به گزارش مجله خبری نگار/ایران ورزشی: پنجشنبه روز بزرگی برای اندریک بود؛ پرمتقاضیترین نوجوان دنیای فوتبال. او شانزده ساله شد، یک نقطه عطف بزرگ در زندگی هر فوتبالیست بخصوص کسی که بهعنوان بهترین استعداد نسل فوتبال برزیل مورد تحسین قرار گرفته. او میتواند یک قرارداد حرفهای قانونی با پالمیراس ببندد، باشگاهی که به او و خانواده فقیرش فرصت زندگی بهتر را داده است.
رسانههای برزیل به او لقب نیمار دادهاند و وقتی بدانید در ۱۷۲ بازی ۱۷۰ گل زده، باور میکنید. هنوز یک دقیقه فوتبال در رده بزرگسالان بازی نکرده، اما بعضیها در برزیل میخواهند او با تیم تیته به جام جهانی ۲۰۲۲ برود. البته احتمالش کم است، اما نشان میدهد چقدر برای او ارزش قائلند. مصاحبه او با دیلیمیل از سائوپائولو نخستین مصاحبهاش با یک روزنامه انگلیسی است. این سطح از علاقه و توجه برای کسی که هنوز قرارداد رسمی نبسته عادی نیست، اما او هم یک پسر عادی نیست.
هر باشگاهی را اسم ببرید، اندریک را میخواهد. رئال مادرید؟ بله، بارسلونا؟ پاریسنژرمن، منچسترسیتی، لیورپول، چلسی و منچستریونایتد هم همین طور. میتوانیم باز هم ادامه دهیم. جالب است اسطوره اندریک، کریستیانو رونالدو است و منچستریونایتد امید دارد همین به امضای قرارداد با او کمک کند.
از بخت بد، پالمیراس فرصت زیادی برای استفاده از استعدادهای اندریک ندارد. تقریباً قطعی است که وقتی ۱۸ ساله بشود با یکی از غولهای اروپا قرارداد میبندد. این بازیکن ۱۶۸ سانتیمتری تا الان سه بار روی جلد روزنامه مشهور اسپانیایی مارکا رفته و گری لینکر در کنار ویدیویی از گل خارقالعاده اندریک با قیچی برگردان از روی خط محوطه جریمه او را «استعدادی خاص» توصیف کرده است.
اندریک میگوید: «روش من برای انطباق با این همه فشار این است که به خودم یادآوری میکنم من خیلی جوان هستم. تلاش میکنم به یاد بیاورم هنوز بچه هستم و این هم یک بازی است. نمیخواهم زیادی جدی بگیرم. بله حرفهام را جدی میگیرم، اما در طول این بازی میخواهم هر چه میشود بیشتر لذت ببرم و خوش باشم.»
خدا کند این حس نوجوانی همیشه همراهش باشد، اما اندریک همین حالا فشار حداکثری همراه با موفقیت را تجربه کرده است. برزیل در تورنمنت امسال «کوپینیا» که معتبرترین تورنمنت جوانان در برزیل است، بهترین بازیکن شد. اینکه او در ۱۵ سالگی در تیم زیر ۲۱ سال برزیل بازی کرده گویای همه چیز است و فشار را بیشتر میکند. او میگوید: «فکر میکنم کوپینیا تورنمنتی بود که فهمیدم بیشتر از حد انتظار بازی میکنم. من عادت دارم با بزرگتر از خودم بازی کنم، اما تصور نمیکنم یک بازیکن خاص باشم. به هر حال در این تورنمنت بهعنوانی رسیدم که هیچ بازیکن دیگری در سن من نرسیده است.» اینکه بهتر از بازیکنان بزرگتر از خودش باشد، برای اندریک جدید نیست. در مدرسه با بازیکنانی که خیلی از او بزرگتر بودند، بازی میکرد و کار به جایی کشید که در آن رده سنی همه چیز برایش آسان شده بود، آنقدر آسان که پای چپ خودش را محروم کرد. اما رشد او در سختترین شرایط ممکن رقم خورد. او در منطقهای فقیرنشین در برازیلیا، پایتخت برزیل بزرگ شد و به نظر میرسید شهرت و ثروت فوتبال حرفهای با او فرسنگها فاصله دارد. پدرش داگلاس و مادرش سینیتیا صمیمی بودند، اما نبود درآمد ثابت باعث شده بود بارها گرسنه بماند.
اندریک به یاد میآورد: «نمیتوانستم در برخی جلسات تمرین شرکت کنم، چون پول کافی برای کرایه اتوبوس نداشتم. مشکل بزرگی بود که راهحلی نداشت. من یک سفر سخت و طولانی را پشت سر گذاشتم و میدانم تعداد خیلی کمی از بازیکنانی که مثل من این سفر را شروع کردهاند، آن را به پایان میرسانند.»
مثل خیلی از برزیلیهای جوان، راه جداشدن از خانواده برای اندریک از مسیر فوتبال بود. اندریک در منطقه خودشان مشهور شده بود، اما از عهده هزینه بازی بر نمیآمد: «در برازیلیا باشگاههای بزرگی وجود ندارد فقط مدارس فوتبال هستند که ارتباطاتی با باشگاههای فوتبال در سائوپائولو و ریودوژانیرو دارند. برای شرکت در این کلاسها باید پول بدهی، اما من نداشتم و مجبور شدم تست بدهم.» در نهایت اندریک ۱۱ ساله از سوی پالمیراس فرصت شش ماهه تست به دست آورد، باشگاهی که ۹۶۵ کیلومتر با خانهاش فاصله داشت. ابتدا پدرش داگلاس مخالف بود که خانواده جابهجا شوند تا روی موفقیت پسرشان ریسک کنند. اما باشگاه او را بهعنوان سرایدار استخدام کرد و راه اندریک برای پیوستن به آکادمی باشگاه هموار شد. برخی رفتارها در بدو ورود این پسر به باشگاه پالمیراس در ذهن پدر مانده و هر وقت میخواهد پسرش دچار غرور نشود، آنها را یادآوری میکند. زی روبرتو، ستاره سابق بایرنمونیخ بخشی از تیم پالمیراس بود، وقتی داگلاس بهعنوان سرایدار در باشگاه فعالیـــــت میکرد و حالا بهعنوان مشاور به اندریک در ورود به دنیای حرفهای فوتبال کمـک میکند.
اما نیروی محرکه اصلی پشت رشد اندریک و رسیدن به جایگاه یک فوقستاره، خود او است، پسری از برازیلیا که دنیا زیر پایش است. او ادامه میدهد: «میدانم هنوز به جایی نرسیدهام، میدانم باید خیلی کارها انجام بدهم. خدا را شکر میکنم، تلاش میکنم فروتن بمانم و سختیهایی که پشت سر گذاشتهام را به یاد بیاورم. این برای ادامه کار به من قدرت میدهد.»