به گزارش مجله خبری نگار، مهارتهای تربیت فرزند همیشه مهم بوده و برای نومادران و نوپدران راهنماییهای ساده نیز اغلب کارگشایی خوبی دارند. به گزارش «ایسنا»، بینظمی و نامرتب بودن کودکان میتواند علاوه بر ناخوشایند بودن شکل ظاهری آن، مشکلاتی نیز برای آنها ایجاد کند. خانوادههای زیادی ممکن است، از این شیوه رفتاری کودکان خود شاکی باشند و شاید هم به عناوین مختلف سعی کنند، نظم و انضباط را به آنها گوش زد کنند، اما با مقاومت شدید این کودکان مواجهه میشوند. در بسیاری مواقع سرو کله زدن با آنها کاری خستهکننده و بیثمر است. این که چرا برخی از کودکان در مقابل نظم و انضباط مقاومت میکنند دلایل مختلفی دارد و ممکن است این عوامل متنوع در ایجاد یا تداوم آن تاثیرگذار باشند.
نظم و انضباط از جمله مولفههای مهم در زندگی هر انسانی برای زندگی در اجتماع و یادگیری رفتار اجتماعی است. مفاهیمی که باید آموزش آن از سنین پایین شروع کنیم. کودکان از حدود سه سالگی به بعد، درک بهتری از این مفهوم خواهند داشت. البته ذکر این نکته مهم است که درک نظم، اهمیت آن و کمک آن به انسان ها، آن گونه که در ذهن افراد بزرگسال معنی دارد، در ذهن کودکان این معنی را ندارد. ما معمولاً از کودکانمان انتظار داریم منظم باشند؛ و این انتظار را هم غالبا در کلام و نه در عمل بیان میکنیم. از آن جایی که قوانین انضباطی ممکن است، رفتار فرد را تحت کنترل در آورد، معمولا این موضوع موجب خشم و عصبانیت در کودکان میشود.
تاکید افراطی بر نظم و امر و نهی زیاد، کودک را خسته میکند. همچنین کودکانی که به دست پدر و مادر تنبیه میشوند و والدین آنها رفتارهای مانند کتک زدن، فریاد کشیدن، تنبیه و … را برای کوکانشان به کار میبرند، بیشتر دچار بی نظمی میشوند. تجربه نشان داده است برخی از کودکانی که والدینشان به برقراری نظم حساسیت زیادی دارند، با بی نظمی و شلختگی به والدین خود اعتراض میکنند.
مفهوم بینظمی در این دو محیط تفاوتهای زیادی با هم دارند. بینظمی در مدرسه، بیشتر شامل گُم کردن لوازم شخصی و یا آسیب به آنها میشود، اما بی نظمی در خانه بیشتر شامل نامرتب بودن اتاق کودک یا ریخت و پاش اسباببازیها در قسمتهای مختلف خانه تعریف میشود.
شاید بسیاری از والدین زمان دقیق شروع بی نظمی را در کودکان خود ندانند، اما ناخواسته ممکن است خود شروع کننده یا تقویت کننده آن باشند. برای مثال زمانی که شروع به مرتب کردن اتاق آنها یا جمع کردن وسایلی که ریخته اند، میکنیم بدون این که بدانیم باعث بی نظمی در آنها میشویم. نظم و انضباط رفتاری آموختنی است که نیاز به صبر و حوصله و برنامه دارد. منظم بودن به یکباره در کودکان ایجاد نمیشود، بلکه ممکن است عوامل متعددی در ایجاد آن نقش داشته باشند برای مثال وقتی که کودک درحالِ جمع کردن وسیلهای بوده، او را مورد توجه و تحسین قرار داده ایم. به جای داد و بیداد یا امر و نهی بی مورد، به او در تمیز کردن اتاق کمک کرده ایم. یا در خانههایی که نظم و ترتیب وجود دارد، کودکان از آنجایی که مشاهده کنندگان قوی هستند، با استناد به این الگو به سمت نظم میروند.
کودکان از والدین خود تاثیرپذیری زیادی دارند و از آنها تقلید میکنند، والدینی که خود اهمیتی به نظم نمیدهند و توجهی به آن ندارند، نباید از کودک خود انتظار رعایت آن را داشته باشند، چرا که کودک چیزی را که میبیند، تقلید کرده و آن را انجام میدهد نه چیزی که میشنود. در برخی از مواقع دیگر علت بینظمی کودکان را باید تاثیرات رفتار اطرافیان یا همسالانشان دانست. آنها از رفتار خواهر یا برادر بزرگتر یا همسالان خود الگوسازی میکنند.
