به گزارش مجله خبری نگار/ایران-عابد اکبری(کارشناس مسائل اروپا): هفته گذشته، پوتین سند الحاق چهار منطقه اشغالی اوکراین (لوهانسک، دونتسک خرسون و زاپوریژیا) به روسیه را امضا کرد. در مراسمی به همین منظور، رؤسای جمهور این جمهوریهای خودخوانده در مناطق اشغالی اوکراین نیز حضور داشتند و عنوان کردند مایلند کرملین آنها را بهعنوان استانهایی از پهنه روسیه به رسمیت بشناسد.
این مراسم را باید براساس عکسهای موفقیتآمیز اجتماعی از رهبران (پوتین و رؤسایجمهور خودخوانده) و سخنرانی تهییجآمیز پوتین تفسیر کرد. پوتین مایل بود نشان دهد نه فقط در جهان تنها نیست، بلکه جمعی از رهبران تازهنفس به دور او حلقه زدهاند. همچنین سخنرانی او کاملاً نشان میدهد تهاجم اوکراین یک جنگ نمادین است و اوکراین فقط زمین بازی شرق و غرب در فصل گذار از نظم بینالمللی یکجانبهگرایانه امریکا به قطبهای قدرت چندگانه در جهان است. او بازهم به موضوع «گسترش کثیف ناتو به شرق» اشاره داشت و عنوان کرد روسهراسی غرب چیزی جز نژادپرستی نیست، روسیه تمدن بزرگی است که هزار سال دوام آورده و بازهم ادامه خواهد داشت. او همچنین به بحث هستهای شدن جنگ و بحران انرژی پرداخت که در جای خود در ادامه بحث خواهد شد. در گفتههای او، روسیه مهاجم نیست، بلکه در دفاع از خود به تهاجم اوکراین روی آورده است.
اوکراین، امریکا و دیگر کشورهای غربی، الحاق چهار بخش از اوکراین را «نقض قوانین بینالمللی» خواندند. این موضوع تا حدودی باعث افزایش سطح درگیری در جنگ شد و به تلاشهای غربی برای تنگتر شدن حلقه انزوای جهانی کرملین دامن زد. زلنسکی عنوان کرد طرح آزادسازی مناطق تحت اشغال روسیه را با فرماندهان کل ارتش اوکراین در نظر دارد. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، روبرتو متسولا، رئیس پارلمان اروپا و اورسلا فوندرلاین، رئیس کمیسیون اروپا، شماری از افرادی بودند که به موضوع واکنش نشان دادهاند و اعلام کردند آنها هرگز الحاق غیرقانونی چهار منطقه دیگر اوکراین را بهرسمیت نخواهند شناخت.
ضمن اینکه طبق قوانین بینالمللی چنین مسألهای کاملاً مخالف منطق قانون بینالملل است. گروه هفت و ناتو نیز اعلام کردند که این الحاق را بهرسمیت نمیشناسند. با وجود این، روسیه در حال برگزاری مراسم جشن بزرگ خیابانی در برابر کاخ کرملین بود. درعین حال، وضعیت داخلی روسیه برای جهان نگرانکننده توصیف شد. در پایان سپتامبر پوتین عنوان کرد که در حدود سیصد هزار نیروی ذخیره را برای جنگ در اوکراین فرا خواهند خواند. به گفته رئیس سابق سازمان اطلاعات امریکا، دیوید پترائوس، «شکستهای پوتین در اوکراین موجب شده است او وارد موقعیت برگشتناپذیر شود.» همین مسأله در موارد مشابه منجر به افزایش تصمیمات غیرمنطقی رهبران، افزایش سطح درگیری و اعمال خشونت بیشتر میشود. در بخش انرژی خواهیم دید امریکا وارد سناریوهایی مخرب برای افزایش فشار بر کرملین شده است.
در همان مراسم الحاق چهار جمهوری، پوتین با انتقاد از امریکا و بریتانیا، آنها را مسئول بحران انرژی در اروپا دانست و تصریح کرد واشنگتن و لندن، اتحادیه اروپا را مجبور کردند از روسیه گاز نخرد، همچنین روسیه امریکاییها را متهم به اعمال خرابکاری بهجای تحریمهای بیفایده کرد. پوتین انفجارهایی را که به خط لوله نورداستریم صدمات جدی وارد کرده بود و موجب نشت گاز در دریا شد به امریکاییها نسبت داد و گفت بهنظر میرسد که فقط به تحریم علیه روسیه اکتفا نکردهاند و در دریای بالتیک در مسیر خط لوله گاز نورداستریم در حال اقدامات تروریستی هستند.
