کد مطلب: ۸۵۱۱۰۵
|
|

سردار شادمانی که بود و چگونه زندگی کرد؟

سردار شادمانی که بود و چگونه زندگی کرد؟
سردار شهید سپهبد علی شادمانی فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم الانبیاء (ص) نامی آشنا در ساختار دفاعی کشور است؛ اما پشت این جایگاه، روایتی از بیش از چهل سال مجاهدت، ایثار و زندگی در خط مقدم نهفته است.

به گزارش مجله خبری نگار، در این روز‌ها که مردم کشورمان بیشتر از همیشه قدردان حافظان امنیت هستند، فرماندهانی به شهادت رسیدند که تمام زندگی‌شان را وقف دفاع از کشور عزیزمان کردند و زندگی‌شان تاریخ زنده یک ملت است. سردار سپهبد علی شادمانی فرمانده قرارگاه مرکزی حضرت خاتم الانبیاء (ص) نامی آشنا در ساختار دفاعی کشور است، اما پشت این جایگاه، روایتی از بیش از چهل سال مجاهدت، ایثار و زندگی در خط مقدم نهفته است.

روایتی که از خواستگاری یک پاسدار جوان در روز‌های پرالتهاب انقلاب آغاز می‌شود و تا فرماندهی در پیچیده‌ترین جبهه‌های نبرد با تروریسم و تأمل در مکتب شهید سلیمانی امتداد می‌یابد. این گزارش، تلاشی است برای ورق‌زدن صفحات زندگی مردی که جهاد، با تاروپود وجودش آمیخته است.

سردار شادمانی که بود و چگونه زندگی کرد؟

فصل اول: ازدواجی به سادگی یک عهد

داستان زندگی مشترک سردار شادمانی، خود یک عملیات بود؛ عملیاتی برای فتح دلی که در گروی خدمت به انقلاب بود. همسرش که معلم بود و در خانواده‌ای علاقه‌مند به تحصیل بزرگ شده بود، با چالش بزرگی رو‌به‌رو شد: ازدواج با یک پاسدار، آن هم در روز‌هایی که این نام، مترادف با آغاز یک زندگی مبارزاتی بی‌پایان بود. روایت همسر سردار از آن روز‌ها شنیدنی است: «خانواده‌ام با ازدواج من با پاسداری که زندگی با او می‌توانست سرآغاز زندگی مبارزاتی باشد، مخالف بودند. آقای شادمانی چند بار با بستگان به خانه ما آمدند، اما با مخالفت رو‌به‌رو شدند.»

این مخالفت‌ها تا جایی پیش رفت که او تصمیم به ترک همدان و ادامه تحصیل در تهران گرفت. اما تقدیر، مسیری دیگر را رقم زده بود. در آخرین تلاش، شهید شادمانی بار دیگر به خواستگاری آمد و باتدبیر عموی عروس خانم، به خواسته‌اش رسید. همسر شهید از میانجی‌گری عمویش می‌گوید: از این وضعیت ناراحت بودم و تصمیم گرفتم با عموی بزرگم مسئله را در میان بگذارم... عمویم با برادرم صحبت کرد و بعد با من تماس گرفت و گفت: عمو جان موضوع حل شده، اگر می‌خواهی سر بگیرد، به آقای شادمانی بگو ساعت ۳ بعدازظهر به محضر بیاید.

ملیحه از این تصمیم عمویش خیلی تعجب کرد ولی پیش خودش گفت: این آخرین فرصت است. دل به دریا زد و با شادمانی تماس گرفت و جریان را گفت. شادمانی جواب داد: با بچه‌ها عازم جبهه هستم. به محضر می‌آیم و بعد راهی جبهه می‌شوم. مراسم عقد در نهایت سادگی، تنها با حضور عمو و برادر در محضر برگزار شد؛ پیوندی آسمانی که مهریه‌اش انگار فقط صبر و ایثار بود.

سردار شادمانی که بود و چگونه زندگی کرد؟

فصل دوم: خانه به دوش در مسیر جهاد

زندگی در سایه یک فرمانده جنگ، برای خانواده معنایی جز هجرت و استقامت نداشت. ملیحه فرجی روایت می‌کند که فرزندانش در ابتدا، پدر را به دلیل حضور مداوم در جبهه، به‌ندرت می‌دیدند و با او غریبی می‌کردند. این دوری، باعث شد که تصمیم بگیرد همراه همسر در مناطق جنگی بشود. این تصمیم، سرآغاز فصلی جدید از مواجهه با خطر بود؛ خطری که این بار نه فقط متوجه سردار که متوجه تمام اعضای خانواده بود.

اما این تنها جبهه جنگ با دشمن خارجی نبود. در داخل، گروهک‌های نفاق و ضدانقلاب، آرامش را از خانواده‌های پاسداران گرفته بودند. تهدید‌ها علیه خانه اجاره‌ای‌شان در همدان و یورش منافقین به منزل، بخشی از خاطرات تلخ آن دوران است. فرجی می‌گوید: «یک روز از خانه بیرون رفته بودم. وقتی برگشتم، دیدم تمام وسایل خانه وسط اتاق ریخته است. با پوتین‌های گلی روی پتو‌های ملحفه سفید رفته بودند... سریع به سپاه زنگ زدم... گفتند سریع از منزل بیرون بروم. آنها گروه منافقین هستند.»

سردار شادمانی که بود و چگونه زندگی کرد؟

این تهدید‌ها تا جایی پیش رفت که همسر سردار برای حفظ جان او و فراهم کردن بستری آرام برای خدمت مردخانه‌اش، سه سال از شغل معلمی که بسیار به آن علاقه داشت، مرخصی بدون حقوق گرفت و به همراه فرزندان، راهی کردستان و پاوه شد؛ منطقه‌ای که در آن زمان، جولانگاه گروهک‌های دموکرات و کومله بود.

سردار شادمانی که بود و چگونه زندگی کرد؟

فصل سوم: از غرب تا شرق؛ فرماندهی در قلب ناآرامی‌ها

با پایان جنگ تحمیلی، جهاد سردار شادمانی تمام نشد، بلکه شکل جدیدی به خود گرفت. دهه هفتاد، او را به ارومیه کشاند تا فرماندهی لشکر حمزه سیدالشهدا (ع) را بر عهده بگیرد. خانواده نیز با پنج فرزند، در این شهر ساکن شدند. اما این بار، تهدید از جانب گروهک تروریستی پژاک بود.

شجاعت سردار در این دوران، در خاطره همسرش به‌روشنی حک شده است. ملیحه می‌گوید: همسرم شخصاً به مقابله با گروه پژاک پرداخت و امنیت را در آذربایجان غربی برقرار کرد. یک روز در مسیر بازگشت به خانه متوجه تظاهرات طرف‌داران گروهک پژاک در خیابان‌ها شدم که دیدم همسرم بدون هیچ هراسی به میان تظاهرکنندگان رفته و برای حفظ آرامش شهر، با آنها صحبت می‌کند.

این تصویر، گویای سبک مدیریتی فرماندهی است که امنیت را نه از پشت میز‌ها که از میدان و در میان مردم جست‌و‌جو می‌کند.

سردار شادمانی که بود و چگونه زندگی کرد؟

فصل چهارم: تلاقی دو مکتب؛ شادمانی از نگاه سلیمانی

تجربه چهار دهه حضور در عالی‌ترین سطوح فرماندهی، از فرماندهی لشکر در دفاع مقدس تا معاونت عملیات ستاد کل نیرو‌های مسلح، معاونت هماهنگ‌کننده قرارگاه خاتم‌الانبیاء (ص)، به سردار شادمانی بصیرتی عمیق برای تحلیل پدیده‌ها و شخصیت‌ها داده است. شاید نافذترین تحلیل او، در کلامش درباره هم‌رزم دیرینش، سپهبد شهید قاسم سلیمانی، متبلور باشد.

او که از سال ۶۱ با حاج‌قاسم آشنا بود و در دوران مبارزه با اشرار در جنوب شرق همکاری نزدیکی با او داشت، شهادت می‌دهد که ویژگی‌های حاج‌قاسم «هم‌تراز با انقلاب اسلامی و اهداف بلند آن بود.» سردار شادمانی، ریشه این عظمت را در یک اصل جست‌و‌جو می‌کند: «حاج‌قاسم دست‌آموز ممتاز مکتب امام خمینی (ره) بود... مکتبی که در خط مقاومت تبلوریافته و اساس آن، ولایت‌مداری است؛ یعنی فردی که با تمام وجود در راه خدا از جان و مالش دریغ ندارد و ذوب در ولایت است.»

چهل سال زندگی مشترک خانواده شادمانی، با واژه «ایثار» پیوند خورده است. ثمره این زندگی، پنج فرزند انقلابی است که به‌دور از نام و جایگاه پدر، خود افرادی جهادی در خدمت انقلاب هستند. این، بزرگ‌ترین میراث سرداری است که از فرماندهی جبهه سرپل ذهاب در سال ۶۰ تا فرماندهی لشکر‌های انصار الحسین (ع) و ۴ بعثت، و از قرارگاه نجف تا ستاد کل نیرو‌های مسلح، همواره در خط مقدم بوده است.

۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ در پی شهادت سردار سپهبد غلامعلی رشید، رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی، سردار علی شادمانی را به فرماندهی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء منصوب کردند و ۴ تیرماه سپهبد شادمانی که در حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به‌شدت مجروح شده بود، به شهادت رسید.

زندگی سردار علی شادمانی، نه فقط یک کارنامه نظامی که یک مکتب زندگی است که یاد می‌دهد چگونه می‌توان در اوج مسئولیت‌های ملی، خانواده‌ای انقلابی ساخت و در قلب خطر، امید و آرامش را به یک ملت هدیه داد.

منبع: فارس
ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر