به گزارش مجله خبری نگار، داود مهدوی زادگان دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی نوشت: هر یک از دولتها به هنگام آغاز کار، خود را با نام و عنوانی مانند دولت سازندگی، دولت اصلاحات، معرفی میکنند. اما درستی عنوان دولتها در پایان دوره قانونی و ارزیابی کارنامه آنها معلوم میگردد. ارزیابی عملکرد دولت در مدت انجام وظیفه معلوم میکند که آیا میتوان آن دولت را سازندگی یا اصلاحات نامید یا خیر. بر همین اساس، اکنون که دور دوم دولت آقای حسن روحانی به پایان رسیده است، در این اندیشه بودم که این دولت را با چه عنوانی میتوان خطاب کرد. ایشان که در آغاز کار، دولت خود را با عنوان «دولت تدبیر و امید» معرفی کرد و همواره در مدت هشت سال سکانداری دستگاه مجریه بر همین عنوان اصرار میورزید. اما اکنون باید این عنوان را بر اساس کارنامه دولت یازدهم و دوازدهم ارزیابی کرد. اگر اطلاق این عنوان (تدبیر و امید) را شایسته دولت روحانی ندانستیم؛ آنگاه، باید درباره عنوان واقعی آن نظر دهیم.
اما ارزیابی کارنامه این دولت، آشکارا اطلاق عنوان تدبیر و امید بر آن را بر نمیتابد. دولت حسن روحانی، پس از هشت سال، وضعیت بسیار بغرنج و اسفباری را به دولت سیزدهم تحویل داده است. یاس و نا امیدی بر جامعه حاکم گشته است. بخشی از مردم بخاطر همین نا امیدی ناشی از عملکرد دولت دوازدهم، در انتخابات ۱۴۰۰ مشارکت نکردند. این دولت با دستاورد چشمگیری که بتوان به آن تکیه کرد، کنار نرفته است. آقای دولت دوازدهم خیلی مایل بود که معاهده هستهای برجام را به عنوان مهمترین دستاورد خود معرفی کند، ولی چنین نشد. بطوری که آقای روحانی در روزهای پایانی، علت شکست برجام را به مجلس شورای اسلامی و دیگران نسبت میداد. دولت وی میراث فقر را برای دولت سیزدهم به ارث گذاشته است. بنابر این، بطور قطع نمیتوان دولت هشت ساله روحانی را دولت تدبیر و امید نامید. به همین خاطر، باید بررسی کرد که مناسبترین عنوان برای این دولت، چه چیزی میتواند باشد.
این روزها در اندیشه نامی مناسب برای دولت روحانی بودم که با سخنرانی، ولی فقیه، آیت الله خامنه ای، در آخرین دیدار ایشان با دولت دوازدهم روبرو شدم و از فرمایشات ایشان عنوان مناسبی را الهام گرفتم و آن عبارت از «دولت عبرت» است. آری، اگر بخواهیم عنوان دقیقی برای دولت روحانی انتخاب کرد؛ عنوان «دولت عبرت»، مناسبترین آنها است. اما چگونه به چنین برداشتی رسیدم؟
تجربه در عامترین معنای آن عبارت از اثر برجای مانده از دیگری است که میتوان از آن درس و پند گرفت و آن را در مسیر زندگی فردی و جمعی به کار بست. وقتی فرد یا نهادی در کوران زندگی و ماموریت عمومی تجربهای را کسب میکند، خود و دیگران تلاش میکنند که آن تجربه را بکار بندند. لکن کار بست تجربه در سبک زندگی فرد و جامعه یکسان نیست. چون آن اثر بر جای مانده یا تجربه در همه جا از یک جنس نیست. کاربست برخی تجربیات در عمل کردن مطابق با آن است و در برخی دیگر، در عمل نکردن موافق با آن است. همه راههایی که تجربه شده یا میشوند، بر صواب نیستند تا حکم کلی لزوم تکرار همه راهها صادر شود. برخی راههای تجربه شده، نتیجه بخش و پر ثمر هستند و لذا میتوان طی کردن آن راهها را به دیگران توصیه کرد. اما برخی دیگر از راهها است که بعد تجربه کردن آنها به این نتیجه میرسیم که هرگز نباید تکرار شود و نباید به دیگران توصیه کرد. چون معلوم گشته که آن راهها پر خطر و بی حاصل و بی فایده بوده است و نمیتوان خود و دیگران را بدانها توصیه کرد.
