به گزارش مجله خبری نگار،این زوج جوان بعد از مدت کمی زندگی زیر یک سقف، کم کم با بروز اختلافات فرهنگی شان تصمیم به طلاق گرفتند. زن جوان درباره علت درخواست طلاق به قاضی میگوید: «من و شوهرم با هم اختلاف فرهنگی داریم. وقتی پوریا به خواستگاری ام آمد خانواده ام مخالف بودند و میگفتند ما اصلا شبیه هم نیستیم و اختلاف فرهنگی داریم.»
زن جوان در ادامه اظهاراتش میگوید: من تحصیل کرده بودم و پدر و مادرم هم فوق لیسانس و دکتر بودند، اما پوریا از لحاظ تحصیلی یک خانواده معمولی با تحصیلات زیر دیپلم داشت و پدرش شغلی با جایگاه اجتماعی پایین داشت. هرچند مادرم میگفت که من نمیتوانم در این خانواده خوشبخت شوم، اما من واقعا عاشق پوریا بودم و نمیتوانستم بدون او زندگی کنم به همین دلیل پا روی همه چیز گذاشتم و به او جواب مثبت دادم، اما وقتی زیر یک سقف رفتیم، همه چیز تغییر کرد.
زن رو به قاضی، حرف هایش را این گونه ادامه میدهد: شوهرم هر وقت در میهمانیهای خانوادگی ما میآمد، آبروی مرا میبرد. حرفهای نامربوط میزد تا جایی که من از روی خجالت، رفت و آمد با فامیلم را قطع کردم. مدتی افسرده شده بودم، حتی خجالت میکشیدم به پدر و مادرم حرفی بزنم. در آن موقع به یاد حرفهای پدر و مادرم افتادم و فهمیدم که آنها دلسوز من بودند که از من میخواستند عاقلانه ازدواج کنم و از روی احساس تصمیم نگیرم.
زن در بخش پایانی اظهاراتش در اولین جلسه دادگاه اش میگوید:، اما من اشتباه کردم و خیلی پشیمانم. پوریا و خانواده اش خیلی سطح پایین هستند.
چند وقت پیش به خانه پدرشوهرم رفته بودیم که بر سر موضوعی با هم جرو بحث کردیم. او ناگهان شروع به فحاشی کرد و من واقعا ترسیده بودم. دیدن چنین برخوردهایی واقعا دور از شان من و خانواده ام است. دیگر نمیتوانم در کنار این مرد زندگی کنم و میخواهم به خانه پدر و مادرم برگردم. دلم برای آرامش آن روزها تنگ شده است.
هرچند پس از حرفهای این زن، قاضی این پرونده شوهر وی را به دادگاه احضار کرد، اما انتخاب همسر بدون بررسی معیارهای هم کفو بودن باعث شد تا این زن برای طلاق به دادگاه خانواده مراجعه کند. ترابیان، کارشناس و مشاور خانواده معتقد است که دختر و پسرها باید حداقل ۵ بار در مراسم خواستگاری با یکدیگر صحبت کنند تا به تفاوتها و شباهتهای شخصیتی و خانوادگی هم پی ببرند. در غیر این صورت اگر هیجانی تصمیم بگیرند، خیلی زود متوجه تفاوتها خواهند شد و تحمل زندگی برای شان غیر ممکن به نظر خواهد رسید. متاسفانه بعضی دختر و پسرها و خانواده ها، دوره شناخت را جدی نمیگیرند و به دلیل هم کفو نبودن، زندگی مشترک سختی را برای خودشان رقم میزنند.
این مشاور خانواده در گفتگو با زندگی سلام افزود: هرچند نمیتوان ۲ خانواده را پیدا کرد که از همه نظر با یکدیگر هم کفو باشند، اما هرچه تشابهات شان بیشتر باشد، به طور طبیعی زندگی مشترک کم دردسرتری خواهند داشت. در خور ذکر است که بعضی تفاوتها غیر قابل تحمل است و اگر دختر و پسری بدون بررسی آن تفاوت ها، ازدواج کنند، به طور قطع در زمان کوتاهی با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.
ترابیان افزود: علاوه بر دختر و پسر، خانوادهها هم باید به ارزیابی دقیق یکدیگر بپردازند، تا به شناختهای بهتری دست یابند. معمولا پدر و مادرها به دلیل تجربه بیشتر درگیر گرفتن تصمیمهای هیجانی نمیشوند و بهتر میتوانند به میزان متناسب یا هم کفو بودن ۲ خانواده برای وصلت جوانان شان پی ببرند. در ازدواجهای خودخواهانه، دختر و پسر مدعی میشوند که ما میخواهیم با یکدیگر زندگی کنیم و به خانوادهها کار نداریم در صورتی که هرچه تناسبهای خانوادههای طرفین بیشتر باشد، احتمال شکست در آن ازدواج کمتر میشود و حتی به صفر میرسد.
این مشاور خانواده میگوید: فرهنگ به معنای مجموعه رسم و رسوم، باورها و رفتارهایی است که افراد به آنها پایبند هستند. برای بررسی تناسب فرهنگی ۲ خانواده باید به چند شاخص بسیار مهم توجه کرد. میزان تحصیلات دختر و پسر و والدین شان برای داشتن تناسب فرهنگی بسیار مهم است. به طور طبیعی خانوادهای که همه اعضای آن تحصیل کرده هستند، در همه مراحل زندگی شان نسبت به خانوادهای که تحصیلات در آن جایگاهی نداشته است رفتارهای متفاوتی خواهند داشت. شاید در نگاه اول، این مسئله مهم به نظر نرسد، اما به مرور زمان هر ۲ طرف احساس میکنند که وصله ناجوری برای همسر و خانواده همسرشان هستند. همچنین اشتراک در منطقه و شهر محل زندگی هم برای داشتن تناسب فرهنگی لازم به نظر میرسد. هر منطقه و هر شهر رسم و رسوم خاص خود را دارد که در صورت رعایت نشدن آنها از طرف مقابل، احساس میکنند به شخصیت شان توهین شده است.
ترابیان در پایان میگوید: اگر تناسب فرهنگی بین ۲ خانواده زیاد باشد، به مرور زمان باعث دلگیری زن و شوهر از یکدیگر خواهد شد. چنین زوجینی به دلیل هم کفو نبودن به یکدیگر افتخار نمیکنند و تا حد امکان از معرفی طرف مقابل به عنوان همسرشان خودداری میکنند. چنین زن و شوهرهایی بعد از ازدواج تلاش میکنند تا همسرشان را به رنگ فرهنگ خود در بیاورند چراکه فرهنگ خود و خانواده شان را مناسب میدانند. معمولا این تلاشها با مقابله و موضع گیری همسرشان مواجه خواهد شد و عاملی برای شروع جر و بحثها خواهد بود؛ بنابراین هم کفو بودن فرهنگی مسئلهای است که به هیچ وجه نباید نادیده گرفته شود.
منبع:اینفو