به گزارش مجله خبری نگار/ایران: به نقل از AL Mayadin، غربیها میکوشند روسیه را کشوری متجاوز به اوکراین جلوه بدهند، ولی واقعیت امر این است که شاید ولادیمیر پوتین به شکلی ناخواسته به این مناقشه کشیده شده باشد.
اتفاقات صورت گرفته در اوکراین و استقرار نیروهای ناتو در قسمتهایی از خاک این کشور و قرار داشتن امریکا پشت انواع سناریوهای خطرناک، کرملین را وادار به مداخله نظامی در اوکراین کرد. رئیسجمهور روسیه یا باید سکوت میکرد و ناظر استقرار موشکهای دوربرد غربی در مرزهای خود با اوکراین میشد یا با ورود به خاک این کشور و جلوگیری از این امر خطر حملات بنیان برافکن احتمالی امریکا و شرکایش به مسکو را بیاثر میساخت. امریکا اندیشههای عظیمتری را هم در سر داشت؛ اگر محاصره استراتژیک و نظامی روسیه و خطرات حملات موشکی امریکا و ناتو به اهداف کلیدیشان در خاک این کشور میسرتر و محتملتر میشد، کاخ سفید حتی میتوانست به برکناری پوتین فکر کند و آدمی «بوریس یلتسین» وار را در مسکو سرکار بیاورد.
سیاستمداری که در حرف ادعای حفظ حقوق بزند و ادعای آرمانهای سوسیالیستی را داشته باشد، اما در عمل با سرمایهداران غربی معامله کند و بازارهایش را به آنها بفروشد.
پوتین طبعاً راه صحیحتر را برگزید. او ارتشش را وارد خاک اوکراین کرد تا اولاً نقشههای ویرانگرانه فوق رنگ ببازد و ثانیاً مناطقی از اوکراین را که دیگر مایل به فرمانبری از دولت کییف نیستند و زندگی زیر سایه دولت مسکو را ترجیح میدهند، زیر بال و پر خود بگیرد. در هشت ماهی که از شروع مجادله نظامی روسیه و اوکراین میگذرد، غربیها بشدت کوشیدهاند، چهره یک رژیم جنایتکار را از دولت مسکو به جهانیان ارائه کنند و پوتین را یک دیکتاتور خودکامه جلوه بدهند که در راه جهانگشاییهایش از هیچ جنایتی رویگردان نیست، اما واقعیت امر این است که پوتین حتی در جدیدترین نظرخواهیها در روسیه بیشترین آرای موافق را از مردم این کشور جذب کرده و ۹۰ درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی اخیری که انجام شده، گفتهاند مایل هستند در نظام وی زندگی کنند.
واکنشهای شماری از کشورهای بزرگ هم در قبال روسیه و مناقشهاش با اوکراین، برخوردی از سر تأیید و دال بر حمایت آنها از سیاستگذاریهای مسکو است. چین و هند از هر سو با روسیه همراهی کرده و سازمان همکاری شانگهای قول حمایت هرچه بیشتر را به روسها داده تا بلکه یک عصر جدید از تعاون اقتصادی و امنیت سیاسی در منطقهای حساس از اروپا و همچنین خاورمیانه شکل گیرد که نیاز مردم به آن از هر زمانی بیشتر نشان میدهد.
جاده ابریشم که یک بار دیگر از سوی چین به سوی اروپا مفتوح شده و روسها نیز از رهروان آن هستند، بزودی عصر جدیدی از رونق اقتصادی را در منطقه پی خواهد ریخت و بینیازی کشورهای آسیایی و بعضی ملل شمال آفریقا و حتی اروپای غربی را از اجناس سرمایهداران بزرگ غربی موجب خواهد شد.
اینها نشان میدهد، جو بایدن رئیسجمهور پرخطای امریکا یک بار دیگر در برآوردهایش اشتباه کرده است. او و شرکای غربیاش کوشیدند با اتخاذ انواع تحریمهای شدید اقتصادی و اجتماعی به روسیه، این کشور را از حملهاش به اوکراین پشیمان و اوضاع معیشتی در مسکو را سیاه کنند، اما قضیه برعکس شده و با اصرار کرملین بر فروش محصولاتش فقط در ازای دریافت روبل نه تنها قدرت ارز روسیه بالاتر رفته بلکه یک بار دیگر اعتبار دلار کاهش یافته است.
بازارهای خالی از جنس در اروپای غربی و قفسههای نیمهخالی فروشگاهها حتی در امریکا به این معنا است که تحریم «مدل امریکایی» بایدن اثر عکس گذاشته و به جای ایجاد قحطی در روسیه و بلوک شرق، گرانی خیرهکننده و تورمی کم سابقه بر قلب اروپا و همچنین امریکا حاکم کرده است. در آستانه زمستان سرد اروپا افزایش هولناک حاملهای انرژی شامل گاز و نفت و بنزین مردم را زمینگیر و خانهها را اسیر سرما کرده و صنایع و کسبوکارهای مختلف در این قارهها بشدت کساد شدهاند.
قطع گاز ارسالی از روسیه و پایان نسبی صدور گندم اوکراین به سطح اروپا و بسط اجباری این روند به سطوحی از آسیا و امریکای مرکزی و جنوبی نداریها را بیشتر و نگرانیها را طاقتفرسا کرده است؛ کار به جایی کشیده که بایدن مجبور به سفری جنجالی و کم ثمر به ریاض به قصد تجدید روابط کمرنگ شده واشنگتن با سعودیها شده، ولی این نیز گره کار امریکاییها را نگشوده و روسیه را به مهلکهای جدید نینداخته است. حالا حتی رهبران عربستان هم حاضر نیستند با درخواست کاخ سفید برای افزایش تولید و فروش نفتشان به کشورهای غربی موافقت کنند و کدام سرشکستگی بزرگتر از این را میتوان برای بایدن تصور کرد.
شاید عدهای بگویند فشارهای سیاسی و محدودیتهای اجتماعی، دولت ریاض را دیر یا زود وادار به ترک مخاصمه بی رحمانه و هفت سالهاش با یمن و قطع روند کشتار زنان و کودکان بیگناه در این کشور خواهد کرد و یمنیها پس از سالها تعدی سعودیها به حقوق انسانی و اولیهشان و نداشتن کمترین امنیت سرانجام نفسی خواهند کشید و این را به امریکا نسبت بدهند که مناقشه اوکراین را برای رژیم سعودی حساستر از سابق و مهمتر از بمباران بی رحمانه و شبانهروزی صنعا و سایر شهرهای عمده یمن کرد. با این حال این پیروزی احتمالی هم بیشتر منتسب به روسیه میشود که با وادار کردن امریکا به در پیش گرفتن سیاستهایی انفعالی عملاً شرکای دیروز و امروز کاخ سفید را هم به تجدیدنظر در بسیاری از سیاستهای متخذه خویش واداشته و «جنگ اعتبار» را برده است.