کد مطلب: ۶۲۴۶۱۶
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۴:۵۰

فردوسی؛ معجون موزون عقل و احساس

شاهنامه، اثرانگشت فرهنگ ایرانی بر سیاهه ادب جهانی است

به گزارش مجله خبری نگار/رسالت: ایران ازنظر جغرافیایی جایی است بین شرق و غرب. اما این وسطیت جغرافیایی به وسطیت فرهنگی نیز انجامیده است. شرق، معدن اشراق، الهام، شهود و احساس است. از سوی دیگر غرب همواره به محاسبه، سنجش، عینیت و تجربه‌گرایی شناخته‌شده است. ایران، اما طبیعتی مابین این دو دارد و در اصل، از هر دو خصلت بهره‌مند است.

در فرهنگ و ادبیات عامیانه و یا فاخر ایرانی هم عشق‌هایی شورانگیز و سوزناک و مضامینی شهودی و عارفانه دیده می‌شود و هم حکمت‌هایی موشکاف و اندیشه‌هایی فلسفه. ایران در تاریخ باستان خود، فلسفه و فیلسوف دارد؛ همچون فلسفه خسروانی که بعد‌ها در حکمت‌الأشراق و توسط سهروردی بازخوانی شد. همچنین گرایش به عرفان از دیرباز در ایران جدی بوده است؛ گرایشی که گاه با فلسفه و حکمت و استدلال سر جنگ داشته و گاه به نهایت وحدت با آن رسیده است؛ مثلا در فلسفه اسلامی و خصوصا حکمت متعالیه ملاصدرا.

در ادبیات فارسی نیز این دو گرایش دیده می‌شوند. شعر فارسی در بعضی دوره‌ها ششدانگ در خدمت مضامین عاشقانه و عارفانه سوزناک است. این دوره‌ای است که آن را به نام ادبیات غنایی می‌شناسیم و عمدتا مربوط به قرون ششم تا هشتم هجری است. پیش از آن ادب فارسی در عصر خردگرایی به سر می‌برد؛ عصری که در آن مضامین عاشقانه نسبتا سطحی، خیلی زمینی و نسبتا دم‌دستی بود. در این عصر، اما مضامین اندرزگونه و حکمت‌آمیز کاملا پررنگ و جدی است.

جایی که این دو مضمون را با یکدیگر در وحدت می‌بینیم، شاهنامه فردوسی است. زاویه‌دید شاهنامه، کاملا حکیمانه است، اما مضامین پرحرارت عاطفی نیز از آن در خاطره جمعی ایرانیان مانده است. منطق شاهنامه این است که هر شاهی خود را از خداوند بی‌نیاز دید، زمین خورد ولو درنهایت قدرت بود؛ و کسی، چون فریدون، از حضیض فقر و بی‌کسی، با قیامی مردمی و با عنایتی الهی، اهریمنی، چون ضحاک را زمین زد. این منطق شاهنامه است و نه صرفا سلسله‌ای از اتفاقات.

در همین کتاب حکمت‌آمیز، داستان رستم و سهراب راداریم که اشک از دیده بسیاری از شاهنامه‌خوان‌های تاریخ درآورده است. داستان رستم و سهراب نماینده طبع عاطفی، غم‌پرور و پرسوزوگداز ایرانی است. قرار گرفتن این داستان در یک کتاب عمدتا حماسی و حکمت‌آمیز، هنر ظریفی می‌طلبد. همانند گنجاندن نغمه‌ای احساسی در یک مارش نظامی.

شاهنامه از این نظر جدول عناصر تناوبی فرهنگ ایرانی است. عاطفه در کنار حماسه، حکمت در کنار عشق، مظلومیت در کنار رشادت، گناهکاری در کنار عصمت، عصیان‌گری در کنار اطاعت و زندگی‌دوستی در کنار مرگ‌آگاهی کنار هم می‌نشیند تا آبرومندترین تصویر تاریخ از فرهنگ و انسان ایرانی ترسیم شود.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر