به گزارش مجله خبری نگار، هنر تولید شده توسط هوش مصنوعی (AI) در حال حاضر در بیینال ۲۰۲۴ موزه هنرهای آمریکایی ویتنی در نیویورک به نمایش درآمده است. نمایشگاه «حتی بهتر از واقعیت» (از ۲۰ مارس تا ۱۱ اوت) اولین نمایش آثار هوش مصنوعی را به نمایش میگذارد و در ادامه نیز به این موضوع پرداخته میشود. آثار تولید شده توسط هوش مصنوعی بیشتری در موزه به نمایش درآمدهاند، اما بخشی از بیینال نیستند.
هر هنری که در بیینال به نمایش درمیآید، به تعریف، جدید و پیشرفته است. انتخاب کمیته برای نمایش هوش مصنوعی، این فناوری را در جایگاه خود قرار میدهد—نوین، هیجانانگیز، تازه و برای بسیاری، نامشخص. این امر به دلیل پیشرفتهای سریع هوش مصنوعی، باعث شده است که بحثی در مورد توانایی آن در جایگزینی خلاقیت انسانی در هنر به وجود آید. منتقدان معتقدند که جوهر خلاقیت انسانی غیرقابل جایگزینی توسط ماشینها است و اهمیت تجربه انسانی در خلق آثار هنری را برجسته میکنند.
اخیراً این معضل به صورت علمی توسط لوکاس بلاچ و همکارانش (جولای ۲۰۲۳) مورد مطالعه قرار گرفته است. مقاله آنها با عنوان «انسانها در برابر هوش مصنوعی: آیا و چرا ما هنر خلق شده توسط انسان را به هنر خلق شده توسط هوش مصنوعی ترجیح میدهیم؟» به بررسی این موضوع پرداخته است که آیا ترجیحی برای هنر خلق شده توسط انسان در مقایسه با هنر خلق شده توسط هوش مصنوعی وجود دارد و دلایل زمینهای چنین ترجیحات.
این تحقیق شامل دو مطالعه بود که در آنها شرکتکنندگان به ارزیابی آثار هنری پرداختند که بدون اطلاع آنها، همه به وسیله هوش مصنوعی خلق شده بودند. این آثار هنری به صورت تصادفی با برچسبهای «خلق شده توسط انسان» یا «خلق شده توسط هوش مصنوعی» برچسبگذاری شده بودند تا تأثیر برچسبها بر قضاوت زیباییشناختی شرکتکنندگان را ارزیابی کنند. معیارهای ارزیابی شامل پسند، زیبایی، عمق و ارزش بود.
نتایج مطالعه اول نشان داد که آثار هنری برچسبگذاری شده به عنوان خلق شده توسط انسان به طور مداوم در تمام معیارها امتیاز بالاتری نسبت به آثار برچسبگذاری شده به عنوان خلق شده توسط هوش مصنوعی دریافت کردند، بنابراین نشاندهنده تعصبی به نفع هنر خلق شده توسط انسان است. برای بررسی بیشتر این تعصب، مطالعه دوم معیارهای ارزیابی را گسترش داد تا شامل واکنشهای احساسی، درک داستان، معنای ادراک شده، تلاش و زمان تخمینی صرف شده برای خلق اثر هنری شود.
یافتههای مطالعه دوم نتایج اولیه را تأیید کرد و آثار هنری برچسبگذاری شده به عنوان خلق شده توسط انسان دوباره امتیازات بالاتری دریافت کردند. با این حال، مطالعه دوم همچنین نشان داد که روایت مرتبط با اثر هنری و تلاش perceived در پشت آن به طور قابل توجهی بر امتیازها تأثیر میگذارد. به طور خاص، آثار هنری که به نظر میرسید شامل تلاش بیشتری از سوی انسان یا داستان جذابی را منتقل کنند، در زمینههای پسند و زیبایی امتیاز بالاتری دریافت کردند. علاوه بر این، نگرشهای شرکتکنندگان به هوش مصنوعی نیز بر قضاوتهای آنها تأثیر گذاشت، به طوری که نگرشهای مثبتتر به هوش مصنوعی منجر به امتیازات بالاتر برای هنر خلق شده توسط هوش مصنوعی، به ویژه در زمینه عمق و ارزش شد.
این مطالعات واضحا علیه آثار هنری خلق شده توسط هوش مصنوعی در مقایسه با آثار هنری که به طور بالقوه توسط انسانها ساخته شدهاند، نشان میدهد، به ویژه برای قضاوتهایی که فراتر از ارزیابی سطحی زیباییشناختی هستند. این تعصب در قضاوتهای حسی، مانند پسند و زیبایی، که در آنها آثار هنری تولید شده توسط هوش مصنوعی میتواند به طور نزدیک با آثار خلق شده توسط انسان رقابت کند، کمتر برجسته است.
به عبارت دیگر، این مطالعات نشان میدهد که در حالی که هوش مصنوعی میتواند آثار بصری دلپذیر تولید کند، اما در تکرار جنبههای عمیق ارتباطی هنر که توسط تجربه انسانی غنی شدهاند، دچار مشکل است. این تمایز بین قضاوتهای حسی و ارتباطی با نظریههای دوگانه در زیباییشناسی همخوانی دارد که پردازش فوری حسی آثار هنری و ارزیابیهای تأملیتر و معنادارتر را تفکیک میکند.
علاوه بر این، کارهای بلاچ و همکاران نشان میدهد که چگونه عوامل مختلف، مانند روایت و تلاش perceived، میتواند تأثیر برچسب خالق را بر قضاوتهای زیباییشناختی تنظیم کند. به عنوان مثال، هنگامی که یک اثر هنری به عنوان دارای روایت غنی یا نیاز به تلاش قابل توجهی perceived میشود، احتمال بیشتری دارد که مورد تقدیر قرار گیرد، صرفنظر از اینکه آیا توسط انسان یا هوش مصنوعی خلق شده است. با این حال، این اثرات تحت تأثیر نگرشهای بینندگان به هوش مصنوعی قرار دارد، که نشان میدهد با تکامل نگرشهای اجتماعی، ممکن است درک آثار هنری خلق شده توسط هوش مصنوعی نیز تغییر کند.
بنابراین، هوش مصنوعی میتواند جنبههای خاصی از خلاقیت هنری انسانی را تقلید کند، به ویژه در تولید آثار بصری جذاب. اما در تقلید از عناصر انسانی که به عمق و ارزش هنر کمک میکند، کمتر موفق است.
پیامدهای این تحقیق برای درک آینده هنر در عصر هوش مصنوعی اهمیت زیادی دارد. با ادامه توسعه فناوریهای هوش مصنوعی و ادغام بیشتر آنها در صنایع خلاق، مهم خواهد بود که در نظر گرفته شود چگونه این فناوریها درک میشوند و چه نقشهایی برای آنها مناسب است. در حالی که هوش مصنوعی ممکن است نتواند جایگزین هنرمندان انسانی شود، اما میتواند به عنوان ابزاری مکمل خلاقیت انسانی عمل کند و فرآیند هنری را بهبود بخشد، نه اینکه آن را جایگزین کند.
این مطالعه به گفتگوی جاری درباره رابطه بین هوش مصنوعی و خلاقیت انسانی کمک میکند. این تحقیق ارزش پایدار لمس انسانی در هنر را که شامل بیش از صرف تولید اشیاء زیباییشناختی است، بلکه شامل ارتباط تجارب و احساسات انسانی عمیق نیز میشود، برجسته میکند.