به گزارش مجله خبری نگار، امیرعلی خانزاده فعال و کارشناس رسانه در یادداشتی با عنوان «صیانت از جانهای بیگناه» نوشت:
«جان باختن ۳ پلیس فقط طی یک هفته در درگیری با سارقان مسلح، موضوعی نیست که به سادگی و در لا به لای اخبار کرونا، بشود از کنار آن گذشت.
روز ۹ مرداد ۱۴۰۰ سرباز پلیس «عبدالجبار مختومنژاد» از کلانتری ۱۱۰ شهدای تهران در درگیری با سارق مسلح جان میبازد.
همان شب یعنی شب ۹ مرداد۱۴۰۰ مامور پلیس «سجاد دالمن» جمعی پاسگاه صفی آباد شهرستان دزفول بر اثر اصابت گلوله سارقان مسلح شهید میشود.
شامگاه۱۶مرداد۱۴۰۰استوار دوم «یاسر طاهری» جمعی کلانتری ۱۰۳ گاندی با اصابت دو گلوله از سوی سارقان به شهادت میرسد.
این سخن را که «افزایش فقر، بیکاری، فشار معیشتی، بحرانهای ناشی از کرونا و تحریم و تورم منجر به افزایش آسیبها و جرائم شده» همه میدانیم و تکرارش ملال آور و بی فایده است. موضوع آن است که چرا نیروهای پلیس که نوعا زبده و آموزش دیده و کاردانند، در رویارویی با دزدان و مجرمان، بیشتر از آنها قربانی میدهند؟ قطعا مجرمان مانند پلیس، آموزش تیراندازی ندیدهاند و برای موقعیتهای دشوار، تمرینهای سخت و شبیهسازی نکرده اند.
پاسخ این پرسش را با یک تعریف از «قانون» میتوان دریافت: قانون خوب قانونی است که تا منتهای امکان کوتاه و گویا و ساده و بی ابهام و راهگشا باشد. «قانون بکارگیری سلاح توسط مأمورین نیروهای مسلح» در سال ۱۳۷۳ مشتمل بر ۱۷ ماده و ۱۳تبصره به تصویب رسید و متن این قانون ۱۴۰۰ واژه دارد. بسیاری از مواد و تبصرههای این قانون سلبی است و ماموران را در مواجهه با مجرمان با محدودیت مواجه میکند. یک مامور پلیس در هنگامه و کشاکش درگیری با مجرمان بی رحم مسلح، و در لحظههای مرگ و زندگی باید هر ۱۷ ماده و ۱۳ تبصره را در ذهن مرور کند و بتواند تحلیل و ارزیابی کند که اگر پیش از مجرمان جنایتکار، دست به اسلحه ببرد آیا با هیچ یک از بندها و تبصرهها مغایرت ندارد و آیا ممکن است قاضی تفسیری متفاوت از بند یا تبصرهای کند و او به خاطر شلیک گلولهای محاکمه و محکوم شود؟
پیداست که دزدان هرگز این مشکلات و محاسبات را ندارند وتابع هیچ قانونی برای به کارگیری سلاح نیستند، بنابراین ابتکار عمل با آنهاست. هنگامیکه مواد و تبصرهها دست ماموران را بسته است، مجرمان در به کارگیری اسلحه پیشقدم میشوند و نتیجه این میشود که نیروهای کاردان و آموزش دیده نیروی انتظامیدست بسته میمانند و قربانی سختگیری افراطی قانون کهنهای میشوند که حدود سه دهه پیش بر مبنای مقتضیات آن زمان، تصویب شده بود.
سعدی ـ علیه الرحمه ــ حکایت پرمغزی دارد به این مضمون که مسکینی شامگاهی نزدیک دِهی گرفتار حمله سگان شد، دست برد سنگی بردارد و بر سگها زند، زمین یخ زده بود و سنگ بر زمین چسبیده بود. گفت: چه نابکار مردمانند، سگها را گشوده و سنگها را بسته اند!
حالا حکایت قانونی است که سنگها را بسته و دست پلیس را در مواجهه با دزدان و جنایتکاران نابکار، گره زده است. به گونهای که فقط طی یک هفته سه جوان برومند از فرزندان این کشور قربانی میشوند.
و، اما در این وانفسا مجلس هم به جای اینکه به فکر اصلاح قانون کهنه دست و پاگیر، برای صیانت از جان شهروندان و نیروهای انتظامیباشد، به فکر صیانت از حقوق کاربران در فضای مجازی و بستن شبکههای اجتماعی است!»