کد مطلب: ۵۵۸۰۵۴
۱۷ دی ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۵

«لئو»، خشت خام و پیر

انیمیشن «لئو» داستان مارمولکی ۷۴ ساله است که تصمیم می‌گیرد زندگی‌‎اش را عوض کند

به گزارش مجله خبری نگار، اگر نگران گذر ایام و از دست دادن فرصت‌ها هستید، اگر گوش شنوایی ندارید و دلتان می‌خواهد درباره مشکلات‌تان با کسی حرف بزنید، اگر جای خالی دوستی واقعی را در زندگی حس می‌کنید، اگر مشتاقید که هنگام مشکلات و گرفتاری‌ها آدمی قابل اعتماد و دانا راهنمای شما باشد، حتما از دیدن انیمیشن «لئو» لذت می‌برید. «لئو» انیمیشنی کوچک و بی‌ادعاست که داستانی سرراست و البته تا حدودی بی‌فراز و فرود دارد، اما شخصیت اصلی‌اش آنقدر جذاب هست که کم‎رمق بودن داستان را جبران کند. مارمولک یا به‌طور دقیق‌تر و علمی‌تر سوسمار پل‌دماغی یا توآتارایی ۷۴ ساله به‌نام لئو به همراه دوست لاک‌پشتش به‌نام اسکوئرتل سال‌هاست که در آکواریوم کلاس پنجم مدرسه «فورت مِیرز» در نهایت رخوت و آسودگی زندگی می‌کند و کاملا با روحیات و اخلاق بچه‌ها و مشکلات‌شان آشناست.

معلم کلاس پنجم، خانم سالیناس که بچه‌های کلاس دوستش دارند، به‌دلیل بارداری باید به مرخصی برود و مدیر مدرسه جلسه‌ای با والدین بچه‌ها تشکیل می‌دهد تا به آن‌ها اطلاع دهد که معلم جایگزین به جای خانم سالیناس به کلاس می‌آید.

در انتهای جلسه، لئو می‌شنود که پدر یکی از بچه‌ها می‌گوید توآتارا‌ها حدود ۷۵ سال عمر می‌کنند. لئو بعد از اینکه می‌فهمد ۷۴ سال دارد و هنوز به رؤیایش که رفتن به جنگل «اوِرگلیدز» است، نرسیده تصمیم می‌گیرد که زندگی‌اش را تغییر دهد. این شروع داستان لئو و تلاش برای تغییر زندگی‌اش و بهره تمام بردن از فرصت کمی است که برایش باقی مانده است. این انیمیشن محصول نتفلیکس است و با استقبال خوبی مواجه شده. سادگی داستان و ارتباط بی‌واسطه‌ای که با بچه‌ها و خانواده‌ها برقرار می‌کند، موجب شد که با تقریبا ۱۳ میلیون ساعت تماشا و ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار بازدید به‌مدت ۵ هفته در فهرست هفتگی ۱۰ فیلم و سریال پربازدید نتفلیکس باشد.

«لئو»، خشت خام و پیر

۱۵ درس از یک انیمیشن مارمولکی

«لئو» درس‌هایی برای بچه‌ها دارد که در قالب داستان و شخصیت‌های مختلف آن‌ها را مطرح می‌کند. این توصیه‌ها فقط به‌کار بچه‌ها نمی‌آید؛ خیلی از آدم‌بزرگ‌ها هم به آن‌ها نیاز دارند.

«لئو»، خشت خام و پیر

پس آواز چی شد؟

نیمه ابتدایی فیلم چند صحنه موزیکال دارد که البته اصلا با کلیت اثر همخوانی ندارد، اما در ادامه گویی که سازندگان فراموش کرده‌اند قرار بوده انیمیشنی موزیکال بسازند، خوشبختانه صحنه‌های موزیکال تمام می‌شوند و روایت بدون سکته جلو می‌رود. جز این، «لئو» مثل «روح» حرفی مهم یا مثل «داستان اسباب‌بازی» داستانی خارق‌العاده و شخصیت‌های ملموس ندارد.