بنابر این، تجربهها را میتوان به تجربههای قابل توصیه و تکرار پذیر و مثبت و تجربههای غیر قابل توصیه و تکرار ناپذیر و منفی، تقسیم کرد. لکن عنوان تجربه در استعمالات علمی و عرفی، در معنای مثبت آن به کار میرود. یعنی هر جا که تجربهای قابل توصیه و تکرار شدنی و مثبت باشد، گفته میشود که باید این تجربه را به کار گرفت و استفاده کرد. اما تجربهای که مثبت نیست و نمیتوان عمل به آن را به دیگران توصیه کرد، بدان تجربه نمیگویند بلکه از آن با عنوان «عبرت» یاد میکنند. وقتی میگوییم از این تجربه تلخ و ناگوار و غیر قابل توصیه به دیگران عبرت بگیرید؛ یعنی از دیگران میخواهیم که آن عمل را که یک بار تجربه شده است، شما تجربه نکنید و به دیگران توصیه نشود. عبرت به معنای عبور کردن از چیزی است. باید تجربههای تلخ و ناصواب دیگران را مطالعه و بررسی کرد و بی آنکه عمل به آن تجربه را به خود یا دیگران توصیه کنیم، از آن درس بگیریم و عبور کنیم. به همین خاطر، قرآن کریم میفرماید اهل خضوع و خشیت از عمل فرعون عبرت میگیرند که سرکش و نا فرمان نباشند: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشَى» (النازعات: ۲۶). ولی درباره انبیاء اشاره دارد به اینکه سیره آنان برای کسانی که امید به آخرت و لقاء الله را دارند، اسوه و الگو است؛ یعنی توصیه شده که به سیره و تجربه نبوی عمل کنید و آن را پارادایم زندگی خود قرار دهید و به دیگران توصیه کنید: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا» (اﻷحزاب: ۲۱).
نتیجهای که از بحث تمایز معنایی میان تجربه و عبرت میتوان گرفت این است که اگرچه تجربه در معنای کلی و عام آن، شامل هر دو مفهوم تجربه و عبرت میشود؛ لکن در معنای استعمالی آن، بر مفهوم عبرت اطلاق نمیشود. تجربه، هر آن چیز مثبت و توصیه پذیر است، مانند توصیه به تجربه نبوی. اما عبرت هر آن چیز منفی و غیر قابل توصیه به دیگران است، مانند راههای نافرجام و غلط طی شدهای که نمیتوان به دیگران توصیه کرد. بر این اساس، استعمال واژه تجربه در معنای عبرت، کاربست استعاری است که دلایل مختلفی برای چنین استعمالی میتوان ذکر کرد. چنانکه این کنش استعاری در بیانات، ولی فقیه در آخرین دیدار شان با آقای روحانی و دولت دوازدهم کاملاً مشهود است.
ولی فقیه در این دیدار، دولت آقای روحانی را تجربهای میدانند که باید از آن استفاده کرد. با کاربست مفهوم تجربه در این بیانات، چنین به نظر میآید که این دولت حامل تجربههای قابل توصیه است. تردیدی نیست که دولت دوازدهم تجربههای ارزشمندی را اندوخته است؛ لکن این دسته از تجربیات آن به قدری نیست که بتواند تجربه ناموفق دولت دوازدهم را کنار بزند. به همین خاطر، ولی فقیه در مقام ذکر مثال از تجربههای قابل استفاده دولت دوازدهم به موردی اشاره کرده است که در معنای عبرت به کار میرود.
ایشان به این نکته اشاره دارد که تجربه دولت دوازدهم در اعتماد به غرب برای دولتهای بعدی، مایه عبرت است. همه باید بدانند که نمیتوان به غرب و آمریکا اعتماد کرد. باید از تجربه دولت دوازدهم عبرت گرفت و این تجربه را برای همیشه کنار گذاشت: «دیگران باید از تجربههای شما استفاده کنند. خب حالا یک تجربه را من بخصوص یادداشت کردهام، حرفی است که من مکرّر [در گفتگو]با شماها و با مردم تکرار کردهام، حالا هم همان حرف را تکرار میکنم؛ این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربهی بسیار مهمّی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد،، چون قطعاً شکست میخورَد، قطعاً ضربه میخورَد. شماها هم هر جایی که کارهایتان را منوط کردید به [همراهی]غرب، ناموّفق ماندید؛ هر جایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد عَلَم کردید و حرکت کردید موفّق شدید. نگاه کنید کار را؛ کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم این جوری است. هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکرهی با غرب و با آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید؛ چون آنها کمک نمیکنند، دشمنی [میکنند]، دشمنند دیگر؛ هر جا شما از آنها قطع نظر کردید، خودتان راه افتادید و از شیوههای مختلف [استفاده کردید]-هزار راه وجود دارد و این جور نیست که یک راه [باشد]؛ نه، راههای مختلف وجود دارد؛ [اگر]انسانها فکر کنند، راههای گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریّتی پیدا خواهند کرد- هر جا این جوری حرکت کردید، پیشرفت کردید». (بیانات: ۶/ ۵/ ۱۴۰۰)
وقتی نتوان تجربه دولت دوازدهم را در مفهوم اصلی آن، معنا کرد؛ نتیجه میگیریم که استعمال آن در مورد عملکرد چنین دولتی، استعاره است. تجربه، استعارهای از برای معنای عبرت به کار رفته است. به همین خاطر است که دولت دوازدهم روحانی را میتوان «دولت عبرت» نامید.