کد مطلب: ۳۶۲۴۰۶
ابله و واکاوی روان بشر مثل همیشه با داستایوفسکی

به گزارش مجله خبری نگار، داستان از این قرار است که یک شاهزاده روسی مصروع بعد از مدت طولانی از اقامتگاه خود در سوئیس به سن‎پترزبورگ برمی‎گردد. جامعه، او را به دلیل سادگی و خیرخواهی‎اش ابله می‎داند. بعد پای عشق به زندگی پرنس میشکین باز می‌شود و او در فرایندی، با جامعه تجمل‌زده‎ای رو‎به‎رو می‌شود که می‌خواهد اصلاحش کند و در نهایت نمی‎تواند و به همان اقامتگاه خود در سوئیس بازمی‎گردد.

پرنس میشکین یکی از خاص‎ترین شخصیت‌هایی است که داستایوفسکی خلق کرده است. او یک انسان در خود مانده به نظر می‎رسد که سادگی بیش از حد دارد و در حقیقت در مرحله آرمان‎های اجتماعی، جا مانده است. البته این تعریف از زاویه دید کسانی است که بیرون از شخصیت پرنس میشکین او را مشاهده و قضاوت می‎کنند و او را ابله می‎دانند؛ زیرا اصلی‎ترین معیار آنها، سنجیدن روان خودشان است. داستایوفسکی با زیرکی بین شخصیت قهرمانش و شخصیت برخواسته از جامعه، یک مواجهه ایجاد می‌کند که در آخر کار مخاطب داستان ابله می‌تواند درک کند که شخصیت خالص و بی‌لکه پرنس میشکین از حقیقت سرچشمه می‎گیرد. پرنس میشکین به گونه‌ای ترسیم شده است که برای نیکی کردن گاهی از خودش عبور می‎کند، تا جایی که به عزت‎نفسش خدشه می‎زند.

نکته دیگر داستان مفهوم عشق است.

در آثار داستایوفسکی عشق نه تنها برای عشق نیست بلکه عشق و میل الهی هم به هیچ عنوان مطرح نمی‎شود بلکه عشق، المانی برای نمایاندن رنج است. مثلاً در «جنایت‎ و مکافات» بین راسکولنیکف و سونیا جریانی که عشق را می‎سازد، ماهیت رنج دارد. هر دوی آن‌ها در رنج برای بشریت در این جریان افتاده‎اند و همین مفهوم در داستان ابله از بشریت به سمت مسیح می‎رود با این تفاوت که او سرچشمه عشق را نیکی کردن می‎داند نه سیر و سلوک عاشقانه الهی. او به انسان و ارزش‌های وجودی انسان عشق می‎ورزد و در این مسیر با خود صادق است.

او انسان را برای انسان می‎خواهد و برای همین تفکرش، رنج می‎کشد و بازهم می‎توان گفت ماهیت عشق در ابله هم مثل جنایت و مکافات رنج است، نه یک مقوله رمانتیک جسمانی؛ و نکته بعدی اینکه با یک نگاه ساده و شماتیک می‎توان گفت: ویژه‌ترین صحنه‎ای که در داستان ابله وجود دارد، صحنه انسانی است که قرار است تا چند دقیقه بعد اعدام شود.

این تجربه خود داستایوفسکی است که جوخه اعدام و مرگ را در نزدیک‎ترین حالت به خود می‎بیند و بعد از آن است که می‌تواند این موقعیت را به گونه‎ای ترسیم کند که نه تنها شخصیت‌هایش که مخاطبانش را نیز به بازی بکشاند و با یک صحنه مواجه سازد که در پی آن موقعیت‌های خاص فکری فراهم کند، اما این سؤال مطرح است که آیا واقعاً هدف داستایوفسکی این بوده است که مرگ و پایان فرصت بازی را نشان دهد؟

به نظر من داستایوفسکی می‌خواسته است عجز بشر را نمایان کند و رنجی که از این عجز می‌برد.

در رمان ابله یک جریان برقرار است که در آن، هم فردیت شخصیت و هم جامعه در حال کنش و واکنش هستند و دوربین نویسنده همزمان، هم کلوزآپ و هم لانگ‌شات را می‌بیند و در میانشان موازنه برقرار می‌کند و به نظر من ابله با محوریت آرمان‎های اخلاقی، در حقیقت مقدمه‌ای می‌شود برای رسیدن به مقوله شکستن شک و پدیدار شدن نور ایمان با رمان برادران کارامازوف.

در راهی که داستایوفسکی با خود می‌پیماید، در جنایت و مکافات او با روح طغیانگر خود مواجه می‌شود و خودش علیه خودش قیام می‌کند، اما در ابله، پا را یک قدم فراتر می‌گذارد و زاویه نگاهش را تا حد جامعه وسعت می‌دهد. در ابله تعارض درونی به تعادل رسیده است، اما جامعه قدرت و ظرفیت پذیرش آن را ندارد، به همین دلیل داستان با یک پایان تلخ به اتمام می‌رسد.

او در نگارش داستان‌هایش سعی ندارد فلسفه را بگنجاند، اما پیچیدگی‌های فکری در قالب آنچه ما به آن فلسفه و حتی ویژه‎تر فلسفه ملال می‎گوییم، در افکار و ناخودآگاه داستایوفسکی سیالیت دارد. از سوی دیگر نگاه انسان‎گرایانه‌ای که در آثار او برقرار است، داستان را در مرز‌های مطالعات روان انسانی می‎چرخاند و باز بدون اینکه خودش بخواهد، جریان روانشناختی در مدار قصه‎هایش جان می‎گیرد.

در داستان ابله نیز همچون جنایت و مکافات، دستمایه اصلی داستان رنج است و داستایوفسکی رنج بردن را اصلی‎ترین المان داستانی برای نشان دادن مسیر حقیقت می‎داند. رنج در ابله در سطوح مختلف دیده می‎شود؛ چه در فیزیک داستان و چه در تأثیرات و فرامتن قصه. در واقع داستایوفسکی مفهوم رنج را می‌سازد تا مخاطب، رنج را لمس و حس کند و بعد بتواند به آگاهی بعد از آن دست یابد.

یکی از جلوه‌های داستان ابله ترسیم یک جامعه پر از گناه است که قرار است از دریچه نگاه پرنس میشکین از میان گناه و تباهی، وجدان اخلاقی و آرمان وجدان اخلاقی، پدیدار شود. شخصیت‌های اصلی در آثار داستایوفسکی به سنگ‎تراشی می‌مانند که باید گوهر حقیقت و ایمان را از میان سنگ‌های تیره و تار، با ضربه‌های پتک خود بیرون کشیده و نمایان کنند و نویسنده در میان تباهی و جریان یک جامعه که غرق سیاهی است، می‌خواهد نور ایمان را بتاباند و راه را روشن کند.

منبع: ایران

برچسب ها: کتاب نویسنده
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر