به گزارش مجله خبری نگار/ایران: «خبرسازی به عنوان مقدمه پروژه وسیعتر اغتشاش» یک چرخه روانی و رسانهای است که در اغتشاشات اخیر بارها مورد استفاده قرار گرفته است. نمونه آخر، ماجرای ساختگی قتل یک دانش آموز در اردبیل است؛ ماجرایی که دقت در آن، جنس و فرایند این چرخه، یا به عبارت دقیقتر، پروژه منتهی به اغتشاش و آشوب را برملا میکند. این پروژه اجزا و اضلاع مختلفی دارد که در هماهنگی با هم عمل میکنند. روز گذشته، اما خانواده «اسرا پناهی»، دختری که شبکههای معاند مدعی فوت او در مدرسهای در اردبیل بودند، اعلام کردند که اسرا مدتها دچار بیماری بوده و ۳ شب پیش در خواب حالش بد شد و در بیمارستان فوت میکند. خانواده این دانشآموز اردبیلی با انتقاد شدید از شایعهپردازیها، نسبت به رفتار غیرانسانی رسانههای بیگانه و فرصتطلبان با یک خانواده داغدار، ابراز انزجار کردند. رسانههای ضدایرانی پیش از این در خبری دروغ اعلام کردند که اسرا پناهی دانشآموز مدرسه شاهد اردبیل بوده و در اغتشاشات به قتل رسیده است.
آنچه در ماجرای ساختگی فوت دختر دانش آموز در اردبیل رخ داد، از این قرار بود: شایعه اولیه از سوی برخی تشکلهای معاند مرتبط با جریانهای ضدانقلاب مطرح شد. هرچند این ادعا، البته بدون توضیح یا عذرخواهی، از سوی این تشکل پس گرفته شد و بخش ادعایی درباره فوت دانش آموز اردبیلی از کانال تلگرامی آنها نیز حذف شد، اما این بار نوبت اکانتهای توئیتری ناشناس بود. این اکانتها دو هدف را دنبال کردند؛ ایجاد هیجان، شاخ و برگ دادن و جزئیات ساختن برای اتفاقی که هرگز رخ نداد. پس از گذشت ساعتی از ایجاد هیجان از سوی اکانتهای ناشناس، آن هم مبتنی بر خبری که خود منتشر کننده آن را حذف کرده است، نوبت به فعالیت رسانههای ضدایرانی فارسی زبان میرسد.
وظیفه رسانههای ضدایرانی فارسی زبان در این مرحله، بسامد دادن به خبر، پرداختن به جزئیات ادعایی اکانتهای ناشناس و در نهایت، ایجاد چتر خبری سنگین برای این اتفاق است. در این مرحله، هرچند مقام رسمی درون کشور، ادعاها را تکذیب میکند، اما این تکذیب تنها در حاشیههای خبری، یا در نهایت، در پانوشت اخبار و توئیتهای این رسانهها بازنشر میشود تا دیده نشود! این درحالی است که درباره شایعه فوت یک دانشآموز در اردبیل، تکذیبها به گونهای بوده که اساس خبر و شایعه را زیر سؤال میبرده است، تکذیبی مانند اینکه اساساً مدارس استان اردبیل، همچون سراسر کشور، روز پنجشنبه تعطیل بوده است و به این ترتیب، نمیتوانست دانش آموزی در مدرسه باشد، چه رسد به اینکه فوت کرده باشد.
اما این واقعیت، چیزی نیست که به مذاق پروژه رسانههای ضدایرانی فارسی زبان خوش بیاید و آنها همچنان رویکرد همیشگی خود را در برجسته کردن ابعاد ادعایی و غیرواقعی خود دنبال میکنند. در این مرحله، نوبت به لیدرهای میدانی اغتشاش میرسد. لیدرها، در ساعات شلوغی روز، با آتش زدن سطلهای زباله و اقدامات ایذایی از این دست و در کنار آن، ارسال فیلم این اقدام به همین رسانهها، ماده اولیه آشوبی را فراهم میکنند که این رسانهها از آن با عنوان اغتشاش فراگیر در واکنش به خبری که پیش از این ساختند، یاد میکنند. اینکه ظهر دیروز، رسانههایی، چون BBC فارسی و ایراناینترنشنال تصویری از برخی خیابانهای اردبیل منتشر کرده بودند، چیزی شبیه به همین بود. هرچند به دلیل عدم همراهی مردم با این پروژه، حتی فرصت آتش زدن سطل آشغال هم نیافتند، اما تلاش کردند حداقل تصویری از اغتشاش و ناامنی از اردبیل مخابره کنند.
مسأله اخیر نشان میدهد پروژه ایجاد اغتشاش، از کانالهای تلگرامی فاقد مسئولیت یا اکانتهای ناشناس آغاز شده و سپس از سوی رسانههای ضدایرانی فارسی زبان با شدت و حدت دنبال میشود. این درحالی است که اساساً مقامهای مسئول، روایت دیگری از مسائل ادعایی درباره اردبیل دارند. کما اینکه به گزارش ایرنا، روز پنجشنبه، یعنی روز ادعایی این رسانهها، مدارس اردبیل تعطیل بوده و اساساً دانشآموزی در مدارس حضور نداشته که مورد ضرب و شتم قرار گیرد.
براین اساس بود که علی محبوبیپور، مدیرکل امنیتی و انتظامی استانداری اردبیل در گفتگو با ایرنا، شایعات و ادعای رسانههای معاند درباره جان باختن یک دانشآموز دختر در اردبیل را تکذیب کرد و با اشاره به مانور گسترده رسانههای ضدانقلاب و انتشار وسیع این خبر کذب، تصریح کرد: مردم مؤمن انقلابی و غیرتمند اردبیل تحت تأثیر شایعات رسانههای معاند قرار نمیگیرند. هرچند تیر این رسانهها برای ایجاد ناآرامی و آشوب در اردبیل به سنگ خورد، اما این امر باعث نشده آنان این چرخه تبدیل شایعه به اغتشاش را کنار بگذارند. بویژه اینکه این روند درباره دیگر موارد، همچون فوت مهسا امینی یا سارینا اسماعیلزاده نیز تکرار شده است.