به گزارش مجله خبری نگار، همسر سخت، بداخلاق و مشکل پسند زن جوانی بود که با او آشنا شد. سقراط فیلسوف یونانی پنجاه ساله بود و بیست ساله بود که با هم ازدواج کردند.
زن جوان زیبا با صحبت هایش سقراط را خیره کرد و فلسفه و شخصیت آرام او را تحسین کرد، اما بعدها زندگی او را به جهنم پیوسته تبدیل کرد.
معاصران سقراط بر این باور بودند که خدایان سقراط را به خاطر کاری که انجام داده بود تنبیه کردند و او را به ازدواج با این زن متعصب، خواستار، تندخو و اغلب پرخاشگر واداشتند.
زانتیوپی از سقراط سه فرزند به دنیا آورد. او به دلیل گرایش به نزاع و دعوا و انتقاد مداوم از شوهرش که نقش عمدهای در پایه گذاری فلسفه مدرن داشت، به خاطر کار و فعالیتهای فلسفی او که به اعتقاد او صرفاً «اتلاف وقت» بود و هیچ سودی نداشت، شهرت داشت.
او با وجود خصومت ستیزه جو و خشن و آزار دائمی او از زندگی سقراط، با رفتارهای عجیب و آزاردهنده او با صبر و حوصله فراوان برخورد کرد و با او مهربان بود.
فیلسوف آنتیستنس از سقراط پرسید که چرا با چنین زنی «شرور» ازدواج کرد؟ او پاسخ داد: سوارکاران باتجربه نه اسبهای مطیع، بلکه اسبهای سرسخت را انتخاب میکنند، زیرا اگر بتوانند یکی را مهار کنند و آن را اهلی کنند، سوار شدن بر دیگری برایشان مشکل نخواهد بود.
سقراط توضیح داد که او هم همین کار را کرد. او میخواست با همه کنار بیاید و فکر میکرد اگر بتواند با زنش زنتیپ کنار بیاید، به راحتی با همه کنار میآید.
میگویند زننیپه یک بار شوهرش سقراط را آزار میدهد و مدتها او را با یک سری سوالات آزار میدهد و وقتی نتوانست از او جواب بگیرد از سطل آب روی او ریخت. سقراط با آرامش اظهار داشت: "رعد زنتیپس اغلب باران را خبر میدهد! "
یکی از شاگردان او، گزنفون، که خاطرات سقراط را نوشت، زمانی همسر معلمش را «منفورترین زنان، نه تنها در حال، بلکه در گذشته و آینده» توصیف کرد.
علیرغم تصویر رایج و شیطانی از همسر سقراط که در طول زمان تداوم یافته است، برخی از محققان بر این باورند که شاگردان وی تصویر او را در طول تمرینهای گفتگوی خود تحریف کردند و عمداً او را به عنوان زنی عصبانی و آزاردهنده در مقابل ویژگیهای مهربان و آرام شوهرش معرفی کردند.
شاید این دیدگاه مؤید این واقعیت باشد که خود شاگردش گزنفون که او را منفورترین زنان توصیف کرده، در خاطراتش درباره او نوشته و گفته است که او همسری مهربان و مادری فداکار است.
یکی دیگر از شاگردان سقراط، فیلسوف معروف یونانی، افلاطون، نقل میکند که زانتیوپیا از محکومیت سقراط به زهر در سال ۳۹۹ میلادی، زمانی که ۷۰ ساله بود، غمگین شد.
حکم اعدام معروف سقراط نتیجه محکومیت او به اتهام «معرفی خدایان جدید و فساد جوانان با روحیه جدید» بود. ۳۰۰ نفر از اعضای هیئت منصفه به مجازات اعدام رای مثبت دادند و ۲۰۰ نفر به آن رای منفی دادند.
سقراط یک ماه پس از حکم اعدامش این سم را نوشید و گزینههای دیگری که به او پیشنهاد شده بود، مانند تبعید یا فرار را رد کرد. سقراط نوعی سم مصرف کرد که باعث فلج و مرگ ناشی از تشنج میشد که منجر به خفگی میشد.
افلاطون فیلسوف در خاطرات خود لحظات پایانی سقراط را توصیف کرد و خاطرنشان کرد که او شاد به نظر میرسید و با شجاعت با مرگ روبهرو شد. جلاد جام مسموم را به او داد، او بلافاصله آن را نوشید و جام را به او پس داد، سپس در محاصره دوستانی که اجازه حضور در مراسم اعدام را داشتند، دراز کشید. سقراط در حالی که منتظر تأثیر سم بود، به دوستانش گفت که مرگ چیزی جز رهایی روح از بدن نیست.