کد مطلب: ۵۸۶۳۹۶
۱۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۱:۰۷
مهاجرت در سال‌های اخیر ابعاد گوناگونی پیدا کرده و فرصت‌ها و آسیب‌های زیادی را همراه خود داشته است.

به گزارش مجله خبری نگار/فرهیختگان: پاسپورت، بلیت و فرودگاه امام اولین مواردی است که پس از شنیدن کلمه مهاجرت و حتی خوانش جمله پیشین به ذهن عده زیادی از مخاطبان می‌آید. حجم بالای مهاجرت‌های خارجی در حال وقوع، مقوله مهمی است، اما این امر نباید مانع از توجه به ابعاد دیگر آن شود.

مهاجرت داخلی یکی از همان ابعادی است که در سایه گردوخاک مهاجرت خارجی گم شده است. موضوعی که اهمیتش از مهاجرت خارجی کمتر نیست و نقش قابل‌توجهی در تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور ایفا می‌کند. گفته می‌شود که در دهه اخیر سالانه حدود یک میلیون نفر در کشور جابه‌جا شده‌اند. این جابه‌جایی‌ها صرفا محدود به افراد نیست، بلکه بار سنگینی از سبک زندگی آن‌ها و آثاری که از خود در مبدأ بر جای می‌گذارند را نیز شامل می‌شود. این اتفاق اگر با بی‌توجهی و سوءمدیریت مواجه شود، تبعات نامطلوبی را به همراه خواهد داشت. در ادامه با استناد بر آمار رصدخانه ملی مهاجرت ایران، مرکز پژوهش‌های مجلس و گفتگو‌های صورت گرفته با اساتید مرتبط به این حوزه، ابعاد مختلف مهاجرت داخلی را بررسی کرده‌ایم.

چرا مردم جابه‌جا می‌شوند؟

علاوه‌بر محدودیت‌ها و تحریم‌های متعددی که همواره بر ایران اعمال می‌شود، بلایای طبیعی نیز سایه سنگینی بر کشور انداخته. ۸۲ درصد از مسـاحت کشـور را مناطق خشـک و نیمه‌خشـک تشـکیل می‌دهـد و میانگین بـارش کشـور در حدود ۲۵۰ میلیمتر اسـت کـه این میزان کمتـر از یـک‌سـوم میانگیـن بـارش جهانـی اسـت. با این وجود، اما سیل همیشه به‌عنوان یکی از مخاطراتی است که زیست مردم را تهدید می‌کند. رانش زمین، آتش‌سوزی، طوفان و افزایش دما از دیگر موارد تهدیدکننده در کشور است. تغییرات اقلیمی هم به‌عنوان یکی از عوامل اصلی این رخداد‌ها به شمار می‌آید. مثلا تا همین چند روز قبل گرمای نسبی هوا در اوج زمستان مردم را سردرگم کرده بود و حالا ورود موج سرمای جدید به کشور و سفیدپوش شدن مناطق مختلف شرایط جوی را به حالت عادی برگرداند.

به‌طورکلی، این تغییرات در ایـران و کمبـود بارش‌های ناشـی از آن منجـر بـه کاهـش منابـع آبـی و خشکسـالی شـده اسـت. به‌عنوان‌مثال در سـال ۲۰۱۸ سـطح بارش‌ها بـا افـت ۲۵ درصـدی مواجـه شـد کـه ایـن امـر منجـر به وقـوع کم‌آبی حتـی در مناطـق پـرآب شـمالی و شـمال غربـی کشـور گردیـد. به‌علاوه در حـال حاضـر بیـش از ۸۰ درصـد جمعیـت کشـور اثـرات بیابان‌زایـی را احسـاس می‌کننـد.

