به گزارش مجله خبری نگار/اندیشه قرن، جواد آل حبیبکارشناس ارشد روانشناس بالینی- دیدن رشد و بزرگ شدن کودک، تماشای شکلگیری شخصیتش و یادگیری مهارتها و ویژگیهای تازه، همیشه تجربهای شگفتانگیز است. اما همزمان، این مراحل اولیه و درخشان رشد، خالی از چالشها و سختیها نیستند.
با ورود کودکان نوپا به مرحلهی پس از نوزادی و آغاز سالهای ابتدایی پیشدبستانی، بسیاری از والدین متوجه تغییراتی اساسی در رفتار فرزندانشان میشوند. کودکان سهساله ناگهان جسور، سرکش و گاه لجباز بهنظر میرسند.
اما دلیل این تغییر رفتار در این سن خاص چیست؟ و والدین چگونه میتوانند بدون از دست دادن آرامش روان خود با این دوره کنار بیایند؟
در این مطلب، به ویژگیهای اصلی مرحلهای میپردازیم که متخصصان تربیتی از آن با عنوان «نوجوانی در سهسالگی» یاد میکنند؛ اصطلاحی که به شباهتهای این دوره با دوران بلوغ و نوجوانی اشاره دارد.
«نوجوانی در سهسالگی» چیست؟
اگر متوجه شدهاید که فرزند پرجنبوجوشتان ناگهان شروع به رفتارهایی همراه با لجبازی و سرکشی کرده، بدانید که او وارد مرحلهای طبیعی، اما حساس از رشد خود شده که روانشناسان آن را «نوجوانی سن سهسالگی» مینامند.
این مرحله با رفتارهایی مثل مخالفت شدید، چالشبرانگیز بودن و تمایل به استقلالطلبی همراه است. کودک با وجود اینکه هنوز کوچک است، اما در این سن نشانههایی از رفتار نوجوانانه بروز میدهد؛ مانند نپذیرفتن دستورها، تمایل شدید به استقلال و واکنشهای احساسی شدید.
دلیل این رفتارهای متغیر و نوسانات احساسی، فرآیند طبیعی رشد در دوران کودکی است. بین ۱۸ تا ۲۴ ماهگی، کودکان شروع به بروز حس استقلال بیشتری میکنند. تا سن سهسالگی، آنها بهتر میتوانند احساسات و افکار خود را درک و بیان کنند، اما همچنان در کنترل و مدیریت آنها ضعف دارند، چراکه بلوغ عاطفیشان کامل نشده است.
این تغییرات رفتاری تحتتأثیر رشد قشر پیشپیشانی مغز (prefrontal cortex) است؛ بخشی از مغز که در منطق، حل مسئله، تنظیم احساسات و توانایی تأخیر در ارضای نیازها نقش دارد. این بخش از مغز، تا دههی سوم زندگی به طور کامل رشد نمیکند.
در مجموع، این رفتارها در سن سهسالگی عمدتاً ناشی از چهار عامل اصلی هستند:
تجربهی احساسات شدید و نوظهور
تمایل به آزمودن مرزها و کشف تواناییها
رشد زبانی و قدرت بیان بیشتر
میل روزافزون به کنترل محیط اطراف
«نوجوانی در سهسالگی» چیست؟
«نوجوانی در سهسالگی» چیست؟
چالشهای اصلی این مرحله و راههای برخورد با آن:
۱. سختی در مدیریت احساسات شدید (با وجود واژگان بیشتر)
کودک سهساله هر روز واژگان جدیدی یاد میگیرد، اما این رشد زبانی بهتنهایی باعث نمیشود بتواند احساساتش را بهطور کامل و شفاف بیان کند، بهویژه در لحظات احساسی شدید. در این موقعیتها، گفتوگو دربارهی احساسات با او اهمیت زیادی دارد. هرچند که گریه یا فریادهای گاه و بیگاه، بخشی طبیعی از این دوراناند.
دکتر «ایلین کوهن»، رواندرمانگر و متخصص تربیت کودک، میگوید:
«کودک هنوز از نظر رشد مغزی آمادهی کنترل احساساتش نیست. اگر چیزی برایش بامزه باشد، با تمام وجود میخندد. اگر غمگین شود، به شدت گریه میکند. اینها بخشی طبیعی از فرآیند رشد هستند. حتی بزرگسالان هم نمیتوانند همیشه احساساتشان را کنترل کنند، چه برسد به یک کودک سهساله که تازه در حال یادگیری این موضوع است.»
۲. تکرار جملهی «خودم انجام میدم!»
کودکان سهساله از نظر فیزیکی توانایی بیشتری برای انجام کارها پیدا میکنند، اما هنوز قادر نیستند همه چیز را بهخوبی انجام دهند. اگر اصرار داشته باشید که همه کارهایشان را برایشان انجام دهید، ممکن است با مقاومت روبهرو شوید. آنها نیاز دارند که تجربه کنند، اشتباه کنند و خودشان حد و مرز تواناییهایشان را بشناسند.
۳. نیاز به تکرار زیاد
سن سهسالگی بسیار شبیه دوران نوجوانی از نظر «شنیدن انتخابی» است. ممکن است کودک چند بار چیزی را بشنود، اما فقط یکبار واقعاً آن را درک کند. به همین دلیل، لازم است والدین بارها و بارها حرفهایشان را تکرار کنند تا بالاخره کودک موضوع را بفهمد.
۴. یادگیری حل اختلافها
کودکان در این سن ممکن است در زمان درگیری با دیگران، دست به رفتارهایی مانند هل دادن، گاز گرفتن یا زدن بزنند. در آن لحظه، رفتارشان کاملاً غریزی و بدون درک کامل از مناسب یا نامناسب بودن آن است.
در این مواقع، والدین باید با آرامش و الگو بودن، به کودک روشهای مناسب حل اختلاف را آموزش دهند. همچنین با صحبت کردن با کودک دربارهی گزینههای بهتر و شیوههای دیگر واکنش، میتوان به او در یادگیری این مهارتها کمک کرد.
۵. آغاز درک همدلی
در حدود سهسالگی، توانایی همدلی در کودکان شروع به رشد میکند. آنها میتوانند نسبت به ناراحتی دیگران واکنش نشان دهند. میتوانید با پرسیدن از احساساتشان و کمک به انتخاب کلمات مناسب، به آنها در بیان بهتر حالات خود و در نتیجه کاهش طغیانهای احساسی کمک کنید.
در پایان:
در این مرحلهی حساس از رشد کودک، پایداری و صبر دو اصل اساسی هستند. والدین نباید گفتههای کودک را شخصی تلقی کنند، بلکه باید با آرامش مسائل را برای او توضیح دهند و از واکنشهای افراطی یا خشمگینانه پرهیز کنند.
در نهایت، اگر ما بهعنوان والدین رفتاری بزرگسالانه از خود نشان دهیم، کودکانمان در عبور از این مرحله راحتتر خواهند بود، نوبتهای خشمشان کمتر خواهد شد و بهتر یاد خواهند گرفت چگونه در زندگی پیش بروند.