پیمان «اسلو» با نام رسمی «بیانیه اعلام اصول اولویتهای موقت دولت خودگردان»، اولین موافقتنامه رودروی رژیم صهیونیستی و سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) بود که در سال ۱۹۹۳ به امضای دو طرف رسید. پیمان اسلو تلاشی برای تعیین یک چارچوب مشخص بود که به حل و فصل کامل منازعه دو طرف بینجامد؛ کوششی بیفرجام.
مذاکراتی که منجر به امضای این پیمان شد، به طور مخفیانه در اسلو پایتخت نروژ انجام شد و در ۲۰ اوت ۱۹۹۳ به پایان رسید. این پیمان به طور رسمی در ۱۳ سپتامبر ۹۳ در واشینگتن.دیسی با حضور «یاسر عرفات»، «اسحاق رابین» و «بیل کلینتون» امضا شد. پیمان یاد شده تشکیل حکومت خودگردان فلسطین را به عنوان یک نهاد اداری موقت مقرر کرد. قرار بر این بود که پیمان اسلو فقط برای یک دوره پنج ساله اعتبار داشته باشد و سپس جای خود را به یک توافق دائمی بدهد. مسائلی چون وضعیت اورشلیم (بیتالمقدس)، آوارگان فلسطینی، شهرکهای اسرائیلی، مسائل امنیتی و تعیین مرزها بایستی در توافق دائمی حلوفصل میشد. ساف در پیمان اسلو دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و کاربرد خشونت را محکوم کرد. اسرائیل نیز ساف را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطینی به رسمیت شناخت و یاسر عرفات اجازه یافت تا به فلسطین بازگردد.
به قدرت رسیدن احزاب چپ در تل آویو و نخست وزیری «اسحاق رابین» سبب شد تا موضع طیفی که خواستار مذاکره با گروههای فلسطینی بودند، جهت تامین امنیت رژیم صهیونیستی تقویت شود. از سوی دیگر «یاسر عرفات»، رهبر سازمان آزادی بخش فلسطین توانست بر موج سیاسی حاصل از انتفاضه و خیزش فلسطینیان سوار شود. در این میان میانجیگری «بیل کلینتون» رئیس جمهوری دموکرات آمریکا که پیگیر طرح سازش در خاورمیانه بود، برای نزدیکی دو طرف هم موثر واقع شد. بدین ترتیب در سال ۱۹۹۳ در اسلو توافقی بین طرف اسرائیلی و فلسطینی حاصل شد. هر چند دو طرف بر سر مسائلی چون شهرک سازیهای صهیونیستی و بازگشت آوارگان فلسطینی توافق کردند، به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی عرفات باعث اعتراضات بسیاری در اراضی اشغالی و نیز جهان اسلام شد. در اسرائیل نیز گروههای افراطی اعتراضات گوناگونی را صورت دادند. در نهایت با مرگ عرفات و ترور رابین توافق اسلو از میان رفت.
این روایت تاریخی سیاسی و حقایق پشت پرده، دستمایه تئاتری با نام «اسلو» به کارگردانی «یوسف باپیری» است که در روزهای اخیر روی صحنه رفت؛ نمایشی که با استقبال ۶ هزار مخاطب، شامگاه یکشنبه ۱۳ آبان ماه به اجرای عمومی خود در تماشاخانه ایرانشهر پایان داد. این نمایش نسخهای ایرانیِ نمایش اصلی و با همین نام است که توسط «جی تی راجرز» نوشته شده و اولین اجرای آن در برادوی نیویورک، در آوریل ۲۰۱۷ و به کارگردانی «بارتلت شِر» روی صحنه رفت و برنده جایزه تونی شد.
مذاکرات پشتپرده منتهی به امضای توافقنامه صلح اسلو با میانجیگری یک زوج دیپلمات نروژی با نامهای «تریه رود لارسن» و همسرش «مونا یول»، به صورت پنهانی میان نمایندگان رژیم اسراییل و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) برگزار شد. لارسن، آکادمیسین و جامعهشناس نروژی که در کنار همسرش مونا یول (دیپلمات ارشد نروژی) بار اصلی میانجیگری را بر دوش دارد، یک تز کانونی دارد که در آن «تدریج» و قناعت به دستاوردهای کوچک، بهتر از رویکرد «همه یا هیچ» است. طبق طرح او، طرفین تخاصم بهتر است مورد به مورد جلو بروند و برای «اعتمادزایی» از پی یک خصومت چند دههای، از مذاکره مورد به مورد روی تک موضوعات شروع کنند. به واقع شگرد لارسن، «شخصی» کردن مذاکرات به جای «سازمانی» کردن آن است.
کلیت حرف در نسخه اصلی این نمایشنامه آمریکایی برجسته ساختن اهمیت و نفش روابط انسانی و پیوندهای فردی ایجاد شده بین نمایندگان دو طرف درگیر در یک منازعه است. پیوندهایی که فارغ از میز رسمی مذاکره و در مکانهای غیررسمیای چون لابیهتل، بار و ... شکل میگیرد و قوت مییابد. «اسلو» میگوید در روند مذاکرات سیاسی، دودوزهبازی و اصطلاحا «یکدستی»زدن، حقهها و ترفندهای بعضا کوچک، میتواند تحولاتی ایجاد کند که حتی مسیر تاریخ را برای مردمان درگیر با نتایج مذاکرات، تغییر دهد.
در نهایت در نمایش ایرانی تلاش میشود تا نگاهی هنری و به واسطه تئاتر به یکی از بیسرانجامترین مذاکرات تاریخ انداخته شود؛ مذاکرهای که شاید از آغاز همه میدانستند که تا چه حد نشدنی و دست نیافتنی است.
اسلو، طنزی که خنده دار نیست.
تئاتر «اسلو» (oslo) به نویسندگی «جی.تی.راجرز»، ترجمه «محمد منعم» و کارگردانی «یوسف باپیری» است. آنچنان که از نامش پیداست، این نمایش، «پیمان اسلو» ۱۹۹۳ را با نگاهی طنز به تصویر میکشد. در همان ابتدای نمایش، دکور ساده با دیوارهای خاکستری، چند تصویر سیاه، تلویزیونی بزرگ که در حال پخش مستند پیمان اسلو به صورت سیاه و سفید است و یک صندلی، حسی از خلاء، تعلیق، شک، ترس و ابهام را به مخاطب منتقل میکند. صحنه با حضور بازیگرانی با لباسهای رسمی، وهم آلودهتر میشود، گویی فضای سیاست به سادهترین شکل رخ مینماید. بازیگرانی متعدد که هرکدام پیدا و پنهان، نماینده تفکر و یا کشوری هستند. افرادی دلقکمآب که صحبتهای غیرمتعهدانه و خندههای بیقیدشان پشت صحنهای از سیاستی بدون شرافت را مینمایاند. مردمی که غایبند و تنها در چند لحظه گذرا بنابرمصلحت و منفعت، برای امنیت و رفاهشان، صدایی بلند و اشکی ریخته میشود و حتی نام دو طرف مذاکره یعنی اسرائیل و فلسطین بدون لکنت و واضح بیان نشده و در مقابل نام سیاست مدارانی همچون «یاسرعرفات»، «پرز»، «اسحاق رابین» و ... به راحتی بیان میگردد و حتی نامهای مستعار یکسان بر ایشان مینهند. گاه از لفظ معامله به جای مذاکره استفاده میشود و در واقع هم آنچه رخ میدهد بیشتر به یک معامله شباهت دارد. کشورهایی به ظاهر بیطرف که حضوری پررنگ دارند. اقتصاددانی که بنابر ذات اقتصاد، در همه جا حضور دارد، با همگان دست رفاقت میدهد، بر صحنه میرقصد و میخرامد و لذت میبرد و حضورش بدیهیترین است. مذاکره کنندگانی به غایت فریبکار. افرادی با ادعای استقلال که برای کسب تکلیف در پی تلفن میگردند و افرادی به ظاهر وابسته که خود تصمیم گیرندهاند. بدنهایی منعطف که شرایط و منافع و مصلحت، پیچ و تابشان میدهد، کوتاه و بلندشان میکند، بر خاک میافتند و به پا میخیزند. زانوهایی که برای فرار و فریب خم میشوند. دستهبندیهایی که با یک کلام و حرکت دست، تغییر ماهیت میدهند. اتحادهایی که شکسته میشود و پیمانهایی که نقض میگردد. دوستانی دشمننما و دشمنانی رفیق که میپیوندند و میگسلند. فریادهایی که پچ پچه میشوند و خندههای مستانهای که گاه و بیگاه طنین میافکند. همه و همه میدان درهم، پرتنش، ریاکار و منفعتگرایانه سیاست را مینمایاند و در پایان در حرکتی طنزآمیز، همه دست اندرکاران در پی توالت میگردند تا نمادی باشد از آنچه کردهاند و ویرانی که بر جای گذاشتهاند و تنها یک نفر در پایان بر صندلی مینشیند و دیگران به خواب میروند .
یوسف باپیری به حق از پتانسیل بدن و صدای بازیگرانش به درستی بهره برده است. تمام آنچه باید گفته شود با حرکات سخت و پیچیده بدن و همصدایی و همنوایی بازیگرانش به بهترین شکل به نمایش در میآید. شاید یکی از برجستهترین و تاثیرگذارترین بخشهای این نمایش، اجرای شعر «محمود درویش» باشد که خود در محاصره سروده است؛ آنجا که میگوید: "در محاصره، زمان به مکانی بدل میشود، مبهوت جاودانگیاش... در محاصره، مکان به زمانی بدل میشود که دیروز و فردای خود را از دست داده است". این محاصره نه تنها محاصره فلسطین توسط اسرائیل که محاصره بشریت با سیستم سیاسی و اقتصادی فاسدی است که از آن گریزی نیست.
«اسلو نمایش طنز آمیز میدان سیاست است؛ طنزی که خنده دار نیست، دردآور است»
منبع: ایرنا