به گزارش مجله خبری نگار بلافاصله پس از مرگ سارا وینچستر در سَن خوزهی کالیفرنیا در سال ۱۹۲۲، صاحبان جدید، عمارت او را به روی گردشگران علاقمند به داستانهای عجیب و غریب گشودند. وینچستر وارث ثروت کارخانهدار اسلحه بود و شایعاتی پیرامون خانه دائمی او و بازسازی آن بر سر زبانها افتاده بود. او اتاقهای اضافه (بیش از صد اتاق) ساخت، پلههایی که به جایی نمیرسیدند و راهروهای خالی که خانه را به هزارتویی گیجکننده تبدیل کرده بودند.
آیا ثروت او نفرینشده بود؟ آیا وینچستر هزارتویی ساخته بود تا ارواح انتقامجو را گیج کند؟ آیا هر شب در عمارت جلسه احضار ارواح برگزار میشد؟ پاسخ بسیاری از این سؤالات منفی بود، اما وقتی شعبدهباز معروف، هَری هودینی از آن بازدید کرد، به صاحبانش گفت آن را به عنوان «خانه اسرارآمیز وینچستر» در معرض دید عموم بگذارند. این خانه به تازگی صدمین سالگرد خود را جشن گرفته و هنوز یک جاذبه محبوب در منطقه خلیج سانفرانسیسکو است.
این عمارت یکی از منابع الهامبخش رمان کلاسیک شرلی جکسون به نام «تسخیرشدگی خانه هیل» (The Haunting of Hill House) (۱۹۵۹) بود؛ یک رمان مهم گوتیک که خانهای را به عنوان منبع انرژی شرورانه به تصویر میکشد. پاراگراف آغازین معروف رمان به ما میگوید خانه «به تنهایی در برابر تپههای پیرامون قرار گرفته بود و درون خود تاریکی را تصرف کرده بود.» در رمان، گروهی از محققان ماوراءالطبیعه در خانه اقامت دارند که با تأخیر متوجه میشوند این خانه قدرتهای روانی آشفتهای را بیدار میکند.
از زمان موفقیت کتاب و به لطف رمانهای استیون کینگ، برنامههای تلویزیونی ماوراءالطبیعه «واقعی» و فیلمهایی مانند «فعالیتهای ماوراءالطبیعه»، ما با ایده «خانه بدیمن» آشنا شدهایم، خانهای که در آن، آسیبهای روحی یا جنایات گذشته در فضا رخنه میکنند و تکرار میشوند.
کاخ بِلِنهایم که روی دریاچهای در آکسفوردشایر انگلستان بنا شده، مکان مناسبی برای فیلم «افسانه خانه جهنمی» سال ۱۹۷۳ با الهام از رمان گوتیک شرلی جکسون بود.
جکسون در مقدمه کتاب پرفروش خود اعتراف کرد ایده داستان ارواح او از یک تحقیق عجیب و غریب واقعی توسط «انجمن تحقیقات روانی» مستقر در لندن در سال ۱۸۹۷ گرفته شده است. انجمن (که هنوز هم وجود دارد) یک «کمیته خانه ارواح» تشکیل داد و آدا گودریچفریر «حساس نسبت به پدیدههای ماورایی و روحی» را برای تحقیق درباره ادعاهای شبهزدگی در خانه بالچین به اسکاتلند فرستاد. کتاب تحقیق، با تایید اشرافی توسط مارکیز بوته، باعث ایجاد انواع جنجال و آشوب در صفحات نامههای روزنامه تایمز لندن شد و بسیاری سادهلوحی محققان را محکوم کردند.
رمان جکسون، سال ۱۹۶۳ با عنوان The Haunting فیلمبرداری شد. رابرت وایز کارگردان از «اِتینگتون پارک هال» در وارویکشایر بریتانیا، برای نماهای بیرونی هراسانگیز استفاده کرد. The Hall املاک باستانی خانواده شرلی بود که به کتاب روز رستاخیز باز میگردد، اما در قرن نوزدهم به سبک نئوگوتیک بازسازی شد. برخی ادعا میکنند The Hall واقعاً شبحزده است: یک شبح سالخورده ویکتوریایی هنگام گرگ و میش به اطراف خانه تلولو میخورد، در حالی که گفته میشود «لیدی اِما» شبها از راهروها عبور میکند. با این حال، این عمارت اکنون بهعنوان یک هتل ۴ ستاره که جشنهای عروسی در آن برپا میشود، نگران این شایعات قدیمی نیست.
فیلم «افسانه خانه جهنمی» محصول ۱۹۷۳ نیز با الهام از کتاب جکسون، جزئیات سبک باروک کاخ بلنهایم در آکسفوردشایر را به نمایش گذاشت. این کاخ توسط معمار و نمایشنامهنویس، سر جان وانبرو برای قهرمان بریتانیایی، دوک مارلبورو ساخته شد که در نبرد بلنهایم در سال ۱۷۰۴ به پیروزی معروفی دست یافته بود. این خانه بزرگ، زادگاه معروفترین نوادگان دوک نخست و یکی دیگر از قهرمانان جنگ، وینستون چرچیل بود.
مایک فلانگان کارگردان برای سریال اخیر نتفلیکس که اقتباس آزادی از The Haunting of Hill House است، از نمای بیرونی سبک گوتیک خانه اشرافی بیشام در لاگرانژ، جورجیا استفاده کرد. این عمارت که مالک شخصی دارد به خوبی گوتیک به نظر میرسد، اما در واقع کمتر از ۳۰ سال قدمت دارد.
در کوههای ترانسیلوانیای رومانی، قلعه بران به عنوان «قلعه دراکولا» معرفی میشود و از فضای غمانگیز رمان دراکولای برام استوکر بهره میبرد.
برای طرفداران ماجراجوتر رمانهای گوتیک و خانههای جنزده، قلعه بران در ترانسیلوانیای رومانی، ادعا میکند الهامبخش بخش آغازین رمان دراکولا اثر برام استوکر سال ۱۸۹۷ است. استوکر هرگز از این منطقه دیدن نکرد، اما لانه خون آشام را از کتابهای سفر، گفتگوهایش با برادرش که به بالکان سفر کرده بود و تخیل تبدار خودش ساخت.
قلعه بران برخلاف «ویلا دیوداتی» در ساحل دریاچه ژنو در کلنی سوئیس، پذیرای گردشگران است. این مکان بود که سال ۱۸۱۶، شاعران رمانتیک، لرد بایرون و پرسی شلی و همراهانشان سعی کردند با گفتن داستانهای ارواح در یک طوفان شدید تندری، یکدیگر را بترسانند. این جلسه مری شلی نوجوان را به نوشتن فرانکنشتاین و دکتر بایرون را به نوشتن «جان ویلیام پولیدوری» و جان ویلیام پولیدوریف نویسنده و پزشک را به نوشتن داستن کوتاه «خون آشام» ترغیب کرد. ویلا دیوداتی دارای مالکیت خصوصی است و حصارهای امنیتی آن، افراد کنجکاو را از خود دور میکند.
این تنها خانههای اشرافی خانوادگی یا عمارتهای روستایی نیستند که الهامبخش حال و هوای گوتیک میشوند. زمانی، کارخانههای متروکه دیترویت نمادهایی از نظم اقتصادی و اجتماعی صنعتی در حال پایان بودند. جای تعجب نیست که این منظره در فیلمهای ترسناک اخیر، مانند تعقیب میکند (۲۰۱۳)، نفس نکش (۲۰۱۶) یا بربر (۲۰۲۲) دیده میشود.
به نظر میرسد ما از زندانها یا آسایشگاهها هم میترسیم. آخرین مورد از این مکانها تیمارستان ویلارد برای دیوانگان مزمن در اُوید، نیویورک بود که در دهه ۱۹۹۰ تعطیل شد.
زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، گاهی اوقات به این مکان به عنوان استعارهای از روان انسان روی آورده، مکانی با رازهای زیادی که در زیرزمینها یا اتاق خوابهای فراموششده حبس شدند. فروید که خواننده مشتاق داستانهای گوتیک بود، استدلال میکرد سبک گوتیک الهامبخش مفهوم احساسات «امر غریب» بود (حالتی که در آن دو وجه متناقض آشنا و غریب همزمان بروز میکنند). این دقیقاً همان چیزی است که ما را در مورد داستانهای خانههای ج زده میترساند: فرو ریختن چیزی وحشتناک یا نامقدس دقیقاً در مکانی که همیشه فکر میکردیم امنترین فضاست.
گوتیک در یک حلقه بیپایان این اضطراب را تدام میبخشد و سعی میکند حس ما از خانه را استحکام بخشد و در تمام مدت میداند زشتیها همیشه در سایه اتاقهای غبارآلود، جیرجیر راه پلهها یا در دورنمای مناظر خالی کمین کردهاند.
منبع:فرادید