در حوزه آزادی‌های سیاسی و اجتماعی انجام خواهد داد اگر «نه» به جلیلی یا «جلیلی‌هراسی» کار می‌کرد آرای جلیلی هم نباید به این اندازه رشد می‌کرد و آرای پزشکیان هم باید بیش از این رشد می‌کرد. الان فاصله آرا دومیلیون و ۸۰۰ هزار است و این عدد چندان معنادار نیست که بشود گفت فضای اجتماعی دگرگون شده و جلیلی‌هراسی آنقدر جا افتاده که جواب داده. درصورتی که اگر جا می‌افتاد، فاصله آرا بسیار بیشتر می‌شد، بنابراین چیزی که الان می‌شود به آن تکیه کرد این مناظره یک به یکی است که در روز‌های دوشنبه و سه‌شنبه برگزار شدند و سطح مخاطب در آن بالا بودند و وقتی از مخاطبان پرسیدند کدام نامزد در مناظره برتر بود، سهم پزشکیان از سهم جلیلی در برداشت اجتماعی در مناظره‌ها بیشتر است و این در آرا هم خودش را نشان می‌دهد.

در بحث‌های قبلی هم به این موضوع اشاره شد که جلیلی‌هراسی هیچ زمان نقطه نزاع نبود. 

یک «نه به جلیلی» وجود داشت ولی آن «نه» آنقدر پررنگ نبود که بتواند مشارکت را افزایش دهد، چون آرا تقریبا نزدیک به هم رشد کرده، مثلا در دور اول جلیلی ۳۸ درصد آرا را داشت، پزشکیان ۴۳ درصد آرا را به خود اختصاص داد و اختلاف‌شان ۵ درصد بود. در دور دوم، این اختلاف ۴۴ به ۵۲ است؛ ۷ درصد اختلاف داشتند. این عدد آنقدر معنادار نیست که بگوییم «جلیلی‌هراسی» کار کرده است. آرای جلیلی از ۹ میلیون و ۴۰۰ به سمت ۱۳ میلیون و ۵۰۰ آمده و بیش از چهارمیلیون افزایش داشته است. آرای قالیباف هم به شکلی نبود که همه آن به سبد رای جلیلی منتقل شود. به این خاطر که بخشی از آرای ایدئولوژیک که مربوط به قالیباف بود در روز‌های پنجشنبه و جمعه انتخابات دور اول، از سبد رای قالیباف جدا شده و به سبد جلیلی رفته بود. وقتی دو کاندیدا اجماع نکردند و جلیلی در نظرسنجی‌ها جلوتر بود، آرای بدنه ایدئولوژیک به‌سمت کاندیدایی رفته که وضعیت و موقعیت بهتری داشته است. به همین خاطر فاصله حداکثر ۵ تا ۱۰ درصدی که بین قالیباف و جلیلی بود، به یک فاصله سه‌برابری تبدیل شد. این تبدیل باید به‌شکلی باشد که همزمان از جانب کاندیدایی کاهشی اتفاق افتاده و به تناسب به کاندیدای دیگری اضافه شده باشد. به همین خاطر در دور اول ریزش‌هایی از رای قالیباف اتفاق افتاده بود؛ فقط بخشی از آرای قالیباف به جلیلی منتقل شد، بخش دیگر از آرای جلیلی به شکل عمومی به‌دست آمد که می‌تواند ذیل «نه به دولت سوم روحانی» و چیزی شبیه به این، شکل گرفته باشد. اگر جلیلی‌هراسی کار می‌کرد؛ اولا نباید اختلاف آرا اینقدر می‌شد و افزایش آرای جلیلی هم باید متوقف می‌شد. 

بدنه رای قالیباف ماقبل مرحله دوم تصمیم خود را برای رای به سعید جلیلی گرفته بودند؟

در دور اول بخش زیادی منتقل شده بود، سه میلیون و خرده‌ای که باقی مانده تماما قابلیت انتقال به سبد رای جلیلی را نداشت. بخش‌هایی که غیرایدئولوژیک بودند به قالیباف رای داده بودند، گزینه «پزشکیان» یا «رای سفید» یا «عدم رای دادن»، در اختیارشان بوده است. 

ترکیب آرای سعید جلیلی و مسعود پزشکیان به لحاظ ترکیب قومیتی را می‌شود چطور تحلیل و ارزیابی کرد؟

در برخی استان‌ها آرای جلیلی بالاست. برخی از استان‌ها آرای پزشکیان بالاست ولی یک عدد قابل‌توجهی در نسبت آرایی که وجود دارد دیده می‌شود. وقتی نسبت آرای چهار استان زنجان، اردبیل، آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی را می‌بینید و بعد سه استان خراسان شمالی، خراسان جنوبی و خراسان رضوی به‌عنوان موقعیت‌های که محل بومی کاندیدا‌ها شناخته می‌شود در دور اول یکدیگر را خنثی می‌کردند، یعنی فاصله آرای قالیباف و جلیلی با هم در منطقه خراسان (شمالی، جنوبی، رضوی) یک میلیون و ۹۰۰ هزار رای بیشتر از پزشکیان بود و در سه استان آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل یک میلیون و ۷۰۰ هزار رای پزشکیان بیشتر بود و در زنجان هم مجموع آرای قالیباف و جلیلی بیشتر از آرا پزشکیان بود. اما در دور دوم اگر به همین آرا نگاهی بیندازیم، عدد‌ها تفاوتی کرده و فاصله رایی شکل گرفته و حدود یک میلیون از آرا متفاوت شده است. در بخش خراسان و آذربایجان آرای پزشکیان بیشتر شده خب این موثر است، در این فاصله کمتر از سه میلیون یک میلیون رای هم تعیین‌کننده است. این نشان می‌دهد این فاصله رای و این پیروزی پزشکیان، خیلی معنای گفتمانی ندارد و بیشتر حول و حوش عملیات سیاسی و آن بنیه تشکیلات سیاسی که طرفین در انتخابات داشتند، شکل گرفته است. 

با این سازوکار و رخداد‌هایی که در انتخابات تیرماه شاهد بودیم و با در نظرگرفتن میزان آرای هرکدام از نامزد‌ها بعد از گذر از آن چه تاثیری در مشارکت سیاسی کشور دارد؟

در رقابت‌های انتخاباتی پزشکیان ایده روشنی از اینکه مناسبات دولت آینده‌اش چه خواهد بود مطرح نکرد. دست‌کم ایده منسجمی را نمی‌دیدیم و ایشان مدام به بحث‌های کارشناسی احاله می‌داد، اینکه وضعیت دولت آینده پزشکیان چه خواهد شد، بستگی به ترکیبی دارد که در دولت وی شکل می‌گیرد مخصوصا بخش‌های مهمی از دولت مثل معاون اول، حوزه سیاست خارجی، تیم اقتصادی و تیم فرهنگی. چون این ترکیب‌ها هنوز نامعلوم است خیلی حرفی درباره آن گفته نمی‌شود. بعضی از شواهد و قرائن نشان می‌دهد نیروی میانه‌رویی در این جریان احتمالا اداره دولت پزشکیان را به عهده می‌گیرد، بعید هم نیست از جریان سیاسی‌ای که به‌عنوان جریان سیاسی رقیب، شناخته می‌شود در دولت پزشکیان هم به کار گرفته شود. 

جریانات سیاسی بعد از این انتخابات تغییری خواهد کرد؟

وقتی به کاندیدا‌های همین انتخابات مثل قالیباف، جلیلی، لاریجانی که فرصت ورود به انتخابات را پیدا نکردند نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که بعضی از کاندیدا‌ها حدود ۲۰ سال است که در رقابت‌های انتخاباتی هستند. برخی از ۸۴، برخی از ۹۲، جمع‌بندی که می‌توان از این رقابت‌ها داشت این است که باید یک نوسازی و بازسازی در محیط نیرو‌های سیاسی صورت بگیرد که چهره‌های دیگری وارد رقابت‌های سیاسی و انتخاباتی بشوند. 

جمع‌بندی شما از فضای انتخابات چیست؟

بحثی در‌مورد کلیت انتخابات و نهاد انتخابات و کلیت فضای سیاسی اجتماعی ایران وجود دارد. من یک تقسیم‌بندی داشتم، که مرکز نزاع اجتماعی و سیاسی ما مساله تغییر است و نیرو‌های سیاسی و اجتماعی در محدوده این تغییر صورت‌بندی می‌شوند. برخی را تحت عنوان محافظه‌کار تعریف کردم، اینها کسانی هستند که به تغییر نگاه چندان مثبتی ندارند، مسائل کشور را آسیب‌زا، نمی‌دانند. تغییرات را محدود به افراد و شخصیت‌ها و بعضی سیاست‌ها می‌دانند که اگر آنها نباشد، مسائل کشور حل خواهد شد. نگاه آنها به نهاد انتخابات این است که انتخابات باید روشی معین برای نتایجی معین داشته باشد و به‌شدت کنترل‌شده و از پیش تعریف‌شده باشد، برای اینکه معتقدند دموکراسی زیاد و رقابت زیاد در انتخابات به نتایج نامعلومی می‌رسد که تجربیاتی مثل دولت هاشمی، دولت خاتمی و دولت روحانی، به وجود می‌آید به اسم جمهوری اسلامی ولی با رسم جمهوری اسلامی سازگار نیستند. دیدگاه دومی وجود داشت که رادیکال بود و معتقد بود در جمهوری اسلامی دیگر امکان تغییر به شکل مسالمت‌آمیز، تدریجی و با استفاده از امکانات و توانمندی‌های سیاسی از دست رفته و این مسیر را مسدود می‌دانستند.