پیش‌بینی می‌شـود این پدیـده در سـال‌های آتـی، سـالانه حـدود ۱۲ میلیـون هکتـار از اراضـی کشـور را دربرگیرد. همین امر باعث می‌شود که ساکنان نواحی مرزی به فکر تغییر محل زندگی از حاشیه به مرکز بیفتند. بلایـای ناشـی از تغییرات اقلیمـی، رویدادهـای تکـی نیسـتند، بلکه به‌شدت با هـم مرتبط هسـتند و مانند دومینـو عمـل می‌کننـد. به‌عنوان‌مثال، خشکسـالی و مـوج گرمـا بـا هـم اتفـاق می‌افتـد. خشکسـالی منجـر به خشـکی خـاک می‌شـود و درنتیجـه انـرژی خورشـیدی حاصـل از تبخیـر منجـر بـه افزایـش گرمایش سـطح و افزایـش تبخیر می‌شـود. خشکسـالی و مـوج گرما خطـر آتـش‌سـوزی را افزایـش می‌دهـد. علاوه‌بر ایـن، طوفان‌هـای شـن، و درگیری‌هـای آبـی از دیگـر پیامد‌های خشکسـالی هستند.

انسان‌گریزی استان‌های پرخطر از منظر بلایای طبیعی

فراوانی رخداد بلایای طبیعی در استان‌های ایران از سال ۱۹۲۰ تا ۲۰۲۰ نشان می‌دهد که استان‌های اصفهان، کرمان، سیستان‌وبلوچستان، آذربایجان شرقی و گیلان به ترتیب متحمل بیشترین بلایای طبیعی بوده‌اند. جالب اینجاست که دو رخداد آزاردهنده اصفهان و سیستان‌وبلوچستان، از یک طرف خشکسالی و از طرف دیگر سیل است! همچنین تقریبا در بیشتر استان‌های کشور این سیل است که فراوانی بیشتری نسبت به دیگر بلایای طبیعی دارد. بررسـی‌های مرکـز آمـار ایـران حاکی از آن است کـه جابه‌جایی جمعیـت طی دهـه اخیـر در کشـور، تـا حـدود زیـادی بـا نقشـه خشکسـالی تطابـق دارد. همچنین به نظر می‌آید کـه شـهر‌های مهاجرپذیـر نیـز تنـش آبـی کمتری نسـبت بـه شـهر‌های مهاجرفرسـت دارنـد. الگـوی مهاجـرت و جابه‌جایی‌های داخلـی در کشـور در طـی سـالیان گذشـته، همـواره به‌صورت مهاجـرت روسـتایی - شـهری خـود را نمایـان کـرده اسـت کـه عمده‌تریـن و بارزترین دلیـل آن را می‌توان در مسـائل اقتصادی و معیشـتی سـاکنین شهر‌ها و روسـتا‌ها دانسـت.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس؛ مهاجرت بین استانی در حال افزایش است

مرکز پژوهش‌های مجلس نیز در اواخر خردادماه سال جاری گزارشی را تحت عنوان «روندپژوهی مهاجرت داخلی در ایران طی سی‌سال اخیر (۱۳۹۵-۱۳۶۵)» منتشر کرد که در ادامه به گزاره‌های مهم آن اشاره شده است.

-به طور متوسط سالیانه یک میلیون نفر در داخل کشور در دهه‌های اخیر مهاجرت کرده‌اند. بااین‌حال در سال‌های اخیر از شدت مهاجرت کاسته شده است.

-افزایش مهاجرت‌ها و جابه‌جایی‌های جمعیتی به‌ویژه از مناطق مرزی کشور به سمت مرکز و سکونت آن‌ها در پیرامون شهر‌های بزرگ به‌ویژه پایتخت، یکی از مسائل و چالش‌های اجتماعی، جمعیتی و امنیتی حال حاضر کشور است.

-مهاجرت‌های شهری به‌ویژه شهر به شهر شکل غالب مهاجرت در کشور بوده است.

-در بعد تقسیمات سیاسی کشور، مهاجرت‌های درون‌استانی همیشه بالاترین نسبت مهاجرت را داشته‌اند، اما در سال‌های اخیر به‌صورت چشمگیری بر نسبت مهاجران بین‌استانی افزوده شده و این مساله نشان‌دهنده کاهش اهمیت فاصله در مهاجرت کشور است.

-متعاقب انتقال جمعیتی و تغییرات مهم در ساختار سنی جمعیت، نسبت بالایی از جمعیت کشور در سنین کار و فعالیت اقتصادی هستند، جمعیتی که در جست‌وجوی فرصت‌های تحصیلی و شغلی به شهر‌ها و مناطق دیگر تغییر مکان می‌دهند. ازاین‌رو مهاجرت بعد ذاتی این تغییر ساختاری جمعیت‌شناختی است.

