به گزارش مجله خبری نگار/ خانم آذر منصوری، دبیر کل حزب اتحاد ملت، پس از کناره گیری بهزاد نبوی، سیاست ورز کهنه کار، به عنوان رئیس جبهه اصلاحات انتخاب شد. هر چند این انتخاب به دلیل شرایط خاص اجتماعی کشور، از سوی مخالفان داخلی و خارجی این جریان، ارزیابی شد، اما این انتخاب میتواند از چند منظر حائز اهمیت باشد؛ اول آنکه با وجود انتقادات گسترده نسبت به این انتخاب، حتی اگر بپذیریم که چنین باشد، این پیام را به بدنه جامعه منتقل میکند که این جریان خواست جامعه را بعد از جنبش «زن زندگی ازادی» دریافته و در جهت تحقق آن حرکتهای بعدی خود را هم پیش خواهد برد. میتوان انتظار داشت که اصلاح طلبان در صورت رسیدن به این نتیجه که باید در انتخابات اسفند ماه شرکت کنند، به سر لیستی یک زن رسیده و حتی برای ریاست مجلس یک زن تلاش کنند که کاری است بدیع ومی تواند از سوی جامعه مورد اقبال قرار گیرد و به افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات بینجامد.
از منظر دوم با فرض نیامدن اصلاح طلبان به صحنه انتخابات، باز هم ریاست یک زن، بر جبهه آنان، به عنوان عاملی مثبت میتواند در آینده به معادلات سیاسی وارد شده و امکان بسط بدنه اجتماعی آنان را فراهم کند. در حال حاضر از سوی جریان مقابل به نظر نمیرسد که قصدی برای کمک به رونق انتخابات وجود داشته باشد و انشقاق و دعواهای درون گروهی جریان اصولگرایان تندرو و با توجه به نزدیکی این جریان به نهادهای ناظر، حکایت از آن دارد که قرار نیست فیلترهای شورای نگهبان فراختر شود که در آن صورت طبیعتا از بیم فعال شدن جریان رقیب باید شاهد انسجام بیشتر در میان دو جناح اصولگرایان تندرو یعنی دو جناح ائتلاف و حدت میبودیم که به دلیل کارکردی شدن اقتصاد، چنین نیست. همچنین اصرار تندروهای پایداری به طرح تناسبی شدن انتخابات تهران هم موید این امر است. چرا که تناسبی شدن انتخابات تهران، امکان ائتلاف در درون اصولگرایان را گرفته و بدین ترتیب اعتدالگرایان از شانس کمتری برای کسب کرسیهای مجلس برخوردار خواهند شد.
بدین ترتیب با کم شدن امکان حضور اصلاح طلبان در انتخابات اسفند ماه، قطعا امید به بخش «جامعه زنان» کشور است که حداقل از سوی اصلاح طلبان جدیتر گرفته خواهند شد و راه، برای رشد سیاسی آنان و ایجاد توازن نیروهای سیاسی بیشتر خواهد شد. آن هم در شرایطی که تبعیض جنسیتی حتی صدای نمایندگان فراکسیون زنان مجلس اصولگرای یازدهم را برای انتخاب هیات رئیسه مجلس در آورده بود، این شانس را به اصلاح طلبان خواهد داد تا به کمک جامعه زنان، یکدیگر را تقویت کنند. آنان در آینده ناچارند برای آنکه نشان دهند رفتارشان در این برهه خاص صرفا نمایشی نبوده و واقعا خواهان بها دادن به حضور زنان در عرصههای جدیتر سیاسی هستند، بر همین مدار حرکت کرده و امکان عقب نشینی ندارند. اما توقع بیشتر آن است تا زنان خود با تلاش بیشتری در گرفتن حق خود حرکت کرده، فضا را برای خود باز کنند. اخبار شنیده شده از اکراه تعداد دیگری از بانوان برای نامزدی ریاست جبهه اصلاح طلبان حکایت میکند. این موضوع نشان میدهد هنوز اعتماد به نفس کافی در زنان برای پذیرش مسئولیتهای سخت وجود ندارد. مسئولیتهایی که در بزنگاههایی میتواند پر ریسک باشد و آنان کماکان بیشتر دنبال جایگاههایی امن و بدون آسیب هستند. این موضوع انتخاب خانم منصوری را از موقعیت ویژه برخوردار میکند. از این رو در رویکردی مشابه بی راه نخواهد بود اگر بگوییم مطرح کردن بحث ریاست یک زن بر پارلمان، بحثی است که با حضور یا عدم حضور اصلاح طلبان دیر یا زود باید جدی گرفته شده، و از سوی اصولگرایان نیز محتمل به نظر میرسد. این آخرین فرضی است که میتواند به عنوان یک امر مثبت برای حضور یک زن در ریاست جبهه اصلاحات مطرح کرد.