زوج ناجور

شخصیت لئو همدلی‌برانگیز است و به خوبی مخاطب را با خود همراه می‌کند. رابطه بین لئو و اسکوئرتل بامزه درآمده و کل‌کل‌های‎شان تصنعی نیست و یک زوج پیر کمی بد عنق دوست داشتنی‌اند. انیمیشنی کاملا مناسب خانواده که دیدنش به‌صورت خانوادگی می‌چسبد و شاید روی رفتار اعضای خانواده با یکدیگر هم اثر بگذارد.

آقای سندلر و دختران و بانو

«لئو»، خشت خام و پیر

با اینکه این انیمیشن، ۳ کارگردان دارد (رابرت ماریانتی، رابرت اسمیگل و دیوید واچتنهایم که از بین‌شان اسمگیل به‌عنوان بازیگر و کمدین و نویسنده و کارگردان و تهیه‌کننده شناخته‎شده‌تر است)، اما آدم اصلی انیمیشن لئو آدام سندلر است که هم جای لئو حرف زده و هم در نوشتن فیلمنامه و تهیه آن مشارکت داشته و هم همسر و دخترانش در میان صداپیشگان حضور دارند؛ کاری خانوادگی از خانواده‌ای نمونه که محبوب رسانه‌ها و توده مردم هستند و به هر کاری که دست بزنند معمولا بیش از نتیجه‌ای که به‌دست می‌آورند، مورد توجه قرار می‌گیرند.

سندلر با تسلطی که روی صدایش دارد کاملا در حرف زدن به جای یک مارمولک کند ۷۴ ساله خردمند و طناز موفق است و گستره متنوعی از عواطف و خصوصیات رفتاری مثل ترس و هیجان و غم و شوق و تردید و مهربانی را در صدایش بازتاب می‌دهد و مخاطب را با شخصیت لئو همدل و همراه می‌کند. سندلر صدایش را برای حرف زدن به جای لئو با مهارت بم کرده و گرمای صدای پیری صاحبدل را به آن داده که در جلب اعتماد دیگران کاملا موفق است و دم گرمش در وجود مضطرب بچه‌هایی که هر کدام مشکل خاص خودشان را دارد، اثر می‌کند.

«لئو» برعکس «بالا»

«لئو»، خشت خام و پیر

وقتی لئو تصمیم می‌گیرد از آکواریومی که سال‌هاست در آن زندگی کرده خارج شود و دنبال رؤیایش برود، تماشاگر انتظار دارد با انیمیشنی شبیه «بالا» (۲۰۰۹) روبه‌رو شود که آن پیرمرد بامزه در اواخر دهه هشتم زندگی‌اش تصمیم گرفت به جایی سفر کند که در جوانی آرزو داشت با همسرش برود. اما «لئو» دقیقا در مسیری خلاف «بالا» حرکت می‌کند.

مارمولک ۷۴ ساله ما نمی‌تواند به‌دنبال آرزویش برود، ولی در عوض می‌فهمد که می‌تواند در همین وضعیتی که سال‌ها در آن زندگی کرده و نسبت به آن بی‌اعتنا بوده، تغییری به‌وجود بیاورد. خیلی از ما فکر می‌کنیم برای تغییر دادن زندگی‌مان حتما باید تغییر بزرگی در زندگی‌مان رخ دهد؛ مثلا کارمان را تغییر دهیم، مکان زندگی‌مان را عوض کنیم، موفقیت بزرگی به‌دست بیاوریم و چیز‌هایی از این قبیل؛ اما «لئو» می‌گوید برای تغییر وضعیتی که از آن ناراضی هستید، کافی است نگاه‌تان را عوض کنید و از بی‌اعتنایی به بقیه دست بردارید و برای ایجاد تغییر پا پیش بگذارید.

ارسال نظرات
قوانین ارسال نظر