به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: تصمیم اخیر اوپک پلاس برای کاهش دو میلیون بشکهای نفت، اگر برای تولید کنندگان خرد و متوسط صرفا یک تصمیم فنی و اقتصادی باشد، در شرایط تنش جنگ گونه غرب و روسیه بیشتر زاییده تصمیم سیاسی مسکو و ریاض است. این همراهی عربستان با روسیه بسیار برای آمریکا دشوار است و امروز هم رویترز به نقل از سخنگوی کاخ سفید از عزم بایدن برای تجدید نظر در روابط با ریاض خبر داد. جو بایدن نیز اعلام کرد که تصمیم عربستان در اوپک عواقبی در پی خواهد داشت.
برخی در همان روز اعلام کاهش سطح تولید نفت اوپک پلاس، چون این اقدام عربستان را در تعارض با پیش فرض ذهنی خود مبنی بر ماهیت تبعیت گونه و آقا بالا سری روابط عربستان و آمریکا میدانند، سریع این گمانه را مطرح کردند که همراهی ریاض با هماهنگی واشنگتن با هدف فشار مضاعف به اروپا برای وابستهتر کردن آن به آمریکا بوده است. اما گزاره هماهنگی پیشینی عربستان با آمریکا چندان ناصواب و به دور از واقعیت بود که دیگر به شکل جدی مطرح نشد.
واقعیت این است که همراهی عربستانِ بن سلمان با روسیه در این شرایط بسیار سختی که غرب در حوزه انرژی با آن مواجه است، در صورت استمرار، آمریکا و اروپا را با چالشهای زیادی مواجه خواهد کرد. بایدن در دو ماه اخیر در این شرایط انتخاباتی توانسته بود تا حدودی قیمت حاملهای سوخت را کنترل کند و شاخصهای اقتصادی را تا حدودی بهبود بخشد، اما ناگفته پیداست که این اقدام عربستان و روسیه و متعاقب آن افزایش بهای نفت، تا چه اندازه برای دولت بایدن و کشورهای اروپایی دردسرساز است.
به نظر میرسد که این همراهی ریاض با مسکو برایندی دیگر از تنش در روابط عربستانِ بن سلمان با دولت بایدن است. بر کسی پوشیده نیست که تا چه اندازه بایدن و بن سلمان از یکدیگر تنفر شدید دارند؛ اما روابط تاریخی و ائتلافی دو کشور و همچنین جنگ اوکراین به عنوان مهمترین متغیر بینالمللی امسال مانع آن شد که این تنفر دو سویه تاثیری بر روابط دو کشور بگذارد و جنگ روسیه علیه اوکراین، دولت بایدن را به تلاش برای بهبود روابط با بن سلمان سوق داد و همین موضوع هم یکی از انگیزههای اصلی سفر او به عربستان بود. اما هم شیوه استقبال از بایدن و هم تحولات پس از آن نشان داد که دل بن سلمان از بایدن صاف نشده و این دلخوری همچنان پابرجاست که آن هم دو دلیل عمده دارد. ن
خست این که معمولا حکام عربستان با روسای جمهور دموکرات آمریکا چندان دمساز نیستند و بیشتر نوعی تنش میان دو طرف به استثنای مواردی وجود داشته است و در این میان آن چه بر این تنش خاموش دمیده مواضع تند بایدن قبل و بعد از ریاست جمهوری علیه شخص محمد بن سلمان بود.
دلیل دوم نیز رویکرد خاورمیانهای متفاوت بایدن به ویژه در قبال ایران است که این روند هر چند نتیجه خاصی تاکنون نداشته است، اما نه خوشایند عربستان است و نه اسرائیل.
جدا از رویکرد دیپلماسی دولت بایدن با تهران، در مسئله یمن نیز عربستان به شدت از آمریکا دلخور است و کاهش کمکهای تسلیحاتی و اطلاعاتی و حذف حوثیها از فهرست سیاه را به نفع ایران میداند. به نظر میرسد همه عوامل پیش گفته، انگیزه کافی به بن سلمان داده است تا هم از بایدن انتقام بگیرد و هم با پوتین بده بستانی داشته باشد. این رویکرد بن سلمان «احتمالا» با هماهنگی نزدیکان ترامپ از جمله جرد کوشنر و حتی بخشی از ارکان قدرت اسرائیل صورت گرفته باشد که آنها نیز دل خوشی از بایدن ندارند و از طرف دیگر حاشیه امنی برای ولیعهد عربستان فراهم میکند. والا چنین رفتاری دست کمی از اقدام ملک فیصل در تحریم نفتی غرب به دلیل حمایت آنها به ویژه آمریکا از اسرائیل در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ ندارد که در نهایت دو سال بعد از آن، ترور شد.
البته انگیزه فیصل و بن سلمان در دو جهت معکوس قرار دارد. از این رو، احتمالا بن سلمان سوپاپ اطمینانی برای خود ایجاد کرده و لابد حمایت لابی اسرائیلی را احساس میکند که دست به چنین مخاطرهای زده است یا این که آمریکا را در وضعیت جنگ غیر مستقیم با روسیه در اتخاذ اقداماتی دست بسته میبیند.
این رفتار بن سلمان و بالا رفتن قیمت انرژی در آمریکا در آستانه انتخابات میتواند فرصت بیشتری را در اختیار جمهوریخواهان برای تصاحب کنگره یا مجلس نمایندگان قرار دهد؛ چه بسا این هدف مد نظر بن سلمان بوده است که تحقق آن هم مطلوب جمهوریخواهان و ترامپ و هم بخشی از طیف حاکم در اسرائیل و نتانیاهو است.