تاکید افراطی بر نظم و امر و نهی زیاد، کودک را خسته میکند. همچنین کودکانی که به دست پدر و مادر تنبیه میشوند و والدین آنها رفتارهای مانند کتک زدن، فریاد کشیدن، تنبیه و … را برای کوکانشان به کار میبرند، بیشتر دچار بی نظمی میشوند. تجربه نشان داده است برخی از کودکانی که والدینشان به برقراری نظم حساسیت زیادی دارند، با بی نظمی و شلختگی به والدین خود اعتراض میکنند.
مراقبتهای بیش از حد از کودکان باعث وابستگی و لوس شدن آنها میشود. این کودکان، چون خودشان را ناتوان در انجام کارهای کوچک و شخصی میدانند، همیشه انتظار دارند والدینشان بیشتر کارهای آنها از جمله مرتب کردن اتاقشان را انجام دهند.
والدینی که صبر و تحمل بی نظمی و اموزش به کودک خود را ندارند، وقتی میبینند که کودک وسایلش را جمع نمیکند، خودشان مشغول جمع کردن میشوند، در نتیجه کودک فرصت آموزش پیدا نمیکند، بنابراین ترجیح میدهد، وظایف خود را به دوش دیگران بیندازد.
همچنین مشکلات و اختلالات روحی و عاطفی مانند افسردگی، استرس، بیش فعالی، طلاق والدین، مرگ نزدیکان و … نیز میتواند در بی نظمی کودکان موثر باشد.
والدین معمولا سعی میکنند که کودکان خود را به شیوههای مختلف تربیت و منضبط کنند. برای شروع والدین باید آرامش خود را حفظ کنند و با آنها با پرخاش و تندی صحبت نکنند و فریاد نزنند بلکه رفتاری منطقی داشته باشند.
همچنین منظم بودن را به کودکان یاد دهند، فقط به آنها نگویند که وسایلشان را مرتب کنند، بلکه ابتدا روش مرتب کردن وسایل را به کودکان آموزش دهند و در مراحل بعد از آنها مرتب بودن را بخواهید. برای جذب کودکان به نظم بهتر است والدین ابتدا به آنها در انجام کارها کمک کنند.
برای تشویق کودکان به نظم و انضباط والدین میتوانند از مشویقهای معنوی، کلامی و تا جایزههای مادی کوچک استفاده کنند، برای مثال وقتی آنها وسایل یا اتاقشان را مرتب میکنند با دیدن این صحنه، خودشان را خوشحال نشان دهند و از آنها سپاس گزاری کنند یا برای تشویق بیشتر غذایی که دوست دارند را برایشان درست کنند.
والدین باید با کودکان قاطع برخورد کنند و به قانونی که میگذارند پایبند باشند. اگر زمانی که از آنها میخواهید که اتاقشان را مرتب کنند، اما با مشاهده سرپیچی آنها بلافاصله خودتان اتاقش را تمیز میکنید، باید بدانید که آنها دیگر به راحتی به حرف شما گوش نمیدهند، چرا که آنها در مییابند که هر چه بر زبان میآورید با هدف و منظورتان فرق دارد. مرتب کردن اتاق فرزندتان در بلند مدت باعث از دست رفتن حس مسئولیت پذیری در کودکان میشود.
همچنین تقسیم یک کار بزرگ به قسمتهای کوچکتر به کودکان کمک میکند که راحتتر مرتب کردن اتاقشان را انجام دهند چرا که بسیاری از آنها نمیدانند باید از کجا شروع کنند برای مثال وقتی میخواهد اتاقش را مرتب کند شما میتوانید در این زمان مرتب کردن اتاق را به چهار بخش تقسیم کنید و از آنها بخواهید در زمانهای مجزا روی هر بخش کار کنند، برای نمونه اول آشغال ها، اسباب بازی ها، لباسها و… را انجام دهند.
والدین باید حس همکاری و مسئولیت را در کودکان بیدار کنند و کارهای متناسب با سن آنها، به آنان واگذار کنند. با این کار کودکان به رفتارهای خود توجه کرده و مسئولیتپذیر میشوند. همچنین در مقابل بینظمیها و تکرار نشدن این اقدام باید از شیوه محروم ساختن بهره ببرید البته این محرومیتها باید هوشمندانه و با دقت و متناسب سن کودک باشد.
والدین میتوانند برای بازی کردن کودکان ساعت تعیین کنند و بعد از تمام شدن بازی وسایل خودشان را جمع کنند. در زمان بازی از آنها نخواهید که نظم و ترتیب را رعایت کنند، بلکه به آنها گوشزد کنند که پس از پایان بازی اسباب بازیها را سر جایش قرار دهند.