به گزارش مجله خبری نگار، استفاده از روشهای هنری برای درمان اختلالات روانی و ارتقای سلامت روان به عنوان هنر درمانی شناخته میشود. هنر درمانی تکنیکی است که ریشه در این ایده دارد که بیان خلاق میتواند شفا و بهزیستی ذهنی را تقویت کند. هزاران سال است که مردم برای برقراری ارتباط، ابراز وجود و شفا به هنرها تکیه میکنند. پزشکان خاطر نشان کردند که افراد مبتلا به بیماری روانی، اغلب خود را در نقاشیها و سایر آثار هنری بیان میکنند که باعث شد بسیاری استفاده از هنر را به عنوان یک راهبرد درمانی کشف کنند. از آن زمان، هنر به بخش مهمی از حوزه درمانی تبدیل شده است و در برخی از تکنیکهای ارزیابی و درمان استفاده میشود.
هنر درمانی تنها نوع هنر خلاقانهای نیست که در درمان بیماریهای روانی استفاده میشود، انواع دیگر درمانهای خلاقانه عبارتند از:
رقص یا حرکت درمانی یا DMT، استفاده روان درمانی از حرکت برای ارتقای یکپارچگی عاطفی، اجتماعی، شناختی و فیزیکی است. DMT میتواند با افزایش قدرت، بهبود انعطاف پذیری، کاهش تنش عضلانی و تقویت هماهنگی به افراد دارای سلامت جسمانی کمک کند. همچنین میتواند مزایای مهمی برای سلامت روان از جمله کاهش استرس و حتی تسکین علائمی مانند اضطراب و افسردگی ارائه دهد.
DMT یک روان درمانی هنری خلاق است که از حرکت و رقص برای حمایت از سلامت جسمی، فکری و عاطفی یک فرد استفاده میکند. به گفته متخصص رقص درمانی (اریکا هورنتال)، رقص درمانی از حرکات و ارتباطات غیرکلامی به علاوه گفتار درمانی برای مدیریت نگرانیهای روانشناختی و رفتاری استفاده میکند که کلمات به تنهایی نمیتوانند این کار را انجام دهند. هورنتال میگوید: این در مورد یافتن مکانهایی در درون شماست که ممکن است آنها ندانید یا انکار کرده باشید.
در یک جلسه رقص درمانی، درمانگر ممکن است به شما کمک کند تا ارتباط بین حرکت و احساسات خود را کشف و معنا کنید، ردیابی احساسات بدنی و تنفس تان را پیگیری کنید، به شما در انجام حرکات خودبیانگر و بداهه کمک میکند، به شما کمک میکند تا احساسات برانگیخته شده توسط حرکت را پردازش کنید. درمانگران رقص ممکن است از تکنیکی به نام آینه سازی استفاده کنند که شامل کپی کردن حرکات شخص دیگر است، این میتواند راهی برای کمک به افراد باشد که با دیگران ارتباط بیشتری داشته باشند و احساس همدلی ایجاد کنند.
رقص درمانی دارای چندین مزیت است که میتواند آن را به یک مکمل مفید برای سایر رویکردهای درمانی تبدیل کند. در جایی که بسیاری از روشهای درمانی، مانند درمان شناختی رفتاری (CBT)، بر شناختها یا رفتارها تمرکز میکنند، رقص/حرکت درمانی استراتژیهای مبتنی بر بدن را در بر میگیرد.
آرامش را ترویج میکند: کینزلی میگوید با استفاده از DMT، یک درمانگر میتواند استراتژیهای مبتنی بر بدن را ارائه دهد، که باعث افزایش حس آرامش میشود.
خودآگاهی: در درمان اختلالات خوردن، ایجاد خودآگاهی میتواند به افراد کمک کند تا با سیگنالهای فیزیکی بدن خود ارتباط بیشتری برقرار کنند. تاکید بر بدن، مراجع را در ایجاد آگاهی مورد نیاز برای شناسایی احساسات فیزیکی و عاطفی گرسنگی و سیری حمایت میکند.
مهارتهای مقابله ای: DMT همچنین میتواند به عنوان راهی برای ایجاد مهارتهای مقابلهای برای استفاده در خارج از محیط درمانی باشد. کینزلی میگوید: با حمایت درمانگر، میتوانید از حرکت و درک ترجیحات حرکتی خود برای کشف نقاط قوت و سیگنالهای استرس، پریشانی و محرکها استفاده کنید.