اینها کسانی بودند که در این انتخابات، ایده‌شان عدم مشارکت یا تحریم بود. دیدگاه سومی بود که گاردشان به تغییر باز بود ولی معتقد بودند که باید تغییر را به دوره ماقبل جمهوری برگردانیم که سلطنت‌طلب‌ها بودند. دیدگاه چهارمی وجود داشت؛ آن دیدگاه این بود که ما به تغییر نیاز داریم و می‌توانیم تغییر را از درون امکانات و توانمندی‌های سیستم پیش ببریم که یکی از مهم‌ترین‌های آن نهاد انتخابات است. این انتخابات، محل نزاع این چهار گروه بود که به نظر من جریان رادیکال که می‌گفت امکانی برای تغییر از درون سیستم نیست، ناموفق از آب درآمد. جریان محافظه‌کار که معتقد بود انتخابات روشی معین است که باید به نتایج معینی برسد، ناموفق از آب درآمد، هم در مشارکت این عدد معنادار شد و هم کسی سکان‌دار و پیروز قوه مجریه شد که با روش معین و نتیجه معین هماهنگی نداشت و فرد پیش‌بینی‌ناپذیری در انتخابات بود که توانست انتخابات را ببرد؛ بنابراین چیزی که انتخابات برای ما داشت و در روند آینده سیاسی ایران مهم است، روند اصلاح‌طلبی است؛ البته نه به معنای تجربه سیاسی بعد از دوم خرداد، بلکه به‌عنوان مفهوم رفرمیستی آن و به‌عنوان کسی که طرفدار تغییرات تدریجی، مسالمت‌آمیز و از درون سیستم است و بنایی بر تغییرات بنیادین از درون سیستم ندارد و امکانات و توانمندی‌های سیستم را برای تغییر، با‌کفایت می‌داند. این ایده در انتخابات موفق بود و نشان داد که زمینه‌های عینی و عملی در واقعیت ما دارد و آن دیدگاه‌های محافظه‌کار و رادیکال و ارتجاعی در انتخابات، در حاشیه قرار گرفتند. 

از همان شب اعلام نتایج هواداران یک نامزد و طیف خاص، حس مشترکی دارند، بخشی از آینده می‌ترسند، بخشی حس سرخوردگی دارند و بخشی هم در حال درگیری و تحلیل دادن هستند. این فضای به‌وجود‌آمده چه عواقبی دارد و باید چطور ساماندهی شود؟

انتخابات اخیر معنای گفتمانی چندانی نداشت. بستگی داشت که آن عمل سیاسی را چطور تنظیم می‌کنید. مثلا جریانی که پیروز انتخابات است از اول یک نامزد داشت و یک تشکیلات منسجم از آن صورت‌های نمادین (خاتمی و ظریف و...) و بدنه داشت و متحد کار می‌کردند و کار را پیش می‌بردند و با بخش‌های غیراصلاح‌طلبانه میانه‌روتری که مربوط به آقای لاریجانی بودند، همکاری می‌کردند و یک نامزد هم داشتند که با او کار می‌کردند، یعنی عمل سیاسی‌شان با عقل سیاسی جور بود. جریان مقابل، تعدد نامزد داشت. تنها تکنیکی که می‌توانستند به‌عنوان عمل سیاسی در دور اول انجام دهند، این بود که با یک نامزد وارد رقابت‌های انتخاباتی شوند که این کار را نکردند، البته ممکن است بگویند اگر این کار را می‌کردند به نتیجه هم نمی‌رسیدند. 

ولی عقل سیاسی حکم می‌کند که این تعدد به نفع آنها نیست، از چند جهت به نفع آنها نیست؛ یکی در نتیجه است و دیگر اینکه انرژی و توان بدنه را مصروف خود می‌کند. شما دیدید در دور دوم به دلیل برخورد‌هایی که باهم داشتند، نتوانستند کل این ظرفیتی را که به‌عنوان یک جمعیت سیاسی و ایدئولوژیک داشتند برای جلیلی فعال کنند و آن را از دستور کار خارج کنند؛ برخلاف اصلاح‌طلبان که تمام ظرفیت‌شان را به کار گرفتند. حتی یک نوع استغنا و احساس بی‌نیازی از طرف جلیلی در استفاده از بدنه سیاسی و اجتماعی که در آن کتگوری تعریف می‌شدند وجود داشت و این خلاف واقعیت و عقل سیاسی است. حالا اگر جلو برویم، می‌بینید که این تجربه در سال ۸۴ هم تکرار شد. اولین مساله‌ای که این بدنه پیدا می‌کند، شکاف عاطفی است که از شکاف فکری، شکاف کارشناسی و شکاف سیاسی مهم‌تر است. 

یعنی تعارض عاطفی که از سال ۸۴ بین جریانی که قالیباف را بهتر می‌دانست و جریانی که احمدی‌نژاد را بهتر می‌دانست تا الان که ۲۰ سال گذشته برطرف نشده است و کانون شکاف‌های بین اینها همان شکاف عاطفی است. این شکاف عاطفی، هنوز دارد کار می‌کند و منجر به این می‌شود که این جریان با همه توش و توان و ظرفیت، نتواند به یک مسیر منسجم و ایده متحد در عمل سیاسی برسد. این تعارضات مخصوصا به شکل عاطفی باقی خواهد ماند و ظرفیت این جریان تضعیف خواهد شد.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر