به گزارش مجله خبری نگار، پژمان بازغی اجرای این مراسم را به عهده داشت و در ابتدا خبر داد که مدیران موسسه تصویر شهر و پردیس سینمایی ملت تصمیم گرفتند نام سالن ۹این سینما را «علی نصیریان» بگذارند.
بازغی با ابراز امیدواری نسبت به اینکه نسل آینده احترام به بزرگتر و پیشکسوتان هنرهای نمایشی را یاد بگیرد، عنوان کرد: این نسل باید بداند که چقدر آقای نصیریان بهسختی توانست جای خود را میان مردم باز کند و در بخشی از کتاب هم ایشان میگوید حتی جای نمایش هم نداشتیم و در خرابههای پارک شهر به همراه جوانان علاقهمند به تئاتر جمع میشدیم و تمرین میکردیم.
در ادامه شهاب حسینی گفت: صحبت کردن درباره استاد نصیریان مانند این است که یک برکه کوچک بخواهد درباره اقیانوس صحبت کند و کار سختی است. من خطاب به همنسلانم و نسلهای آینده صحبت میکنم؛ چنانچه دنبال یک الگوی مشخص، واضح، ملموس و قابل درک میگردید تا شکوه حضورتان را در فضای حرفهای رقم بزنید، آقای نصیریان بهترین نمونه چنین الگویی هستند.
در ادامه این مراسم بهمن فرمان آرا روی سن آمد و قبل از صحبت درباره نصیریان با یادآوری اینکه جای داریوش مهرجویی اینجا خالی است، گفت: آقای نصیریان سمبل فردی است که در اجتماع هم زندگیش و هم کار هنریش را همیشه درست کرده و حاشیه نداشته است. چیزی که امروز میبینیم، مردی است که باعث افتخار تئاتر مملکت ماست و بسیار مفتخریم که چنین شبی جمع شدیم از ایشان تشکر کنیم و برای کتاب نفیس چاپ شده خوشحال باشیم، اما خیلی چیزها باعث میشود که خوشحالی ما همیشه اشکالی داشته باشد.
وی ادامه داد: علت صحبت درباره داریوش مهرجویی این است که در بهترین فیلمهای او، علی نصیریان نقش اساسی داشت و اگر فیلم گاو و کارهای ایشان را دیده باشید، میبینید که همیشه فرد مثبتی در این کارها بوده است. در مملکت چه میشود که به تمام بدن کارگردان ۸۵ساله ایرانی چاقو بزنند، گلویش را ببرند و سلاخیش کنند؟! و نتوانیم درباره آدمی صحبت کنیم که در سینمای ما مهم بود و باعث شد سینما در مقاطعی به او تکیه کند.
در ادامه، علی دهکردی، مدیرعامل خانه سینما درباره علی نصیریان گفت: آقای نصیریان در استفاده از مجموع فنون بازیگری اعم از زبان بدن و احساس در جایگاه بینظیر و خارقالعادهای هستند. وقتی زیر پلک چشم آقای نصیریان در سریال شهرزاد تکان میخورد، قلب تماشاگر متوقف میشد.
وی افزود: اگر بازیگری است که هنوز نتوانسته در کنار آقای نصیریان بازی کند و از حضورش بهره ببرد، چیز بسیار مهمی در بازیگریاش را کم دارد. اگر ایشان اجازه بدهند از طرف انجمن مفاخر از وجودشان تقدیر شود و آرزوی قلبی خودم این است که خورشید وجودشان منور و تابناک باشد و خوشحالیم که توانستیم با ایشان کار کنیم.
در ادامه داریوش مؤدبیان هم گفت: این کتابی که خانم نگار حسینی آماده کردند و داوود موسایی ناشر آن بود و چندسالی به دلیل جمعآوری اسناد و مدارک طول کشید، تازه قدم اولی است که در زمینه تاریخ شفاهی برداشته شده است. تاریخ شفاهی باید مدون شود تا تأثیرگذار باشد. بسیاری از کتابهایی که راجع بازیگری، تئاتر و هنر و سینماست، به شکل خاطرهای است و هنوز بزرگان اهل فن بازیگری برای آماده کردن متنی تأثیرگذار، بهسختی کاری را پیش میبرند. این کتاب به چهار سطح از کار آقای نصیریان در سینما و تلویزیون میپردازد و یک موضوع درباره آقای نصیریان مربوط به شخصیت والای انسانی ایشان میشود و آقای نصیریان بهترین الگو برای نسل ما و آینده است.
سپس علی نصیریان با تشکر از حاضران گفت: دوستان در این جمع صحبتهایی درباره من کردند که من اصلاً آرزو نمیکردم و نمیکنم؛ چون از بچگی نمایش را دوست داشتم و مادرم ساز تنبک و دف میزد و بعضی اوقات که دف میزد با او آواز میخواندم و آنچه انجام دادم آرزوهای خودم بوده است و انتظار مدح و ثنا ندارم. آمدند گفتند که میخواهند خیابانی را به نامم کنند، اما مخالفت کردم؛ چون نویسنده بزرگی گفته وقتی رمان را خواندی بینداز و برو و ما هم همین طوریم.
وی با بیان اینکه علاقه به کارهای نمایشی از کودکی در من شکل گرفت، ادامه داد: پس از تشکیل گروه تئاتر در دبیرستان، به گروههای تئاتری برای اینکه بدانم کدام تئاترها شاگرد میگیرند، پیدرپی مراجعه کردم تا اینکه بالأخره جامعه باربد درخواست زد و به تئاتر سعدی رفتم.
نصیریان تصریح کرد: هیچ کار دیگری در عمرم بهجز بازیگری انجام ندادم و فقط مدت کوتاهی در مدرسه ابراهیم بنیاحمد معلم شدم. یکبار جمشید شیبانی موقعی که آقای هالو را بازی کرده بودم، مرا در اداره هنرهای دراماتیک دید و گفت خودت بیا این را بساز و فیلمش کن؛ گفتم من کارگردان فیلم نیستم و بیشتر علاقهمند به بازیگری و ارتباط انسانی با تماشاگر هستم. به همین دلیل، تئاتر یک چیز غیرقابل تکثیر و شامل یک ارتباط منحصربهفرد انسانی دوطرفه است و از اول عاشق این موضوع بودم.