به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: در روزگار ما وقتی درباره ادبیات کودک و به ویژه شعر کودک سخنی به میان میآید، با نام یا چهرههای سرشناس زیادی رو به رو میشویم که برای کودکان مینویسند و شعر میگویند. فعالیت در این حوزه آن چنان رونق گرفته که به راحتی میتوانیم در مدت زمان کوتاهی کتاب شعر و داستان برای کودکان مان تهیه کنیم (البته در این حوزه آسیبهایی نیز وجود دارد که در حوصله این گزارش نمیگنجد). عباس یمینی شریف یکی از پیشگامان شعر کودک کشور به شمار میآید. شاعری که اول خرداد سال ۱۲۹۸ ش در محله پامنار تهران به دنیا آمد و در تاریخ ۲۸ آذر ۱۳۶۸ درگذشت.
زمانی که ۵ سال بیشتر نداشت به همراه خانواده به دهکده دربند نقل مکان کرد. دهکدهای خوش آب و هوا که در شکل دادن ذهن شاعرانه یمینی شریف نقشی اساسی داشت. اگر نگاهی اجمالی به شعر این شاعر کودک و نوجوان داشته باشیم به نیکی درمییابیم که عناصر طبیعت جزو جدایی ناپذیر شعرهای او به شمار میآیند. سادگی لحن او و شیرینیاش را شاید از مردمان روستای دربند به ارث برده باشد و زلالی و روانی گفتارش را از چشمه سارها.
یمینی شریف بارها درباره چگونگی ورودش به دنیای شعر این گونه نوشته است: «فرخی یزدی شاعر شناخته شده و دغدغهمند ایرانی هم روزگارمان، فرد آوازخوانی را که سواد نداشت استخدام کرده بود که اشعار سیاسی و انتقادی او را در باغی که بر روی کوه مشرف به رودخانه و جاده دربند بود، شبهای جمعه و شبهای شنبه که جمعیت فراوانی برای تفریح در دره دربند و سربند به آنجا میآمدند، به صورت آواز بخواند و پیام او را به گوش مردم برساند. آوازخوان سواد نداشت و، چون من در آن موقع کودکی ۱۰ ساله بودم و میتوانستم شعرها را بخوانم، فرخی آنها را به من میداد و من در کنار آن آوازخوان مینشستم و شعرها را از روی دستنویسهای فرخی آهسته میخواندم و او آنها را با صدایی رسا که چند بار در کوهستان میپیچید، میخواند و دره دربند را در شور و حالی فرو میبرد.»
یمینی شریف که از سال ۱۳۱۲ با بهره گیری از اندوختههای مکتب و مدرسه، سرودن شعر را شروع کرده بود مانند بسیاری از هم دورههای خود ابتدا شعر جدی میگفت. وقتی ۱۹ ساله بود، وارد دانشسرای مقدماتی آموزگاری شد. در آن زمان (حدود سال ۱۳۲۰) در ایران آن چنان به شعر کودک اهمیت نمیدادند و شاعران، بیشتر درگیر سرودن شعرهای اجتماعی بودند و حتی برخی از آنها با به تمسخر گرفتن شاعرانی که شعری به جز شعر اجتماعی میگفتند، سعی در ایجاد تغییر رویکرد در ذهن این شاعران را داشتند. در آن زمان تنها چند شاعر مانند ایرج میرزا، یحیی دولتآبادی، مهدی قلی خان هدایت، ملکالشعرای بهار، حبیب یغمایی، پروین اعتصامی و گل گلاب چند شعر برای کودکان سروده بودند، اما هنوز شاعری که در ایران فقط و فقط به سرودن شعر کودک بپردازد، وجود نداشت.
هنگامی که او در زمان تحصیلش در دانشسرای مقدماتی آموزگاری با دیدن کتاب کودکان و نوجوانان که به زبان انگلیسی بود به این فکر فرو رفت که چرا ما در ایران این قبیل کتابها را ننویسیم، بعد از آشنایی با ادبیات کودک جهان به این باور رسید که باید آثار ویژهای برای کودکان و نوجوانان به زبان ساده و روان نوشته شود؛ بنابراین ابتدا ترجمه کتاب و سرودن شعر ویژه کودکان را شروع کرد. یمینی ادبیات را به عنوان رشته دانشگاهی انتخاب کرد و توانست تا مقطع دکتری در این رشته تحصیل کند.
در سال ۱۳۲۱ اولین شعرش برای کودکان در مجله «نونهالان» منتشر شد. در سال ۱۳۲۳ با ابراهیم بنیاحمد مجله بازی کودکان را منتشر کرد. در سال ۱۳۲۴ اشعار او در کتابهای درسی دوره ابتدایی ایران وارد شد. در سال ۱۳۲۸ به مدیریت مجلات دانش آموز و سازمان جوانان منصوب شد. درادامه این شاعر کودک و نوجوان در ۱۳۳۲ خورشیدی با بورس دولتی به آمریکا اعزام شد و یک سال در دانشگاه کلمبیا به تحصیل دوره تخصصی در آموزش کودکان پرداخت و درجه فوق لیسانس دریافت کرد. تجربههای تلخش از دوران مکتب و آشنایی با دیدگاههای نو در آموزش و پرورش کودکان او را بر آن داشت تا پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۳۶ با همراهی همسرش، دبستان روش نو را راه اندازی کند. دبستان روش نو پس از مدتی از کودکستان تا دبیرستان گسترش یافت و تا ۱۳۵۸ به کار خود ادامه داد.
سرانجام این نویسنده محبوب و فعال در حوزه ادبیات کودک بعد از نیم قرن گشت و گذار در باغ شعر کودکان در ۱۳۶۸ خورشیدی در حالی که تنها ۶۹ سال داشت، بر اثر ابتلا به بیماری سرطان دیده از جهان فروبست.
بین زمین و آسمان
مثل پر کبوتران
برف میاد ریز و درشت
دانه به دانه مشت مشت
باد به هر طرف وزد
پنبه زنی به پا شود
به پشت بام و بر زمین
بر سر و روی آن و این
از آسمان برف میباره
دنیا به زیر چلواره
برف نشسته بر چنار
بسته به شاخهها نوار
کاج تنش سفید شد
ز برف ناپدید شد
سرو کشیده تا کمر
تور عروس روی سر
یک شبه کوه پیر شد
سرش به رنگ شیر شد
ببین ببین که دیدنی است
روی هوا پنبه زنی است