به گزارش مجله خبری نگار، سیدجلال حسینی؛ بدون هیچ اغراقی به معنای واقعی یک لیدر. یکسری بازیکنها هستند که به همین راحتیها جای خالیشان در هیچ تیمی پر نمیشود. یکسری هستند مثل نستا، مثل کاناوارو و مثل مالدینی در فوتبال اروپا.
در ایران هم بشمارید؛ چند تا مدافع آخر خوب و ماندگار داشتهایم که بشود جای خالیشان را پر کرد؟ محمد پنجعلی، سهراب بختیاریزاده، یحیی گلمحمدی، مهدی پاشازاده، رحمان رضایی و همین سیدجلال حسینی.
پستی که آنها بازی میکردهاند، قلب یک تیم است و هر ضربانش یعنی به جریان افتادن خون در رگهای فوتبال. تمام شد؛ سید هم از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و رفت. شقیقههایش را دیدهاید؟ سفید سفید است. او دوست نداشت برود، نه اینکه دوست نداشته باشد، اصلاً دلش نمیآمد برود. فوتبالیها یک ضربالمثل دارند که میگوید: «ما در زندگی ۲ بار میمیریم؛ یک بار که حق همه هست و یک بار هم وقتی که از دنیای فوتبال خداحافظی میکنیم» و سیدجلال همین چند روز پیش مرد! او البته خیلی زود وارد دنیای مربیگری شد، اما خودمان و خودش را که نمیخواهیم گول بزنیم.
شک نکنید که تا مدتها جای کش بازوبند روی بازوانش خواهد ماند، شک نکنید که در این مدت بغضهای زیادی کرده و شک نکنید که خیلی زودتر از آنچه که فکرش را بکنید دلش برای فوتبال بازی کردن تنگ خواهد شد، یک فوتبال واقعی با بازوبند کاپیتانی پرسپولیس.