مجله خبری-سبک زندگی نگار: دوره نوزایش پلی میان قرون وسطی و دوران مدرن است که در طی حدودا ۳۰۰ سال تغییرات بسیاری در زمینههای علمی، فرهنگی، هنری، سیاسی و ادبی و... ایجاد شده اند. این زمان پرشور تولدی دوباره برای فرهنگ و هنر و اقتصاد اروپا پس از قرون وسطی بود که از آن معمولا به عنوان عصر تاریک یاد میشود.
دانشمندان بسیاری در رنسانس به کشف فلسفه، ادبیات و هنر کلاسیک پرداختن و بسیاری از افراد تاثیر گذار بر تفکرات امروزی در این دوره زندگی میکردند. همچنین کاوشگریهای بسیاری نیز در جهان انجام شد که باعث یافتن سرزمینهای جدید و ارتباط با فرهنگهای دیگر و آشنایی با انها شد و دری جدید برای تجارت اروپا باز کرد.
در همین زمان خلیج فارس در جنوب ایران و مرکز خاور میانه نیز اهمیت بسیاری در رفت آمد و تجارت از راه دریا داشت. اصطلاح رنسانس (Renaissance) ابتدا توسط فرانسویها در قرن ۱۶ میلادی استفاده شد و شروع این دوره از شهر تاریخی فلورانس واقع در ایتالیا بود که طی سه قرن در کل اروپا پخش شد. از رنسانس به عنوان عصر روشنگری در اروپا نیز یاد میشود.
شهر فلورانس در ایتالیا سر چشمه جنبش اومانیسم
بخشی بزرگی از جهان امروزی ما تحت تاثیر این دوره کوتاه و فعالیتهای آن شکل گرفته است چرا که در آن پایههای اقتصادی، سیاسی، هنری و علمی تمدنهای کنونی غرب شکل گرفته اند. دانشمندان، نویسندگان و شاعران و فیلسوفهای با الهام گرفتن از تاریخ روم و یونان با دیدگاهی تازهتر به جهان نگاه میکردند و نقاشها نیز با مطالعه کالبد انسان تصاویری واقع گرایانه از بدن انسان میکشیدند. همچنین معماری نیز تغییر و تحولات بسیاری داشت و ساخت سازههای بزرگ هنری افزایش یافته بود.
دوره پس از سقوط روم باستان در سال ۴۷۶ میلادی تا اوایل قرن چهاردهم اروپا را به عنوان «عصر تاریک» یاد میکنند که در آن جنگ، جهل، قحطی و بیماریهای واگیر دار مانند طاعون رواج بیشتری داشت و فلسفههای یونان و روم باستان مورد بی توجهی واقع شده بود. در قرن چهاردهم جنبشی فرهنگی به نام اومانیسم از ایتالیا آغاز شد که اصلیترین ایده آن، «انسان در مرکز دنیای خویش» بود و دستاوردهایشان در آموزش، هنر کلاسیک، ادبیات و علم ارزشمند شمرده میشد.
اختراع و به وجود آمدن صنعت چاپ در اواسط این قرن باعث توسعه ارتباط و انتشار آثار بسیاری شد. کتابهای بسیاری از نویسندگان ناشناخته در آن زمان مانند «فرانچسکو پترارک» و «جوانی بوکاچو» به عنوان اولین نویسندگان جنبش اومانیسم منتشر شد. فرهنگها و ارزشهای یونان و روم باستان بازیابی و ترویج میشدند و عده زیادی نیز معتقدند که مسائل مالی بین المللی و تجاری نیز بر فرهنگ اروپا تاثیر گذاشته بود و زمینههای برای رنسانس بود.
صنعت چاپ تاثیر بسیاری در دوره رنسانس و بر جنبش اومانیسم داشت
شهر فلورانس با تاریخ فرهنگی غنی و ساکنین ثروتمند حامی هنرمندان نو ظهور و از حامیان اصلی جنبش اومانیسم بود. پس از مدتی این جنبش در سایر شهرهای ایتالیا مانند ونیز، میلان، بلونیا و رم منتشر شد و پس از یک قرن کل اروپای غربی و شمالی تحت تاثیر آن بودند.
همچنین نهضت ترجمه کتابهای مسلمانان در اروپا که به صورت گستردهای اجرا شد که در نتیجه اروپاییان به فکر دیدگاهی تازهتر افتادند. علم پزشکی در اروپا با ترجمه آثار مهمی همچون کتاب طب الملکی علی بن عباس اهوازی، کتاب الحاوی، دایرة المعارف بزرگ طب، کتاب قانون ابن سینا تغییر کرد. در علم ریاضی و هندسه نیز آثاری مانند جبر و مقابله خوارزمی آغازگر این علم در اروپا شد و در حال حاضر نیز برخی از نسخههای ترجمه شده در دسترس هستند. البته برخی از متنهای باستانی یونان و لاتین نیز در این دوره ترجمه شد.
نظام اجتماعی حاکم بر اروپا که در ان زمان فئودالیسم نام داشت هم دیگر پاسخ گوی نیازهای جامعه نبود و ساختار سست آن نمیتوانست راهکاری برای اداره یک جامعه بزرگ و متحد باشد.
همانطور که متوجه شدید اهمیت رشد فردی در این دوره بالاتر رفته است و دانشمندان، روشنفکران و هنرمندان بسیار بزرگی همچون لئوناردو داوینچی، ساندرو بوتیچلی، میکل آنژ، دوناتلو، رافائل، شکسپیر، دانته، گالیله، کوپرنیک، ماکیاولی، رنه دکارت و اراسموس در این زمان شکوفا شده اند.
نقاشی مونالیزا از معروفترین آثار دوره رنسانس
جنبش اومانیسم به اروپاییها شجاعت داد تا نقش کلیسای کاتولیک رومی را زیر سوال برده و همزمان با کسب مهارتهای مانند خواندن و نوشتن، به تفسیر ایدههای مختلف و نقد مذهب بپردازند. با پدید امدن صنعت چاپ کتابهای مذهبی مانند انجیل در دسترس عموم قرار گرفت و سر انجام در قرن شانزدهم، مارتین لوتر آلمانی که در زمینه الهیات فعالیت میکرد رهبری جنبش اصلاحات پروتستان را شروع کرد و باعث جدایی آنها از کلیسای کاتولیک شد.
او بسیاری از اصول کلیسا را زیر سوال برد و آنها را در تضاد با انجیل معرفی کرد. پروتستان شاخهای از دین مسیحیت است که معنی واژه ان نیز معترض و مخالف سرسخت میباشد. همچنین فرانچسکو گیچیاردینی در کتاب تاریخ ایتالیا اینگونه نوشته است: «با دست یابی پاپها به قدرت جهانی انها دستورات الهی و رستگاری روحشان را از یاد بردند و اهدافشان از زندگی مقدس و پاک، گسترس مسیحیت و اعمال نیک در قابل همسایگان به جمع آوری سپاه، ثروت اندوزی و ایجاد شیوههای جدید کسب درامد تبدیل شده بود.»
قرن پانزدهم میلادی در سراسر اروپا و خاورمیانه زمانی بود که محققان قفسههای غبار گرفته ساختمانهای قدیمی را جستجو میکردند. دست نوشتههای یونانی و رومی که از نویسندگان کلاسیک مانند افلاطون، سیسرون و سوفوکل و پلوتارک به جای مانده بود مورد توجه افراد بسیاری قرار گرفت و به آن «دانش نو» میگفتند.
بازنویسی و ترجمه نوشتههای کلاسیک همراه با توجه به ارزشهای فردی بود که پس از مدتی این گرایش انسان گرایی نام گرفت. انسان گرایان به جای موضوعات روحانی و الهی تمرکز بیشتری روی مسائل انسانی داشتند و این تفکر همزمان با رنسانس رشد کرد که به دلیل وجود بقایای امپراتوری روم و آورگان امپراتوری بیزانس توانستند دوباره آنرا احیا کنند.
آثار بسیاری با طرز تفکر انسان گرایی در این دوره خلق شدند
عصر رنسانس در زمانی حدودا ۳۰۰ ساله تغییر و تحولات بسیاری را ایجاد کرد، اما از مهمترین پایه و اساسها و تاثیر گذارترین تغییرات و انقلابهای فکری این دوره میتوان به این موارد اشاره کرد:
کوپرنیک از تاثیرگذارترین شخصیتهای دوره رنسانس
نیکلاس کوپرنیک، ستاره شناس و ریاضی دان و اقتصاددان لهستانی-آلمانی بود که نظریه زمین مرکزی را رد کرده و به جای آن نظریه خورشید مرکزی را بیان کرد که با توجه به آن زمین دیگر مرکز جهان نبود. مردم به تدریج دریافتند که انسان موجود کوچکی در کیهان بیکران است و در عین حال انقلاب فکری کوپرنیک، با اصول پذیرفته شده نجوم بطلیمیوسی و متن کتب مقدس در تضاد بود.
وقتی کوپرنیک دست نوشته کوتاهی را به دوستان خود ارائه کرد که در ان نظریه خود را شرح داده بود با استقبال زیادی از آن در جمع دانشمندان اروپایی شد، اما او سالهای بعدی را جهت صرف تحقیق دقیق و جمع آوری مدارک کرد تا اعتبار بیشتری به نظریه اش ببخشد.
در سال ۱۵۳۶ این دانشمند به قدری مشهور شده بود که بسیاری از دانشمندان نظریه او را شنیده بودند و افراد زیادی منتظر انتشار آن بودند. اما او اطلاعات خود را کافی نمیدانست و سالهای بیشتری به تحقیق ادامه داد و سر انجام در ۱۵۴۳ شرح کاملی از نظریه او در قالب یک کتاب به چاپ رسید.
گالیله از مشهورترین شخصیتهای دوره رنسانس
احتمالا شما نیز با گالیله آشنا هستید، او تاثیرات بسیار در دوره رنسانس داشته است و با دیدگاهی تازه حقایقی از طبیعت را بیان کرد که بنیادهای کلیسا را متزلزل کرد و فیزیک را از الهیات جدا کرد. او درباره طبیعت گفته است: «حقیقت طبیعت همواره در برابر چشمهای ماست و آن چیزی نیست که یک بار به پیامبران بنی اسرائیل یا حضرت مسیح وحی شده باشد.
برای درک این حقایق باید با زبان ریاضی آشنا بود که شامل اشکال هندسی مانند دایره، بیضی و مثلث و... نیز میشود، اما در کتاب مقدس حرفی از ریاضی و هندسه وجود ندارد.»
گالیله تکیه گاه علم فیزیک را خرد انسان میدانست و انرا از الهیات جدا کرد. با کشف قانون آونگ تغییرات بسیاری ایجاد شدند و از این قانون همچنان در امور مختلفی از جمله اندازی گیری حرکات ستارگان یا مهار کردن روند کار ساعتها استفاده میشود.
فیزیک دینامیک با شروع آزمایشهای گالیله درباره آونگ به وجود آمد. او در ۲۵ سالگی دومین کشف بزرگ علمی خود را انجام داد که نظریهای دو هزار ساله را رد میکرد و دشمنان بسیاری برای او آفرید.
در آن سالها هرکسی به قانونها و قواعد ارسطو شک میکرد به عنوان انسانی جاهل به حساب میآمد، اما او ثابت کرد که ادعای بیشتر بودن سرعت سقوط اجسام سنگینتر اشتباه است و برای ثابت کردن آن نیز دو توپ نیم کیلو و پنج کیلوگرمی را از بالای برج پیزا به طور همزمان رها کرد و در کمال شگفتی حضار هر دو گلوله همزمان به پایین رسیدند.
همچنین اختراع دوربین از جمله اختراعات تاثیر گذار اوست. البته دستگاهی که گالیله ساخت قدرت چندانی نداشت، اما اصل اختراع کشف شده بود و ساخت دوربینهای قویتر تنها به کار فنی بهتری نیاز داشت. این دوربین به رئیس حکومت ونیز تقدیم شد که در آنجا سناتورها و تاجران با مشاهده خروج افراد از کلیسای مجاور و کشتیهایی در نقاط دور حیرت زده شدند. همچنین وی با مشاهده آسمان به وسیله دوربین توانست قمرهای کوچکی که به دور سیاره مشتری و سایر اجزایی که تا آن لحظه با چشم معمولی قادر به دیدنشان نبود را تماشا کند. با این مشاهدات و تحقیقها فرضیههای علمی بسیاری را مطرح کرد که تعداد زیادی از آنها نیز ثابت شدند.
رنه دکارت شروع کننده جنبش و انقلاب پروتستانها
سومین انقلاب فکری را رنه دکارت ریاضی دان و فیلسوف فرانسوی در عصر روشنگری به راه انداخت. او خرد آدم را به عنوان جایگزین کتاب مقدس و سنت پاپ و کلیسا و فرمانروا معرفی کرد و سوژهای بزرگ آفرید.
فلسفه او خرافات را کمتر کرد و اندیشههای روشن و متمایز آغاز شد که در آن همه چیز با عقل سنجیده میشد؛ حتی محتویات کتاب مقدس و بدین ترتیب ایمان جای خود را به خرد داد. یکی از موانع مسیر او این عقیده ترویج یافته توسط کلیسا بود که تنها افرادی که به طور کامل فلسفه مدرسی آموخته اند میتوانند به پرسشهای فلسفی فکر کنند. پس مردم باید یاد میگرفتند ابتدا به ستونهای جهل شک کرده و سپس تفکر فلسفی جدیدی برپا کنند. دکارت با انتشار کتاب تاملات در فلسفه اولی سعی کرده است به این هدف دست یابد.
نوع شک دکارت با شک گرایان که تنها به شک و تردید معروف بودند متفاوت بود به گونهای که او گفته است از شک کردن جهت رسیدن به یقین استفاده میکند و با حساسیت به قواعد رفتاری و اخلاقی اندیشهای عمومیتر را جا انداخت.
ایجاد تغییرات در دوره رنسانس ایران با اتفاقات بسیاری در ایران همراه بود. مهمترین اتفاق از بین رفتن حکومت عباسی و حمله مغولان به ایران بود که طی آن فرصتهای رشد ایران از لحاظ فرهنگی و معماری ایرانی و.. بیشتر بود. همچنین خلیج فارس در مرکز خاور میانه و جنوب ایران پل ارتباطی مناسبی میان دنیای قدیم و جدید بود. جنوب ایران از حمله و ویرانگری مغولان در امان ماند و حاکمان توانستند با پیروی از چنگیز، منطقه خود را حفظ کرده و به تجارت بپردازند.
اگر سفر نامه جهان گردانی همچون مارکوپولو را مرور کنید متوجه میشوید که او از راه خشکی بخ چین رفته و در راه بازگشت از خلیج فارس عبور کرده است. ایجاد حکومت مغولها در ایران و دوره رنسانس باعث بیشتر شدن ارتباطهای ایران و غرب و تجارت از راههای دریایی شد. همچنین حکومت مغولان تمامی طول جاده ابریشم را به صورت یکپارچه مدیریت میکردند. جزیره کیش به دلیل داشتن پایگاه نظامی و تجارت به محل آمد و شدهای بسیاری تبدیل شد.
از بین رفتن حکومت عباسی باعث شد تا نام ایران و هرچه که به ایرانیان مربوط است رونق بیشتری بگیرد و مردم کشورمان توانستند تغییرات بسیاری در فرهنگ حکومت مغولان ایجاد کنند. همچنین ناحیه چین تا مدیترانه در دست این حاکمان بود که باعث ایجاد فرصتهای بسیاری شده بود.
همچنین در بخشهای دیگر مقاله نیز اشاره شد که برخی از علوم و دانستههای غربیها تحت تاثیر و با ترجمه کتابهای دانشمندان ایرانی رواج یافتند.
عوامل بسیاری وجود داشتند که در پایان دوره رنسانس نقش داشتند. از جمله آنها میتوان به جنگهای بی شمار در ایتالیا با هجوم اسپانیا، فرانسه و آلمان بود که باعث بی ثباتی منطقه شد.
همچنین تغیر مسیرهای تجاری باعث دوره افت اقتصادی و محدودیت سرمایهها شد که حمایت ثروتمندان از هنرمندان را کاهش داد. پس از مدتی جنبشی به نام «ضد اصلاحات» راه افتاد که طی آن کلیسای کاتولیک در واکنش به پروتستانها شروع به سانسور هنرمندان و نویسندگان کرد که برخی متفکران نیز شجاعت و خلاقیت خود را از دست دادند.
شورای ترنت در سال ۱۵۴۵ تفتیش عقاید رومی را به راه انداخت که طی آن اومانیسم و هر دیدگاهی که باعث به چالش کشیدن کلیسای کاتولیک بود به عنوان مرتد شناخته و به مرگ محکوم میشد. بدین ترتیب تا اوایل قرن هفدهم جنبش رنسانس از بین رفت و عصر روشنگری به وجود آمد.
دوران رنسانس حدودا دورهای ۳۰۰ ساله و پلی میان «عصر تاریک» و «عصر روشنگری» در اروپاست که در آن زمان ایران نیز از لحاظهای تغییر کرده است. در این دوره کشفیات بسیاری انجام شد و تفکرهای زیادی نیز به چالش کشیده شدند. صنعت چاپ و تغییر راههای ارتباطی، از بین رفتن نظام فئودالی اروپا و... تاثیرات بسیاری در به وجود آمدن این دوره و رسیدن به عصر روشنگری داشتند.