درمانهای بیانگرانه یا خلاقانه مانند نمایش درمانی، روشی منحصر به فرد برای مقابله با مشکلات، بیان خود، تعیین اهداف و کسب اعتماد به نفس است. نمایش درمانی با استفاده از تکنیکهای نمایشی و یا تئاتر، از جمله بداهه پردازی، نقش آفرینی، استفاده از عروسکها و اجرای داستان ها، رویکردی منحصربه فرد دارد. این یک شکل فعال و تجربی از درمان خلاقانه است که ممکن است به شما یا کسی که دوستش دارید کمک کند اعتماد به نفس پیدا کنید و مهارتهای جدید حل مسئله را کشف کنید. نمایش درمانی میتواند از بسیاری جهات مفید باشد، از جمله کمک به افراد در موارد زیر:
* کمتر احساس انزوا کنند.
* یاد بگیرید چگونه مشکلات را حل کنند.
* احساس را بیان کنند.
* اهداف تعیین کنند.
* با افراد دیگر ارتباط بهتری برقرار کنند.
* خود و تجربیاتشان را واضحتر درک کنند.
* افزایش عزت نفس
* مهارتهای مقابلهای بهتری را در خانه، مدرسه و محل کار توسعه دهند، دامنه ابراز احساسات را گسترش دهند.
* از خلاقیت، تخیل و بازی برای تمرین واکنش به موقعیتهای دشوار استفاده کنند.
* به سرعت به مرحله رسیدگی به مشکلات برسند، برای مدتی از فشارهای زندگی به خیال فرار کنند
* با دیگران در محیطی امن و راحت تعامل کنند.
درمان حمایتی - بیانی یک روان درمانی روان پویایی مبتنی بر شواهد است که در درمان برخی اختلالات مصرف مواد موثر بوده است. هدف از درمان حمایتی - بیانی کمک به مراجع برای دستیابی به تسلط بر مشکلات، به دست آوردن درک خود و تمرین خودکنترلی بر مشکلات مصرف مواد است. درمان حمایتی - بیانی از جهتگیری روان پویشی ناشی از نظریه روانکاوی فروید، که ادعا میکرد مشکلات روانشناختی در اوایل دوران کودکی سرچشمه میگیرد، نشأت میگیرد. اعتقاد بر این است که این مشکلات روانی میتوانند در کنار مشکلات مرتبط با مصرف مواد رخ دهند و با آگاهی بیشتر، کار کردن و غلبه بر تعارضات درونی و الگوهای غیر مفید در روابط، قابل درمان هستند.
موسیقی درمانی یک رویکرد درمانی است که از ویژگیهای طبیعی برانگیختن خلق و خوی موسیقی برای کمک به افراد برای بهبود سلامت روانی و رفاه کلی خود استفاده میکند. این یک مداخله هدفمند است. این شکل از درمان ممکن است برای افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب مفید باشد و ممکن است به بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به مشکلات جسمانی کمک کند. برای تجربه تأثیرات مفید آن به پیشینه موسیقی نیاز ندارید.
بطور کلی هدف هنر درمانی استفاده از فرآیندهای خلاقانه برای کمک به افراد برای کشف بیان خود و یافتن راههای جدید برای به دست آوردن بینش شخصی و توسعه مهارتهای مقابلهای جدید است. خلق و تقدیر از هنر برای کمک به افراد برای کشف احساسات، توسعه خودآگاهی، مقابله با استرس، افزایش عزت نفس و کار بر روی مهارتهای اجتماعی استفاده میشود.
تکنیکهای مورد استفاده در هنر درمانی میتواند شامل موارد زیر باشد:
* کلاژ
* رنگ آمیزی
* خط خطی کردن
* طراحی
* نقاشی با انگشت
* رنگ آمیزی
* عکاسی
* مجسمه سازی
* کار با خاک رس
برخی از شرایطی که هنر درمانی ممکن است برای درمان آنها استفاده شود عبارتند از:
* مسائل مربوط به سالمندی
* اضطراب
* سرطان
* افسردگی
* اختلالات خوردن
* مشکلات عاطفی
* مشکلات خانوادگی یا روابط
* شرایط پزشکی
* علائم روانی مرتبط با سایر مسائل پزشکی
* اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
* مسائل روانی اجتماعی
* اختلال مصرف مواد
هنر درمانی میتواند برای درمان طیف گستردهای از اختلالات روانی و ناراحتیهای روانی مورد استفاده قرار گیرد. در بسیاری از موارد، ممکن است همراه با سایر تکنیکهای روان درمانی مانند گروه درمانی یا درمان شناختی - رفتاری (CBT) استفاده شود. همانطور که مراجعان هنر خلق میکنند، ممکن است آنچه را که ساخته اند و احساسی که در آنها ایجاد میکند تجزیه و تحلیل کنند. از طریق کاوش در هنر، افراد میتوانند به دنبال مضامین و تعارضاتی بگردند که ممکن است بر افکار، احساسات و رفتارهای آنها تأثیر بگذارد.
منبع: مکث