به گزارش مجله خبری نگار/ایران-احمد فاضلزاده: زمانی که طالبان برای اولین بار از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ بر افغانستان حکومت کردند، تنها پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی «امارت اسلامی» آن را به رسمیت شناختند. با این حال، در شرایطی که هیچ کشوری به طور رسمی دولت جدیدی را که پس از بازپسگیری کابل یک سال پیش توسط این گروه ایجاد شد، به رسمیت نشناخته است، طالبان امروز به مراتب کمتر از دوره اول خود منزوی شده است. به عنوان مثال مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه برای به رسمیت شناختن بینالمللی امارت اسلامی با سران آنها تماس گرفت و مقامات روسی نیز استدلال میکردند که باید به آنها کرسی سازمان ملل اعطا شود. اما پرسش آن است که شتاب دیپلماتیک طالبان در یک سال گذشته چه روندی داشته و دامنه آن چقدر بوده است؟
برخلاف دو دهه گذشته، زمانی که قدرت طالبان از شورش و نیروهای مسلح آن ناشی میشد، این گروه اکنون بیشتر از یک ابزار کلیدی دولتی استفاده میکند؛ دیپلماسی. این تداوم طبیعی مهارتهای مذاکرهای است که در حین دستیابی به «توافقنامه صلح و خروج ۲۰۲۰» با مقامات امریکایی در جریان دیدارهای قطر به دست آورد.
امارت اسلامی مانند سایر کشورها طی سال گذشته به طور منظم جلسات خود را با مقامات خارجی با استفاده از وب سایتهای رسمی دولتی و رسانهای و حسابهای توئیتر اعلام کرده است. تا ۱۲ آگوست، علناً ۳۷۸ نشست دیپلماتیک با حداقل ۳۵ کشور یا ۴۴۰ نشست از سوی آنها اعلام شده است (اگر حضور متقابل هر کشور در یک رویداد چندجانبه را هم به حساب آوریم) این برخوردها طیف وسیعی از موضوعات، از جمله کمکهای بشردوستانه، کمکهای حکومتی، فرصتهای اقتصادی، سرمایهگذاری صنعتی و تبادلات مذهبی را پوشش میدهد. به عبارت دیگر، علیرغم عدم رسمیت طالبان، در عمل امارت اسلامی از طریق اقداماتش به رسمیت شناخته شده است. از ۴۴۰ تعامل طالبان، ۱۵۳ (۳۵ درصد) مورد با کشورهای خاورمیانه برگزار شده که بالاترین نسبت در میان بخشهای منطقهای است. علاوه بر این، تعامل غرب با طالبان عموماً در رویدادهای چندجانبه صورت گرفته و کشورهای دیگر از برگزاری نشستهای دوجانبه حمایت کردهاند. این روند مواضع متناقض غرب را برجسته میکند که از یک سو در مجامع بینالمللی عمدتاً بر کمکهای بشردوستانه متمرکز شدهاند و از سوی دیگر کاری برای مردم افغانستان نمیکنند.
چین بیش از هر کشور دیگری با مقامات طالبان ملاقات کرده است که نشان میدهد چگونه امارت اسلامی، بازیگر مهمی در مناسبات میان کشورهای مهم جهان محسوب میشود. وانگ یی وزیر امور خارجه چین و دیگر مقامات چینی مراقب سیاست عدم مداخله خود در افغانستان بودهاند. در ۲۴ مارس، وانگ یی درخت یادبودی را در محوطه وزارت خارجه طالبان «به امید یک افغانستان آباد» کاشت. از آن زمان، بیشتر تعامل پکن به فرصتهای تجاری از طریق انجمن تجارت افغانستان و چین مربوط میشود؛ نهادی که بنابر گزارشها مأموریت آن بر کمک متمرکز بوده است. شرکتهای چینی در صنایع افغانستان سرمایهگذاری میکنند (به عنوان مثال، حفظ آثار باستانی، استخراج زغال سنگ و مس، زیرساختها، استخراج نفت و گاز، کشتارگاهها) و افغانستان را هم در طرح «کمربند و جاده» وارد کردهاند. توسعه یک پارک صنعتی در شرق ولایت ننگرهار و قرارداد ۲۰ درصد سهام بین شرکت Oxus و شرکت دولتی نفت و گاز افغانستان برای استخراج نفت از سایت قشقری در شمال ولایت سرپل دو نمونه از بزرگترین پروژههایی هستند که تا کنون امضا شده اند.
اگرچه بیشتر دیدارهای دیپلماتیک طالبان در کابل برگزار شده است، اما دومین مکان پر استفاده، دوحه قطر بوده است؛ جایی که کشورهای غربی میتوانند راحتتر با این گروه تماس برقرار کنند؛ بدون اینکه نیاز باشد به افغانستان بروند و از این طریق مشروعیتی برای آن قائل شوند. با این حال، تعامل مستقیم با غرب نیز رخ داده است. برای مثال در ماه ژانویه، نروژ میزبان مقامات وزارت خارجه طالبان در اسلو بود که فرصتهایی را برای گفتگوهای بینالمللی بیشتر ایجاد کرد. پس از آن، نروژ سفارت خود را در کابل بازگشایی کرد، مقامات بانک ملی سوئیس از بانک مرکزی افغانستان بازدید کردند، وزیر معادن و پترولیم طالبان میزبان نمایندگانی از یک شرکت بریتانیایی بود تا در مورد فرصتهای تجاری گفتگو کنند و وزیر انرژی و آب میزبان مقاماتی از یک شرکت سوئدی بود.
تعامل طالبان در چند ماه گذشته حتی به دلیل رویدادهای چند جانبه مانند نشست دیپلماتیک آنتالیا در اوایل ماه مارس، نشست کشورهای همسایه تونسی در اواخر ماه مارس و کنفرانس بینالمللی تاشکند در اواخر ژوئیه، بیشتر گسترش یافته است. چنین جلساتی این گروه را قادر ساخته تا روابط خود را با کشورهایی که قبلاً با آنها درگیر نبودهاند و در عین حال با کشورهایی که قبلاً با آنها ملاقات کردهاند، عمیقتر کنند. به نظر میرسد سرعت درگیریها تا حدودی کاهش یافته است؛ شاید به دلیل مرگ ظواهری و نتیجه آن، یا به دلیل مشغله طالبان برای برنامهریزی جشنها برای سالگرد به قدرت رسیدن.
فعالیتهای اخیر سفارت افغانستان نیز قابل توجه بوده است. از زمان تسلط طالبان، ۱۶ کشور سفارتخانههای خود را در کابل بازگشایی کردهاند که عبارتنداز: چین، اتحادیه اروپا، هند، اندونزی، ایران، ژاپن، قزاقستان، قرقیزستان، نروژ، پاکستان، قطر، عربستان سعودی، ترکیه، ترکمنستان، امارات متحده عربی و ازبکستان.
کشورهای دیگری مانند آلمان و مالزی به بازگشایی سفارتهای خود به زودی اشاره کردهاند. به همین ترتیب، طالبان سفارتهای افغانستان را در هشت کشور چین، پاکستان، قطر، عربستان سعودی، ترکیه، ترکمنستان، امارات متحده عربی و ازبکستان بازسازی کرده است. با وجود شکاف بین کشورهایی که مایل به بازگشایی سفارت در افغانستان هستند با کشورهایی که مایل به حضور دیپلماتیک طالبان در قلمرو خود هستند، روند کلی گویای آن است که این گروه نسبت به اواخر دهه ۱۹۹۰ بسیار کمتر منزوی شده است.
در آینده، طالبان احتمالاً به گسترش دامنه دیپلماتیک و مشروعیت بینالمللی خود ادامه خواهد داد و چین در خط مقدم این تلاشها قرار دارد. با این حال، تا زمانی که این گروه به اقدامات تهدیدآمیز ادامه دهد، آینده خود را با چالش مواجه خواهد کرد. واشنگتن ممکن است نیاز به تجدید نظر در رویکرد خود برای مبارزه با القاعده و تعامل با طالبان داشته باشد. مقامات ایالات متحده همچنین باید در نظر داشته باشند که کشورهای دیگر بتدریج ممکن است در عمل روابط خود را با گروه روی کارآمده افزایش دهند و ضرورتاً آنها نمیتوانند پشت ادعاهای حقوق بشری خود پنهان شوند یا همچون گذشته به طور آشکار سر ستیز با دولت جدید افغانستان داشته باشند.