-مهاجرت عمدتا در سنین ۱۵ تا ۳۴ سالگی رخ می‌دهد و با افزایش سن از شدت مهاجرت کاسته می‌شود.

-باتوجه به غلبه گروه‌های سنی جوان در مهاجرت باید توجه داشت که جمعیت گروه‌های سنی ۱۵ تا ۳۴ سال افراد فعال اقتصادی هستند که به صورت بالقوه در آستانه تشکیل خانواده و ازدواج و باروری هستند؛ لذا مهاجرت این افراد می‌تواند علاوه‌بر تاثیر مستقیم بر حجم جمعیت هریک از دو منطقه، با تحت تاثیر قرار دادن الگوی سنی و درنتیجه میزان ازدواج و باروری، جمعیت آتی را نیز متأثر سازد.

-نسبت جنسی مهاجران بالاتر از جامعه مبدأ و مقصد است و این نشان‌دهنده غالب‌بودن مهاجران مرد است. با وجود این در سال‌های اخیر بر تعداد و نسبت مهاجران زن نیز اضافه شده است، به‌طوری‌که در مطالعات بسیاری، از عبارت زنانه شدن مهاجرت استفاده می‌شود.

-مهاجرت مردان به‌ویژه مردان جوان ضمن کاهش نیروی کار در مبدأ، تراکمی از نیروی کار در مقصد را ایجاد کرده و می‌کند که ماحصل آن افزایش نرخ بیکاری در مقصد، گسترش مشاغل غیررسمی و مسائلی ازاین‌دست است.

-از سویی با مهاجرت افراد جوان، روند سالمندی و نیز مضیقه ازدواج برای دختران (باتوجه‌به برتری کمی مردان در مهاجرت) در مبدأ افزایش پیدا می‌کند.

-مهاجرت در همه مناطق کشور به یکسان رخ نداده است. مهاجرت‌های داخلی از سمت مناطق کمتر توسعه‌یافته به سمت توسعه‌یافته در جریان است. استان‌های دارای سطح توسعه بالاتر، مهاجرپذیرتر و بالعکس استان‌های درحال‌توسعه، تراز مهاجرتی منفی دارند.

-استان‌های کرمانشاه، خوزستان و ایلام همواره دارای نرخ مهاجرت منفی بالایی هستند، درحالی‌که استان‌های تهران، البرز، اصفهان و یزد غالبا بالاترین تراز مهاجرتی مثبت را داشته‌اند.

-توجه به برنامه‌ریزی مبتنی‌بر آمایش سرزمین و زیست‌بوم، کاهش نابرابری‌های منطقه‌ای، اعمال برنامه‌های مناسب اشتغالزایی در مناطق مهاجرفرست، راهکار‌های حمایتی برای تامین امنیت اقتصادی، اجتماعی و رفاهی افراد آسیب‌پذیر در مناطق روستایی و شهری از راهکار‌های سیاستی پیشنهادی جهت ایجاد تعادل جمعیتی در کشور است.

مهاجران داخلی یکباره از روستا به تهران می‌آیند

رسول صادقی، دانشیار جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران و نایب‌رئیس انجمن جمعیت‌شناسی ایران معتقد است که بحث مهاجرت به‌خصوص مهاجرت داخلی یک فرآیند پویا و برخاسته از شرایط متغیر اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی است و می‌تواند پیامد‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی - امنیتی هم داشته باشد. او ادامه داد: «در یکی دو دهه اخیر تقریبا سالی یک میلیون نفر در کشور به‌عنوان مهاجر داخلی جابه‌جا شده‌اند. زمانی که جریان مهاجرت‌فرستی را دنبال می‌کنیم متوجه می‌شویم که این اتفاق عمدتا از مناطق مرزی ما به‌ویژه در غرب و شمال غربی کشور و تا حدودی جنوب شرقی آن اتفاق می‌افتد. این جریان مهاجرتی بیشتر به سمت چند منطقه شهری عمدتا به سمت استان تهران در حرکت است.

به‌طوری‌که چیزی حدود یک‌چهارم مهاجرت‌های بین‌استانی در کشور به سمت استان تهران است. منتها تفاوتی که جریان مهاجرتی اخیر با گذشته پیدا کرده این است که پیش‌ازاین مهاجرت‌های داخلی عمدتا درون‌استانی و درون‌شهرستانی بود، اما اخیرا مهاجرت‌ها بیشتر بین‌استانی شده و حتی در فاصله‌های جغرافیایی دورتر این اتفاق می‌افتد. برای مثال اگر قبلا مهاجرت از یک روستا به شهر نزدیک یا شهر مرکز استان بود، الان عمدتا از همان روستا به سمت تهران اتفاق می‌افتد.

این موضوع کلان‌شهر تهران را با پیرامونی شدن مفرط مواجه کرده که همین باعث گسترش سکونتگاه‌های غیررسمی و حومه‌نشینی در برخی کلان‌شهر‌ها ازجمله تهران شده است و این با چیزی که در اسناد بالادستی مبنی‌بر بازتوزیع جغرافیایی جمعیت یا مدیریت مهاجرت‌های داخلی است، مغایرت دارد. متاسفانه در کشور ما مهاجرت‌های داخلی رها شده و همین رهاشدگی و عدم مدیریت در بحث مهاجرت‌های داخلی چالش‌های زیادی را به همراه داشته است. چنانچه می‌بینیم بسیاری از مناطق و استان‌های مرزی با کاهش جمعیت ناشی از مهاجرت مواجه‌اند و در مقابل، استان‌های تهران، البرز، قم، سمنان، خراسان رضوی، اصفهان، هرمزگان و بوشهر با افزایش جمعیت ناشی از مهاجرت مواجه‌اند. این موضوع می‌تواند مسائل و چالش‌های عدیده‌ای را به همراه داشته باشد؛ هم برای مناطق مرزی که مهاجرت از آن صورت می‌گیرد و هم برای پایتخت که بیشتر جریان‌های مهاجرتی به آنجا صورت می‌گیرد.»

مهاجرت داخلی در تقابل باسیاست جوانی جمعیت

دانشیار جمعیت‌شناسی دانشگاه تهران معتقد است که یکی از پیامد‌های افزایش مهاجرت‌فرستی از مناطق مرزی علاوه‌بر تاثیراتش بر کاهش جمعیت، به‌هم‌خوردن ساختار و ترکیب جمعیت مناطق نیز هست. وی ادامه داد: «بسیاری از کسانی که مهاجرت می‌کنند، عمدتا بین سنین ۱۸ تا ۴۰ سال و از مردان هستند؛ بنابراین جمعیت برجای‌مانده که شامل زنان و سالمندان هستند، بیشتر می‌شوند. این اتفاق می‌تواند بازار ازدواج یا موازنه پسر و دختر در سنین ازدواج را برهم زند. زیرا به دلیل بیکاری بالایی که در محل زندگی‌شان وجود داشته مردان دست به مهاجرت می‌زنند و این باعث می‌شود که برخی از آن‌ها در مقصد ازدواج کنند و درنتیجه تجرد دختران در مبادی مهاجرتی بیشتر شود و این می‌تواند باروری و فرزندآوری را به دلیل افزایش تجرد دچار مشکل کند.

وقتی تجرد افزایش پیدا می‌کند بخشی از جمعیت از فرآیند فرزندآوری خارج می‌شود. همچنین وقتی شما تمرکز بالای جمعیتی در مرکز به دلیل مهاجرت داشته باشید، بیش‌جمعیتی مرکز، خود می‌تواند نگرش‌های کم فرزندآوری را در افراد تقویت کند و این با آن چیزی که سیاست‌های حمایت خانواده و جوانی جمعیت دنبالش است، می‌تواند در تناقض و تعارض باشد. حاشیه غربی تهران یعنی اسلامشهر، رباط‌کریم، شهر قدس، و پردیس و پاکدشت در سمت شرق تهران به‌شدت به دلیل جریانات مهاجرتی در حال گسترش هستند و این بزرگ‌شدن لجام‌گسیخته حاشیه می‌تواند مسائل و چالش‌های متعددی در پایتخت به همراه داشته باشد؛ چالش‌هایی در حوزه‌های اجتماعی و حتی سیاسی - امنیتی.»

