به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: اواخر مرداد امسال اولین دوره مسابقات بدمینتون آسیای میانه در کشور تاجیکستان برگزار شد و بروبچههای نوجوان تیم ملی ایران، حسابی درخشیدند. هر هشت نفری که در بخشهای انفرادی و دونفره در ردههای سنی مختلف شرکت کرده بودند، توانستند مدال طلا بگیرند. در جوانه این هفته با یکی از این قهرمانها بهنمایندگی از کل تیم گفتگو کردیم. «امیرعلی احمدلو» نوجوان ۱۴ ساله اراکی که در اولین تجربه مسابقه برونمرزیاش یک طلا و یک نقره (در دو بخش انفرادی و دونفره) کسب کرده است، درباره چندوچون قهرمان شدن و رشته بدمینتون میگوید.
چی شد که رفتی سراغ بدمینتون؟
پدرم معلم ورزش است و مدرک مربیگری بدمینتون دارد. ما همیشه با هم بدمینتون بازی میکردیم و من ازطریق ایشان با این رشته آشنا شدم. در ۹ سالگی، تصمیم گرفتم بهصورت حرفهای بازی کنم. بدمینتون همان رشتهای بود که میخواستم؛ هم تحرک دارد و هم توانایی ذهنی بالا میطلبد، آنقدر که به «شطرنج متحرک» معروف است.
بدمینتون از آن ورزشهایی است که خیلیهایمان بهصورت غیرحرفهای در پارک و حیاط خانه تجربهاش کرده ایم. آیا بههمان سادگی است که ما فکر میکنیم؟
بدمینتون حرفهای به تمرینهای جدی نیاز دارد؛ تمرین با توپ، بدنسازی، سرعتی، هوازی و.... بدن و ذهن آماده، چیزهایی است که یک ورزشکار لازم دارد. در ورزش حرفهای ما بهفکر امتیاز گرفتن هستیم، برای هر یک امتیاز میجنگیم و گاهی رالیهایمان خیلی طولانی و خستهکننده میشود، اما خب توی پارک و حیاط خانه فقط میخواهیم تفریح کنیم و سرمان گرم شود.
موفق شدن در بدمینتون چه شرطی دارد؟
بعضیها میگویند کسانی که قد کوتاهی دارند، در بدمینتون موفق نمیشوند، اما این حرف اصلا درست نیست. بازیکنی بهنام «جیتینگ» داریم که قدش خیلی کوتاه است، ولی با هر حریفی میتواند بازی کند و نفر سوم جهان است. هیچکدام از کسانی که الان در بدمینتون موفق هستند، از روز اول ویژگی خاصی نداشتهاند بلکه با تلاش و تمرین و علاقه، خودشان را به جایگاههای خوب رساندهاند.
ورزش حرفهای اصلا آسان نیست؛ استرس دارد، باخت دارد، ناامیدی دارد. تو چطور با این چیزها مواجه میشوی؟
تجربه استرس برای ورزشکارها عادی است. هرکس روش خودش را برای مقابله با استرس دارد. من آدامس میجوم و موسیقی گوش میدهم. شکست هم از آن چیزهایی است که در ورزش زیاد پیش میآید. خب آدم ناراحت میشود و حسرت میخورد که اگر بهتر بازی کردهبود، میتوانست برنده شود. من از باخت غمگین میشوم، اما برای بازی بعد آنقدر تلاشم را زیاد میکنم که این حسرت خوردن دوباره تکرار نشود.
برای رسیدن به طلا و نقره آسیا چقدر تلاش کردی؟
در یک ماه منتهی به مسابقات روزی چهار ساعت تمرین میکردم و پیش از آن که تمریناتم سبکتر بود، روزی ۲ تا ۳ ساعت زمان برای بدمینتون صرف میکردم. خب تعادل برقرار کردن بین مدرسه و ورزش کار آسانی نیست، ولی چون دلم میخواهد در هر دو زمینه موفق شوم، سختیاش را تحمل میکنم.
بدمینتون غیر از مدال و رتبه، چه چیزهایی به تو داده است؟
باعث شده که روی اخلاق و اعصابم مسلط شوم. وقتی از چیزی خشمگین هستم، با بدمینتون بازی کردن آرام میشوم، چون کمک میکند خشمم را کنترل کنم. ورزش حرفهای به من مسئولیتپذیری آموخته و دوستان خوبی داده است که تشویقم میکنند و به من انگیزه میدهند. اگر همتیمیهایم نبودند، نمیتوانستم توپ بزنم و با نوع بازیهای مختلف آشنا شوم. ما حالا پنج، شش سال است که با هم رفیقیم و چیزهای زیادی از یکدیگر یاد میگیریم.
چشمهایت را که میبندی، در عالم خیال خودت را کجا میبینی؟
از همان بچگی، وقتی اولین مقام کشوریام را بهدست آوردم، هدف و رویایم شد قهرمانی المپیک. در بدمینتون ایران، سال گذشته یک نفر در ورزش زنان به المپیک راه پیدا کرد و من هم میتوانم روی این هدف حساب کنم با این شرط که تلاش کنم و خسته و ناامید نشوم.