به گزارش مجله خبری نگار، ابراهیم ویسی، معلمی که با صندلی چرخدارش مشقت جادههای پر پیچ و خم روستاهای محروم دلفان را بر تن رنجور خود خریده و هر روز مسیر رفت و برگشتی ۴۶ کیلومتری را طی میکند.
ویسی سال ۸۶_۸۷ درست چند سال بعد از شروع خدمت با یک بیماری پیش رونده و ناشناخته دست و پنجه نرم میکند.
بیماری ناشناخته پس از گذشت چند سال، به مرور نای راه رفتن را از پاهای معلم داستان ما ربود، از بد روزگار پیش روندگی بیماری با سانحه رانندگی تلاقی میکند.
با گذشت زمان، تشدید بیماری در پاها، او را وادار به کمک گرفتن از دیوار و نردهها برای راه رفتن کرد، سال ۹۶ همزمان با تحصیل در دوره کاردانی به کارشناسی دیگر توانی برای او باقی نماند و برای همیشه صندلی چرخ دار و شانههای همسرش شریک گامهای او شدند.
با وجود اینکه بیماری آتاکسی فردریش، قدرت دستهایش را از او گرفت، اما نتوانست گرمی و محبت دستانش را از دانشآموزان دریغ کند.
او میگوید: سر و کله زدن با دانش آموزان که سراسر وجودشان صفا و صمیمیت است به من روحیه میدهد و راحتتر با بیماری کنار میایم و دلم میخواهد اگر چیزی یاد میگیرم به دانش آموزان انتقال دهم.
خیلیها به من میگویند چرا با وجود بیماری تدریس میکنی ارزشش را دارد؟ و همیشه پاسخ من این بوده بله ارزشش را دارد من واقعا لذت میبرم، چون به دانش آموزان کمک میکنم و از آنها صفا و صمیمیت را یاد میگیرم.
آقا معلم میگوید: با اینکه موظفی من با وجود بیماری ۱۲ ساعت است، اما من پنج روز در هفته را سر کلاس درس حاضر میشوم، چون علاقه دارم.
یک روز که سر کلاس تنگ نفس شدم اشکم درآمد وقتی دانش آموزان به من گفتند: «آقا معلم نمیخواهیم شما اذیت بشوید سلامتی شما برای ما مهمتر است، بروید خانه استراحت کنید» نمیدانید چه لذتی بردم.
راستش را بخواهید وقتی متوجه بیماری شدم خیلی ناامید شدم، اما بودن کنار این دانش آموزان و خانواده باعث شد با این بیماری کنار بیایم.
او میگوید: حقوق معلمی چیزی نیست که انسان بخواهد خودش را با وجود بیماری به زحمت بیاندازد، تنها چیزی که به من توان داد روحیهای بود که از این دانش آموزان گرفتم، آدم وقتی با این دانش آموزان حرف میزند حس و حال خوبی میگیرد.
باید تجربه کنید زندگی کردن در کنار دانش آموزانی که فطرت پاکی دارند، استادی داشتیم در دانشگاه به ما میگفت: عزیزان حواستان باشد شما وقتی سر کلاس درس حاضر میشوید با یک سری دانش آموزان سر و کله میزنید که از هر نظر آک بند هستند این هنر شما است که چگونه آنها را بار بیاورید» و من به این باور رسیدم که دانش آموزان پاک پاک هستندو باید به آنها خدمت کرد.
من همیشه سر کلاس به دانشآموزان میگویم درس و آموزش به کنار باید انسان باشیم و وظیفه من معلم این است که انسان درست تحویل جامعه بدهم.