به گزارش مجله خبری نگار، به تازگی ویدئویی از «روآن سباستین اتکینسون»، بازیگر و کمدین که بیشتر به دلیل ایفای نقش در فیلمهای مستربین شهرت دارد، در فضای مجازی پربازدید شده است. او در این ویدئو به تعریف و تمجید از دیدگاه «چارلی چاپلین» درباره زندگی میپردازد و میگوید: «من خیلی به این حرف چارلی چاپلین باور دارم که میگه زندگی از نمای نزدیک یک تراژدی و از نمای دور یک کمدیه. اگر بشینی و موقعیتها و مسائل رو ببینی، از دور مشکلات براتون خندهدار میشن». این نگاه به زندگی از منظر روان شناسی قابل بررسی است.
همه انسانها با مرور زندگی خود از کودکی تا جایی که قرار دارند، به موقعیتهایی برمیخورند که فقط در مدت کوتاهی مسئلهشان بوده است، عمق این مسئله در آن زمان به وسعت کل زندگی بوده و بعد از آن تنها به عنوان خاطرهای کوتاه در حافظه قرار میگیرد. زمانی را به یاد بیاورید که تمام سختی زندگی خلاصه میشد در تحویل تکالیفتان به معلم، موقعیتهای احساسی روابطتان در نوجوانی را مرور کنید یا زمانی که تصمیم به ازدواج گرفتید. مسائل و چالشهای زندگی به مرور خالی از رنگ هیجانی و احساسی خود میشوند و میتوان با دید منطقی و انتقادی به آنها نگریست، این جا آن نقطهای است که بعضی از مسائل گذشته در نظرمان بیاهمیت جلوه میکنند.
گاهی خودمان را برای اهمیت دادن بیش از اندازه به موضوعی در گذشته سرزنش میکنیم یا به رفتارمان در برههای میخندیم. در واقع در این جایگاه، این مسائل نیستند که خاصیت مسئله بودن خود را از دست میدهند بلکه نگاه ما با یک چشم منتقد، در حال بررسی است. او ارزش روزهای رفته را با تجربهای که پشت سر گذاشته میسنجد، قبل و بعد از چالشی که داشته و چگونگی حل شدن آن را در نظر میگیرد. او معادلهای میسازد و انتخابها و رفتارهایش را به نقد میکشد. این نمای دوری است که مسائل گذشته را خالی از هیجان به نمایش میگذارد.
یک روایت کوتاه از زندگی هر فرد از زمانی که به یاد میآورد تا اکنونش، میتواند صحهای بر این گزاره باشد که هیچ وقت یک مسئله برای همیشه مهمترین مسئله زندگی نمانده است. این موضوع که مسائل به تدریج، از درجه اهمیتشان کاسته میشود، قرار نیست نمای نزدیک زندگی را خالی از حالت تراژدی یا به بیان دیگر خالی از رنج کند. موقعیتهایی مانند بیماری، فقدان، ناکامی، اضطراب انتخابهای مهم زندگی و مدیریت مسائل اقتصادی یا ارتباط با دیگران، رنجهایی میآفریند و حامل سختی است.
فرد با دانستن گزارهای که «این مشکل به مرور کماهمیت میشود»، نمیتواند رنج مسئلهای را که با آن روبهرو شده به احساس دیگری تبدیل کند. آن چه در این نگاه و بعد از دانستن این گزاره مهم است، چگونگی برخورد با چالشهای زندگی است نه این که بگوییم از دور بنشینیم و به مشکلات بخندیم! مدیریت هیجانی که بر فرد در برخورد با مسائل حاکم است، میتواند موضع او را در حل آن مشکل تغییر دهد. قرار نیست ما از احساسات طبیعی رنج کشیدن و ناراحتی در برخورد با مشکلات جلوگیری کنیم، در سختی و مشکل داشتن، احساس بیتفاوتی، آن احساسِ غیرنرمال است. اگر به مسائل در نمای نزدیک زندگی، با دید مسئلهمدار و انتقادی نگاه و هیجانات مرتبط با آن موقعیت را به درستی کنترل کنیم، زندگی را در نمای دور آن با سرزنش کمتری خواهیم نگریست.