همزمان گفتگوهایی برای نشست آتی اوپکپلاس انجام شد. روسیه بهدلیل ترس از رکود اقتصاد جهانی و افزایش قیمت دلار، کاهش تولید روزانه یک میلیون بشکهای تولید نفت اوپک پلاس را پیشنهاد داد که با حمایت عربستان برای جبران رکود قیمت و ذخایر نفتی همراه شد.
با آغاز خرابکاریها میتوان دریافت اگر این اقدامات به امریکاییها برگردد، نه فقط آنها تصمیم دارند مانع ارتباط آلمان و روسیه در بحث انرژی باشند که قبل از این نیز انتفاع خود را از موضوع در دوران ترامپ اعلام کردند، بلکه خشونت جنگ و سویههای جدید آن بهسمت افزایش رویارویی امریکا و روسیه برود. بنابراین، امریکا از کمک تسلیحاتی و راهبردی میدانهای نبرد در اوکراین، درحال گسترش زمین بازی علیه روسیه است.
روسیه نیز این اقدامات را بیپاسخ نخواهد گذاشت و اقدامات خرابکارانه سرگردان در سراسر جهان علیه مواضع دو کشور را بهتدریج شاهد خواهیم بود. درعین حال، آلمان دیگر نمیتواند از گاز روسیه عملاً استفاده کند و این فشارهایی بیش از اندازه تحمل به آلمان وارد خواهد کرد. به گفته بسیاری از ناظران، آلمان باید برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم دیگری وارد بازی وساطت بین اوکراین و روسیه شود. در بحث کاهش نفت اوپکپلاس باید گفت برخی از ناظران عنوان کردهاند مشکل اروپا نفت نیست، گاز است که با توجه به این که بحث اوپکپلاس، بهمعنای کاهش تولید انرژی است، خود اعمال فشار بیشتر به بازار را به همراه خواهد داشت، در حالی که به گفته الی گرانمایه، تولید میتوانست مقداری از فشار جهانی بر بازارهای آسیایی را کاهش دهد و در نتیجه بخشی از عرضه به اروپا برسد.
در همان مراسم الحاق چهار جمهوری، پوتین عنوان کرد امریکا، بعد از حوادث جنگ جهانی دوم و حملات امریکا به هیروشیما و ناکازاکی، کشورهای ژاپن، کره جنوبی و آلمان را همچنان در اشغال خود نگه داشته است. او بار دیگر تهدید کرد از سلاح هستهای در جنگ اوکراین استفاده خواهد کرد.
روسیه درصدد به چالش کشیدن نظام بینالملل، نظم موجود، کارایی سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد، تغییر توازن قوا و ایجاد موازنه دلخواه خود بهشیوهای نامتقارن است. نباید راهبردهای جنگی روسیه را بهسادگی آنچه روی نقشه از درگیری در اوکراین و اشغال دیده میشود، تفسیر کرد. در میدان، روسیه چندان موفق عمل نکرده است. با ورود حامیان اوکراین به جنگ، بسیاری بر این باورند که ورق حتی ممکن است علیه روسیه برگردد، بنابراین، آنچه روسیه درحال انجام است، از ابتدا به شکل هواپیماربایی یازده سپتامبری در غرب ظاهر شده است.
قرار نیست این هواپیماربایی تمام حساسیتهای غرب را نشانه بگیرد، بلکه در اندازه محدود خود منجر به بازنگریهایی در مورد قدرت روسیه خواهد شد. همانگونه که پس از یازده سپتامبر توجه بسیاری در غرب به اسلام معطوف شد، حال به روسیهای توجه خواهد شد که شوروی نیست و آن لباس اضافی کمونیستی را ندارد و روسیهای خالص است، مشابه با امریکای هژمون خالص. هدف پوتین امروز نیست، فردای روسیه و بجا گذاشتن میراث است، بنابراین، نقطه هدف، ذهنیت و تفکر مردم در غرب است، نه مناطق جغرافیایی اوکراین. روسیه با این نگاه از هستهای شدن جنگ ابایی ندارد و باید دید از دید روسیهای که امروز حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل دارد و از آن استفاده میکند، امروز هیروشیما و ناکازاکی چه شرایطی دارند و آیندگان چگونه حوادث را خواهند خواند.
تهدید هستهای، از ابتدای جنگ مطرح بود، اما واکنشهای گسترده اخیر همراه با نوعی نگرانی جدی شدن مسأله است. کشورهای نزدیک به روسیه، از جمله چین و هند مسائل را با انعطاف و احتیاط نگاه میکنند. چین به روسیه و اوکراین هشدار داد نگذارید جنگ از کنترل خارج شود که بهنظر میرسد کمتر کسی در جهان موافق تهدیدات پوتین است. بسیاری از ناظران بر این باورند که تهدید هستهای نوعی تهدید بازدارنده برای ایجاد هراس و پیشگیری از حملات همهجانبه نظامیان تحت امر کییف است که در حال حاضر توانستهاند موفقیتهایی را برای بازپسگیری مناطق داشته باشند.
تهدیدات پوتین میتواند به خاطر این مسأله باشد که کرملین با سنجش اوضاعی که در جنگ اوکراین شاهد بود، بر این باور است که حتی اگر بتواند بهصورت محدود از سلاح هستهای استفاده کند، احتمالاً اروپا و امریکا همانند هفت ماه گذشته، سری برای درد کردن ندارند و وارد این جنگ هستهای نخواهند شد. با وجود این، ینس استولنبرگ، دبیرکل ناتو تصریح کرد روسیه باید بداند ورود به جنگ هستهای «مطلقاً غیرقابلقبول» است و به طورکلی، با تغییر ماهیت درگیری موجب تغییر شرایط خواهد شد و پوتین باید بداند جنگ هستهای هیچ برندهای ندارد و هرگز نباید بهعنوان گزینهای در پیش گرفته شود.
پاپ نیز در دوم اکتبر رو به پوتین عنوان کرد «این مارپیچ فزاینده خشونت و کشتار را متوقف کنید» و از زلنسکی درخواست داشت برای گفتگوهای صلحِ جدی بازتر عمل کند. پاپ همچنین از جامعه بینالمللی خواست از همه ابزارهای دیپلماتیک برای پایان بخشیدن به جنگ استفاده کند و تمامی تهاجم هفت ماه را بهعنوان تراژدی بزرگ و دهشتناک و تهدید هستهای پوتین پوچ خواند. اظهارات این مقام مذهبی غربی به جنگ، حاکی از وجود نگرانی مردمی از تهدید هستهای و تلاش برای خنثیسازی این ترس و واهمه مردمی است. در جبهههای جنگ، روسیه ناگزیر شد نیروهای خود را از شهر لیمون اوکراین که منطقهای بسیار کلیدی برای روسیه محسوب میشود، بیرون بکشد.
لیمون در هزار مایلی جنوب شرق خارکیف و دومین شهر بزرگ اوکراین محسوب میشود. نیروهای اوکراینی با یک ضدحمله از خلال رودخانه اسکیل وارد عمل شدند و توانستند مناطق اشغالشدهای را که در ماه سپتامبر گرفته شده بود بازپس بگیرند. لیمون یک دروازه حملونقل کلیدی و مقر مهم در خط مقدم روسیه برای ارتباطات زمینی و لجستیک این کشور محسوب میشد. برخی ناظران بر این باورند که حال اوکراین میتواند پیشتر رفته و احتمالاً با ورود به منطقه اشغالشده لوهانسک که یکی از چهار ناحیهای که روسیه در روز جمعه به خود الحاق کرد، آن را بازپس بگیرد.
درحال حاضر جمعیت آلمان با هجوم پناهجویان اوکراینی به گونهای بیسابقهای رکورد زده و به بیش از هشتاد و چهار میلیون نفر رسیده است. به نظر نمیرسد اروپا بتواند با تبعات جنگ اوکراین کنار بیاید. درعین حال، برلین تصمیم گرفته است که اجازه اقامت دائم برای مهاجران را تسهیل کند. این درحالی است که پناهجویی اوکراینیها تبعات جمعیتشناختی جدی برای آینده آلمان خواهد داشت که البته پس از جنگ جهانی دوم، آلمانیها با آن ناآشنا نیستند و آن عدم توازن شمار زنان و مردان خواهد بود. طبق قانون اخیر اوکراین، مردان اوکراینی که توانایی جنگیدن دارند، نباید از کشور خارج شوند و باید به جبهههای جنگ با روسیه اعزام شوند. این مسأله موجب پناهجویی دو برابری زنان اوکراینی درمقایسه با مردان در اروپا شده است.