به گزارش مجله خبری نگار، روزنامههای کثیرالانتشار هر روز حاوی مطالب و تحلیلهای متنوعی است. در این ستون به بررسی روزانه این مطالب و تحلیلها میپردازیم.
روزنامه آرمان ملی در مطلبی با عنوان «نبرد پیرمردهای پرحاشیه سیاست» نوشت: «برخی افراد دارای سابقه که دارای سن و سال بالایی هستند انتظار دارند در لیست کابینه دولت چهاردهم حضور داشته باشند که این خواسته با معیارهای اعلامی پزشکیان برای دولت چهاردهم در تناقض است.»
حواشی کارگروههای تعیین شده برای تشکیل دولت چهاردهم، نگرانیهای بسیاری را در پی داشته است. یکی از فعالین رسانهای در همین رابطه در مطلبی نوشت: «در آستانه پایان فعالیت کارگروه های مختلف برای گزینش نامزدهای مناصب دولتی و نزدیکشدن به موعد معرفی وزرای دولت چهاردهم به مجلس شورایاسلامی، نزاع بر سر رسیدن به کرسیهای دولتی بیشتر شده و با تداوم این شرایط و عدم دخالت پزشکیان، بعید است که آتش اختلافات به خاموشی میل کند. هر چند این قبیل اختلافات معمولا در مسیر شکلگیری دولتها دیده میشود، اما تجربه دهههای اخیر نشان داده که رئیس دولت تقابلها را از بین برده و مسیر حرکت دولت را هموار ساخته و ریلگذاری میکند؛ خصیصهای که در این دوره دستکم تاکنون چندان محسوس نیست.»
در ادامه این مطلب آمده است: «بهنظر میرسد که مشاوران و اطرافیان مسعود پزشکیان که در ایام انتخابات او را همراهی کردند، در حال شکلدهی به کابینه بوده و رئیسجمهور منتخب اختیار امور مربوط به تشکیل دولت را به آنان تفویض کرده است. بهرهگیری از مشورت متخصصان شرطی لازم است، اما کافی نیست. در روزهای اخیر که چالشها پیرامون انتخاب وزرا نمود بیشتری داشته و اختلافات بالا گرفته، غیبت رئیسجمهور منتخب محسوس است و او ترجیح داده دستکم فعلا به دیدارهای شخصی و حضور در مراسمهای مذهبی بپردازد.»
روزنامه جوان در مطلبی با عنوان «شورای راهبری پرحاشیه» نوشت: «از روزی که محمدجواد ظریف فهرست اسامی اعضای شورای راهبری کابینه مسعود پزشکیان را اعلام کرد، نگاهها روی این شورا متمرکزتر شد، اما نتایج این تمرکز بیشتر چندان خوب و مثبت نبود. چه آنکه خبرهای خوبی از سابقه اعضای این شورا به گوش نمیرسد. افرادی با مواضع و نظریات ضد دین و ضد نظام، رفاقت با محکومان اقتصادی و... در میان اعضای شورای مذکور دیده میشوند. محسن رنانی، استاد اقتصاد دانشگاه یکی از اعضای شورای راهبری کابینه چهاردهم است. او چندی پیش یادداشتی در تخطئه شهر و مردم اصفهان و البته تحقیر مردم روستانشین نوشته بود و از وصف روستا برای تحقیر اصفهان و دور دانستن آن از تمدن شهری استفاده کرده بود. این هجمه به اصفهان و مردمش هم از این رو بود که رأی اول اصفهان در انتخابات ریاست جمهوری مسعود پزشکیان نبود. حالا چنین فردی با سابقه توهین به مردم به خاطر رأی ندادن به پزشکیان.»
در ادامه این مطلب آمده است: «این روزها حاشیه دیگری هم از رنانی دست به دست میشود. ویدئوی منتشر شده از او نشان میدهد که او مواضع عجیب و غریبی درباره جمهوری اسلامی و روحانیت دارد. این ویدئو که کاملتر آن را میتوان در سایت شخصی رنانی دید، مربوط به گفتوگویی در مرداد ۴۰۲ با اوست. در این ویدئو میبینیم که از نظر او دوره صفویه دوره تزریق منظم و سیستماتیک خرافات به جامعه از طرف حکومت و «ملاباشیها» بوده است. میگوید: «حکومت دین را عوض کرد و، چون برای این دین نیاز به نهاد روحانیت داشت، نهاد روحانیت را ساخت! بخشی را از لبنان آورد و بخشی را همین جا خلق کرد و وظیفه این نهاد روحانیت تزریق خرافه به جامعه بود؛ بنابراین در این دوره محصولاتی را به جامعه تزریق میکنیم که پایههای عقلانیت جامعه را تخریب میکند». او این دوره را «دوره تعلیق عقلانیت» مینامد و بعد تأکید میکند که هنوز هم این روند ادامه دارد! و دستگاه روحانیت ادامه دستگاه روحانیت ساخته شده در دوره صفویه است و کارش همچنان همین است! رنانی در اثبات ادعای تزریق خرافه به جامعه از وجود مفاتیحالجنان در خانههای مردم نام میبرد! یا میگوید همچنان مداحان ما تولید خرافه میکنند و احادیث بیریشه و خواب و خیالپردازی میگویند. یا مثال خرافه را معجزه فلان امامزاده میداند. او معتقد است شاه اسماعیل صفوی دین جدیدی ساخت! سپس در دوران قاجاریه، حکومت تکلیف به تقلید از مراجع دینی کرد و رنانی این تقلید را زیر سؤال میبرد و بعد میگوید جمهوری اسلامی ترکیبی از صفویه قاجاریه است!
رنانی در نهایت، همه مشکلات اقتصادی و سیاسی ایران را ناشی از ترکیب الگوهای ایجاد شده در دوران صفویه و قاجاریه و در رأس قرار گرفتن فقها در حکومت میداند.»
روزنامه جوان در ادامه نوشت: «فیاض زاهد، یکی دیگر از اعضای شورای راهبری کابینه پزشکیان است که شاید نام او یادآور تصاویر بیبند و باری باشد که از خودش و اعضای خانوادهاش منتشر کرد. چنین فردی را اگر تقبیح نمیکنند، حداقل در مرکز تصمیمگیری هم قرار ندهند! علی تاجرنیا، دیگر عضو شورای راهبری کابینه، عضو کمیته صیانت از آرای میرحسین موسوی بود که در واقع کلید فتنه ۸۸ از آنجا زده شد. تاجرنیا سال ۸۸ و در جریان آشوبهای پس از انتخابات بازداشت و در دادگاه متهمان فتنه ۱۳۸۸ به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و نیز تبلیغ علیه نظام به شش سال حبس تعزیری و به دلیل توهین به محمود احمدینژاد به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. او در انتخابات ریاست جمهوری اخیر رئیس ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان در استان تهران بود. محمدرضا جلاییپور، دیگر عضو راهبری هم سابقه متعدد بازداشت در وقایع مختلف دارد و پس از بازداشت جریان اغتشاشات پاییز ۴۰۱، به اتهام تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و همچنین فعالیت تبلیغی علیه نظام مورد محاکمه قرار گرفت و سرانجام با تأیید حکم دادگاه بدوی در دادگاه تجدیدنظر، مجرم شناخته و به تحمل یک سال حبس محکوم شد. بعید نیست با کمی کنکاش درباره سایر اعضای شورای راهبری به نکات دیگر هم رسید، اما همین قدر هم برای آنکه صلاحیت چنین شورایی مورد خدشه جدی قرار بگیرد، کفایت میکند.»
روزنامه ایران در مطلبی با عنوان «تناقض گویی مقامهای امریکایی درباره پرونده هستهای ایران» نوشت: ««آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه امریکا بار دیگر ادعای کوتاه شدن زمان گریز هستهای ایران را مطرح کرد و مدعی شد که زمان گریز هستهای ایران اکنون احتمالاً یک یا دو هفته است. او در حالی مدت زمان مورد نیاز برای ساخت یک سلاح هستهای را کوتاه مدت توصیف کرد که همزمان «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید روز گذشته در جریان سخنرانی در یک نشست امنیتی تصریح کرد که ایران در حال حاضر تصمیمی برای تولید سلاح اتمی نگرفته است. این دو موضعگیری متناقض از سوی مقامهای عالی رتبه ایالات متحده در حالی مطرح شده است که سیاست احیای توافق هستهای به عنوان یکی از سیاستهای اصلی دولت «جو بایدن»، رئیس جمهور دموکرات امریکا بوده که در پی فقدان عزم و اراده جدی از سوی این کشور با ناکامی روبهرو شده است. این در حالی بود که تهران در سالهای اخیر با وجود اقدامات تلافی جویانه در برابر خروج امریکا از برجام که با افزودن بر سطح غنیسازی خود تا ۶۰ درصد در پیش گرفت، از طریق روند همکاری سازنده با آژانس انرژی اتمی مانع از مخدوش شدن فضای حاکم بر گفتگوهای ایران و امریکا شد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «دولت «بایدن» به رغم مواضع ادعایی خود در صحنه عمل کوشید مذاکرات را وجهالمصالحه منافع سیاسی و اقتصادی خویش قرار دهد، اما با تصویب قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و روی کار آمدن دولت سیزدهم که تغییراتی شگرف در زمین مذاکرات رفع تحریمها به وجود آورد، روند کج دار و مریز در زمین مذاکرات دستخوش تغییراتی جدی شد. این در حالی بود که دولت «بایدن» نوعی دیپلماسی نمایشی را برای بازگشت به توافق و ازسرگیری تعهدات برجامی امریکا به راه انداخت، اما در بزنگاه تصمیمگیری در برابر ابتکار عمل تهران جهت تعیین تکلیف مذاکرات دچار سردرگمی شد. اما حاصل این رویکرد فقط تردید و سردرگمی واشنگتن نبود بلکه گامهای تلافی جویانه بهنگام تهران برای متوقف کردن تعهداتش در چهارچوب برجام، چنان مؤلفه قدرت و توان چانه زنی کشورمان در زمین مذاکرات را افزایش داد که سبب شد در نهایت دولتمردان امریکایی با ایرانی روبهرو شوند که علاوه بر قرار گرفتن روند فعالیتهای صلحآمیز هسته ایاش در مسیر پیشرفت، در موقعیتی بیسابقه از منظر قدرت منطقهای قرار گیرد. در نتیجه ایالات متحده در پی اجرای این سیاست در پرونده هستهای، با یک ایران قوی در منطقه و تحولاتی مواجه شد که از یک سو به روند آشتی جویانه ایران و عربستان به عنوان دو بازیگر مهم منطقه انجامید و از سوی دیگر سبب تقویت محور مقاومت و در نتیجه تشدید نگرانیهای رژیم صهیونیستی از قرار گرفتن در نقطه انزوا شد.»
روزنامه ایران در ادامه نوشت: «حالا در چنین شرایطی مقامهای ایالات متحده ادعاهای واهی همچون کوتاه شدن زمان گریز هستهای ایران را مطرح میکنند و نه تنها دلایل مستدلی برای اثبات این ادعا ندارند که در عین حال در توضیح چرایی ناکام ماندن در پیگیری مذاکرات احیای برجام هم فروماندهاند؛ بنابراین در حالی که مقامهای امریکایی مدعی هستند توافق هستهای دیگر برای تحقق زیاده خواهی آنها کفایت نمیکند، مقامهای ایرانی تأکید دارند که تنها احیای توافق ۲۰۱۵ را دنبال میکنند و در جستوجوی توافق جدیدی نیستند.
«میخائیل اولیانوف»، نماینده روسیه در سازمانهای بینالمللی در وین در پیامی ادعای اخیر وزیر خارجه امریکا درباره ظرفیت غنیسازی اورانیوم در ایران را تکراری و دارای اهداف تبلیغاتی دانست.»