رقابت غرب و شرق برای مهاجرفرستی

صادقی با تاکید بر اینکه مناطق شمال غربی ما که شامل استان‌های آذربایجان شرقی و اردبیل و تا حدودی آذربایجان غربی می‌شود، درگذشته مهاجرفرستی بالایی داشتند، گفت: «در سال‌های اخیر مهاجرفرستی این مناطق مقداری کم شده و استان‌های غرب کشور مثل لرستان، کرمانشاه، ایلام، همدان، کردستان و خوزستان بیشترین مهاجرفرستی را دارند. بخش قابل‌توجه جریان مهاجرفرستی استان‌های غرب کشور به دلیل مسائلی مانند بیکاری است. در این مناطق به دلیل ساختار جمعیت جوان‌شان به دنبال فرصت‌های شغلی هستند و به دلیل محدودیت‌های موجود در این زمینه مهاجرفرستی افزایش می‌یابد.

در مورد استان‌های خوزستان و ایلام، استثنایی وجود دارد که بخشی از آن به دلیل مساله ریزگرد‌ها است. مهاجرت‌های اکولوژیکی در ایران روبه‌افزایش است و در جنوب شرقی هم این موضوع صدق می‌کند. یعنی نقش مهاجرت‌های اکولوژیکی در حال پررنگ‌شدن است. استان سیستان‌وبلوچستان جزء استان‌های مهاجرفرست است، اما این موضوع به‌ویژه مساله حقابه می‌تواند مهاجرفرستی در این استان را تشدید کند؛ بنابراین علاوه‌بر بحث‌های اقتصادی، چالش‌های حوزه محیط‌زیست است که می‌تواند مهاجرت را رقم بزند. یک بخش دیگر هم شبکه اجتماعی است. وقتی در یک منطقه مهاجرت رخ می‌دهد مثل حلقه‌های زنجیر دنبال هم مهاجرت رخ می‌دهد و آن تسریع و تشدید می‌شود؛ بنابراین شبکه اجتماعی می‌تواند مهاجرت‌های بیشتری را به دنبال خود داشته باشد و این هم در بحث مهاجرت‌های داخلی نقش پررنگی ایفا می‌کند.»

نابرابری منطقه‌ای؛ مهم‌ترین عامل مهاجرت

نایب‌رئیس انجمن جمعیت‌شناسی ایران در ادامه به بررسی مهم‌ترین عامل رشد سریع مهاجرت پرداخت. وی تشریح کرد: «تا زمانی که بحث مهاجرت‌های داخلی به‌عنوان یک فرآیند و در سطح معقولی در راستای توازن و تعادل‌های منطقه‌ای است، مساله‌ای نیست. اما وقتی که از حدی فراتر می‌رود و این روند حالت صعودی به خود می‌گیرد، می‌تواند پیامد‌ها و چالش‌هایی را هم در مبدأ و هم در مقصد به همراه داشته باشد و آن موقع به‌عنوان مساله و چالش مطرح می‌شود. در ایران مهم‌ترین عامل جریان مهاجرت‌های داخلی بحث نابرابری منطقه‌ای است. بحث نابرابری‌های منطقه‌ای در ایران به‌خصوص در دسترسی به فرصت‌های شغلی و اقتصادی خیلی زیاد است و این خودش جریان مهاجرتی در کشور را رقم می‌زند. در حال حاضر بحث نابرابری‌های فضایی و منطقه‌ای و همچنین عدم آمایش سرزمین بیشترین نقش را ایفا می‌کند. آمایش سرزمینی و آمایش جمعیتی و امکاناتی در کشور نداریم. همین موضوع باعث می‌شود که جریانات مهاجرتی رقم خورده و حتی تشدید شود.»

ناپایداری جمعیتی در مرز؛ تحمیل ناامنی به حکومت

کیومرث یزدان‌پناه درو، استاد جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران تصریح کرد: «ایران کشوری است که به دلیل تنوع گسترده مرزی با ۱۵ کشور همسایه و مجاورت با مرز‌های طولانی دریایی، بیشترین مخاطرات امنیتی را در طول مرز‌های طولانی خود تجربه می‌کند. از بیش از ۹ هزار کیلومتر مرز بالغ بر ۶ هزار کیلومتر آن مرز‌های خشکی هستند. عوامل متعدد انسانی و جغرافیایی وجود دارد که کشور ما را از جهات مختلف، به‌ویژه بعد امنیتی تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. ازاین‌رو درپیش‌گرفتن روش‌های راهبردی و کارساز آمایشی به‌ویژه آمایش جمعیتی، می‌تواند تضمین ثبات مرزی در ابعاد مختلف را برای کشور ما در پی داشته باشد. خواص فیزیکی نواحی مرزی (اکثر مرز‌های کشور) بسترساز استقرار جمعیت پایدار بوده و توان تعادل زیست مناسب را در اختیار نظام حکمرانی کشور قرار می‌دهد.

درست عکس این ماجرا نیز وجود دارد، یعنی ناترازی و ناپایداری جمعیتی در طول نواحی مرزی کشور که ناتوانی کنترل و تحمیل ناامنی را برای حکومت مرکزی به ارمغان می‌آورد. امروزه خیل عظیم جابه‌جایی‌های جمعیتی و به عبارتی تخلیه توان انسانی مرز‌های کشور به دلیل مهاجرت‌های گسترده، بزرگ‌ترین نگرانی‌های ملی را به وجود آورده و شواهد جاری نشان از آینده‌ای نگران‌کننده در طول مرز‌های ایران دارد. مهاجرت که پدیده‌ای ناشی از تغییرات ترکیبی سیاسی - اجتماعی - اقتصادی و جبر جغرافیایی است علاوه‌بر مبدأ حرکتی که عمدتا روستا‌ها هستند، مقصد یا مقاصد یعنی شهر‌ها و کلان‌شهر‌ها را نیز تحت‌تاثیر مستقیم خود قرار می‌دهد. به دلایل تغییرات اجتماعی بسیاری به‌ویژه در چند دهه اخیر، میزان و شدت آن در کشور افزایش‌یافته است. از آنجایی‌که مهاجرت معمولا در واکنش به شرایط اجتماعی و اقتصادی در جامعه رخ می‌دهد هرگونه سیاستگذاری و ایجاد تغییر در مناطق مبدأ و مقصد، منجر به تغییرات چشمگیری در زمینه مهاجرت می‌شود.»

الگوی فعلی مهاجرت فراتر از یک مساله معمولی است

یزدان‌پناه درو در تشریح وضعیت کنونی جابه‌جایی‌های داخلی گفت: «ایران امروزی به دلیل سرعت جابه‌جایی جمعیت در نواحی مرزی به‌ویژه در سه منطقه بزرگ شرقی، شمال شرقی و برخی نواحی غربی، در حال تجربه تلخ فرسایش ژئوپلیتیکی مرزی است که عدم برنامه‌ریزی به‌موقع، آثاری به دنبال خواهد داشت که هرگز قابلیت جایگزینی نخواهند داشت. درنتیجه، باتوجه‌به الگوی کنونی مهاجرت سریع در کشور که عمده مناطق انسان‌گریز و مهاجرفرست آن را استان‌های مرزی کشور تشکیل می‌دهند و شدت و روند آن نیز که از کنترل خارج شده است، می‌توان آن را فراتر از یک مساله معمولی، بلکه یک مشکل ژئوپلیتیکی و ساختارمند به‌ویژه از منظر اجتماعی مطرح کرد و در پی چاره‌جویی برای آن بود. عدم چاره‌جویی برای تثبیت جمعیت در نواحی مرزی همانند رهاکردن دریاچه ارومیه به حال خود است که ممکن است شرایط تلخ و غیرقابل جبرانی را برای امنیت ملی و سرنوشت کشور رقم بزنند. به‌قول‌معروف، برای برخی مسائل حیاتی زمان بسیار تنگ است و ممکن است خیلی زود دیر شود.»

حواس‌تان به موج‌های منفی وضعیت مهاجرت‌های داخلی هست؟ خطر فرسایش ژئوپلیتیکی در مرز‌های کشور

برچسب ها: مهاجرت
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر