به گزارش مجله خبری نگار/خراسان-مهدی حسن زاده: در حالی که مصوبه هیئت وزیران برای واگذاری باشگاه پرسپولیس به صندوقهای تامین اجتماعی و بازنشستگی کشوری و احتمال واگذاری استقلال به هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس، حرف و حدیثهای فراوانی در پی داشت با این حال اظهارات چند روز قبل سخنگوی دولت و وزیر ورزش نشان میدهد که قرار است واگذاری سرخابی به صندوقهای بازنشستگی و هلدینگ خلیج فارس منتفی شود و دو بانک غیردولتی خریدار سرخابی شوند.
اگر خصوصی سازی را یک ابزار برای اداره کارآمدتر بنگاههای اقتصادی بدانیم این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان یک شرکت دولتی را واگذار کرد که کارآمدتر اداره شود. در حقیقت سوال این است که چه چیزی را با چه هدفی، به چه صورتی و به چه کسی واگذار میکنیم. در این جا پاسخ به پرسش «چه چیزی» روشن است و معلوم است که باشگاههای پرسپولیس و استقلال با داراییهای مشخص از جمله محبوبیتی که باید به طور دقیق به عنوان سرمایه معنوی و اعتبار نشان تجاری این باشگاهها محسوب شود، واگذار میشود. با این حال پرسشهای «چه هدفی»، «به چه صورتی» و «به چه کسی» پرسشهایی است که پاسخ به آنها سخت است. هم خریدار سرخابی مهم است و هم شکل واگذاری آن به خریدار و هم هدف از واگذاری.
در شرایطی که بخشی از سهام این دو باشگاه در بورس به عموم مردم (طرفداران دو تیم) عرضه شده است، واگذاری اکثر سهام باقی مانده به یک خریدار حقوقی خاص با برداشت عامه درباره مالکیت این دو باشگاه و احساس هواداران در این باره مغایرت دارد. در حقیقت این دو باشگاه هوادارانی دارد که خودشان را مالک باشگاه میدانند و به معنای واقعی کلمه به آن عشق میورزند. آن چه که عملا باعث پیشرفت این دو باشگاه در طول تاریخ شده است همین هوادارانی بودند که حتی در روزهای سخت نیز تیمهای محبوبشان را تنها نگذاشتند؛ لذا اگرچه منطق مدیریتی و اقتصادی ایجاب میکند که خریدار حقوقی خاصی بخشی از سهام این دو باشگاه را در اختیار داشته باشد، اما نباید مالکیت اصلی این دو باشگاه از دست مردم خارج شود. به ویژه این که تصمیمات مدیران خریدار حقوقی میتواند با احساسات و گرایشهای طیف میلیونی هواداران این دو باشگاه مغایرت داشته باشد و در چنین حالتی حتی امکان مدیریت باشگاه برای خود خریدار حقوقی نیز فراهم نخواهد بود.
اگر هدف از این واگذاری را اداره بهتر باشگاههای مذکور بدانیم باید در نظر داشته باشیم که برای دو باشگاه زیان ده و هزینه زا با انبوهی از حاشیههای خبری، منطق اقتصادی برای واگذاری وجود ندارد. در حقیقت مسئله اصلی پیش روی واگذاری سرخابی این است که برای باشگاه داری فوتبال در ایران قاعده و قانونی که بتواند منافع اقتصادی سرشار این بخش را به خود فوتبال و توسعه آن بازگرداند وجود ندارد.
مهمترین منبع درآمدی باشگاهها که حق پخش تلویزیونی است سالها بدون تعیین تکلیف باقی مانده است و تا زمانی که حق پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی و فوتبال دارای قانونی جامع و برخوردار از ضمانت اجرا نباشد، واگذاری سرخابی با وجود میلیونها هوادار و درآمد سرشاری که از این راه به دست میآید، واگذاری شرکتی زیان ده و هزینه زاست که منطق اقتصادی ندارد؛ لذا به نظر میرسد قبل از این همه تلاش و پیگیری برای واگذاری بدون ضابطه و شلخته سرخابی که هر روز با تایید و تکذیب درباره خریدار آن همراه است، باید به سراغ بستر ماجرا و خصوصی سازی واقعی فوتبال از طریق واگذاری مهمترین منبع درآمدی آن به باشگاهها یعنی حق پخش تلویزیونی رفت و پس از تعیین تکلیف آن به دنبال واگذاری بخشی دیگر از سهام باشگاه به هواداران و پیش کسوتان و واگذاری بخشی دیگر به خریداران حقوقی رفت وگرنه هرگونه واگذاری شتابزده و بدون منطق باشگاههای پرسپولیس و استقلال با توجه به هواداران میلیونی عاشق این دو باشگاه تبعات اجتماعی سنگینی در پی خواهد داشت.