به گزارش مجله خبری نگار/ایران: روز گذشته خبری مبنی بر تشکیل «شورای انسجام اسلامی» با محوریت اقدام مسلحانه علیه طالبان توسط محمد اسماعیلخان منتشر گردید. خبری که در ابتدا شاید کمی جذاب به نظر میرسید، اما گذشت چند ساعت و تأمل در محتویات نشست این شورا نشان از مواردی دارد که باید به آنها اشاره گردد.
۱- در همان ابتدای اعلام موجودیت این شورا، محمد اسماعیلخان علیه رهبران سابق جهادی بویژه رهبران شیعه و هزاره یعنی «محمد محقق» و «کریم خلیلی» اعلام موضع جدی کرده و به نوعی برای مطرح کردن خود از تکنیک متهمسازی دیگران بهره برده است.
این اقدام اسماعیلخان در همین ابتدای امر یک خطای بزرگ برای این رهبر پیر افغانستانی بود، اشتباهی که مردم را به جای اینکه دور او جمع کند از اطرافش پراکنده میکند. مردم افغانستان همه رنج و بدبختی زندگی خود را حاصل خودخواهی، فساد، جنگ داخلی و اختلافات همین رهبران سابق به اصطلاح جهادی میدانند که چهاردهه است این کشور را اسیر جنگ و درگیری کردهاند. در ابتدای بازگشت طالبان به قدرت این گمانه به میان آمده بود که همه این رهبران فراری که در غربت هستند، برای اقدام علیه طالبان یک بار برای همیشه متحد خواهند شد، اما گذشت یکسال نشان داد که این افراد حتی در ظاهر هم حاضر به حفظ آبرو نشده و اتحاد ظاهری را هم حفظ نکردند بلکه مانند گذشته باز به جان هم افتادند. یک عده در تاجیکستان به رهبری رئیس سابق امنیت ملی، باندی را تشکیل داده و باقی را کنار زدند و نام خود را تنها نهاد مقاومت کننده علیه طالبان نامیدند.
بخش دیگرشان در ترکیه گرد هم آمدند و گفتند ما سردمداران مخالفت با حکومت جدید هستیم و هرکس بنای مخالفت دارد باید حول محور ما بچرخد. برخی جوانترها و روشنفکران در اروپا حول تکنوکراتهای حامی کرزای و غنی جمع شدند و اقدامات شاذ علمی را روی دست گرفته و با انتقاد از همین جهادیهای سابق بر آنها تاختند و حالا اسماعیلخان تازهترین علم اقدامات مسلحانه را روی دست گرفته و باقی را غیر مردمی میخواند. اینها برای مردم افغانستان خاطرات چهاردهه گذشته را زنده میکند و بر آنها ثابت میکند که این افراد نهتنها متنبه نشده بلکه اصرار دارند در بر همان پاشنه سابق بچرخد و خود و اطرافیانشان را به بهانه جهاد چاق و فربهتر کنند. این یعنی مردم افغانستان بیش از پیش از این افراد منزجر و متنفر میشوند و راه برای بازگشت احتمالی این رهبران سابق و داشتن حتی زندگی عادی در کشورشان سخت میگردد و مردم اجازه حیات سیاسی و اجتماعی و نظامی را از آنها خواهند گرفت.
۲- بر همه روشن است که نه اسماعیلخان و نه هیچکدام از این رهبران فراری از افغانستان المانها و عناصر اولیه اقدام مسلحانه در افغانستان را که اصل اولیهاش حمایت مردمی است را ندارند پس اینگونه اقدامات چه معنایی دارد؟ پاسخ برای مردم افغانستان روشن است؛ در طول چهل سال گذشته این رهبران با همین حزب و دستهبازی و با تحریک احساسات قومی همواره توانستهاند کشورهای دیگر را برای تأثیر و نفوذ در افغانستان ترغیب کرده و پول هنگفتی را به جیب خود و اطرافیان نزدیکشان سرازیر کنند.
در طول بیست سال گذشته این شگرد چپاول کشورها و جامعه جهانی با جدیت بیشتری از سوی این رهبران دنبال میشد تا جایی که دیگر مردم از این اقدامات به ستوه آمدند. زندگی مردم هر روز بدتر و بدتر میشد و در مقابل این افراد با چپاول پول سایر کشورها و جامعه جهانی به بهانه واهی اقدام در زمین افغانستان فربهتر شدند تا جاییکه مردم آنها را تقریباً از کشور بیرون کردند. عدم همراهی مردم با این افراد در هنگامه ورود طالبان به شهرها معنایش همین بود که شما باید بروید. حالا در غربت و براساس عادت چهاردههای باز این افراد با دست زدن به چنین اقدامات سبکی سعی دارند ابتدا حیات سیاسی خود را حفظ کرده و بار دیگر بازیگران مختلف در افغانستان را راضی به کمک مالی به آنها کنند.
اکثر کشورها دیگر بخوبی از عدم مقبولیت و عدم تأثیرگذاری این افراد در صحنههای مختلف افغانستان آگاهند و تقریباً این افراد منزوی شدهاند، اما برخی که به دنبال عدم ثبات و عدم آرامش افغانستان هستند شاید هنوز حمایتهایی از این افراد کنند. رهبران افغانستانی برای به دست آوردن همین کمکها مانند گذشته در خارج هم به جان هم افتاده و هر کدام سعی دارد بیشتر خوشخدمتیاش را ثابت کند تا سهم بیشتری کسب کند و این میلی سیریناپذیر است.
۳- اسماعیلخان، اما برای این اقدام خود یک دلیل و بهانه شخصی هم دارد؛ او بشدت نگران از دست رفتن اموال هنگفتش در شهر هرات است. مردم هرات از صدها باب مغازه تجاری، منزل کاخگونه، باغها و دامپروری و صدها اماکن تجاری و اقتصادی اسماعیلخان باخبرند. آنها شاهدند که در روزهای سخت اقتصادی و زندگی مردم هرات، اسماعیلخان و اطرافیانش روز به روز مال و اموالشان زیادتر و فربهتر شد.
مردم هرات این سؤال را از اسماعیلخان میپرسند که با کدام پول این سرمایه هنگفت جمع شده است و آیا پول و سرمایه جهاد جمعکننده این سرمایه عظیم است؟ به نظر میرسد اسماعیلخان نگران از دست رفتن این اموال است و با چنین اقدام رسانهای گمان میکند که مردم و حکومت سرپرست افغانستان برای بازپسگیری اموال مردمی و دولتی که به صورت نامشروع در اختیار اوست عقبنشینی خواهند کرد.
اسماعیلخان از اوضاع اجتماعی خود در غرب افغانستان باخبر است و میداند در روزهایی که علیه طالبان دست به سلاح برد چرا مردم ولایت هرات دور او جمع نشدند و حالا هم میداند باز پایگاه اجتماعی برای بازگشت به اقدام مسلحانه مردمی ندارد، اما دلش مانند همه چهار دهه گذشته برای مردم این ولایت غربی نسوخته و دنبال منفعت شخصی است.
کشورهای منطقه و قدرتهای بازیگر در افغانستان به این عقل و منطق رسیدهاند که افغانستان آرام و باثبات هم به نفع مردم این کشور و هم به نفع منطقه و جهان است و لذا سیاست جهانی و منطقهای حمایت از صلح و ثبات در این کشور است و کشورها میدانند که پیشقدمان جنگ جدید در افغانستان منفور مردم این کشور خواهند بود که هماکنون شواهد و اقدامات رسانهای نشان میدهد سعودیها و امریکاییها در صدر امر بیثباتی و ناامنی در افغانستان هستند و مردم اجازه بازیگری منفی به آنها را نخواهند داد. جمهوری اسلامی ایران هم از این امر مستثنی نیست و اجازه نمیدهد برخی افراد برای حفظ اموال و تمایلات شخصی و جناحیشان، ملت ایران را در مقابل ملت افغانستان قرار دهند و به رسم برادری و مسلمانی تا زمانی که ضرری برای منافع دو کشور نداشته باشند میزبان آنها خواهد بود.