به گزارش مجله خبری نگار/خراسان: نشست ماهانه «هزارویکشب رمان» با موضوع نقد و بررسی رمان «وداع با اسلحه»، اثر ارنست همینگوی در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
در ابتدای این نشست دکتر علی خزاعی فر، استاد زبان و ادبیات انگلیسی درباره ویژگیهای رمان وداع با اسلحه گفت: سبک همینگوی این است که جملات را به شکلی ساده، موجز و آهنگین در داستانهایش میآورد. او در بیشتر آثارش بهدور از مداخلات احساسی به خلق شگفتیهایی دست میزند. این نویسنده وقتی کلمات را انتخاب میکند یک ریتم را دنبال میکند و همین ریتم است که باعث برجستگی و تفاوت سبکی او شده است. ریتم و آهنگ نثر انگلیسی همینگوی در متن وداع با اسلحه کاملاً حس میشود.
وی افزود: وداع با اسلحه اولین بار در ایران توسط شجاعالدین شفا ترجمه شد، ولی در همان سالها نقدهای زیادی به این روش از ترجمه وارد شد که همین نقدها دستمایه تغییراتی در ترجمه دیگر کتابهای همینگوی شد.
این مترجم ادبی تصریح کرد: پس از شجاعالدین شفا ترجمههای دیگری از رمان وداع با اسلحه در ایران انجام شد، اما پس از سالهای سال بهترین ترجمه همچنان ترجمه نجف دریابندری از این کتاب است. دریابندری با چنان تبحری این کتاب را ترجمه کرده که بیهیچ اغراقی میتوان تاریخ ترجمه ادبی ایران را بهپیش و پس از ترجمه دریابندری از وداع با اسلحه تقسیم کرد.
وی در تشریح دلایل موفقیت دریابندری در ترجمه این رمان گفت: دریابندری اولین مترجم فارسیزبان است که ترجمه را بر اساس سبک نویسنده اثر تهیه و تنظیم کرده است. او همچنین برای اولین بار در ایران از زبان محاوره برای این کتاب بهره برده است. نجف، هشت ماه برای ترجمه وداع با اسلحه وقت صرف کرد. این شاهکار کمنظیر ارنست همینگوی آنچنان شور و شوقی در دل مترجم بزرگ ما زنده کرد که بعدازاین ترجمه، نویسندگی را بهکلی کنار گذاشت و خودش را وقف دنیای ترجمه کرد. این نکته نیز از شگفتیهای رمان موردبحث ماست که مسیر زندگی حرفهای دریابندری را بهکلی دگرگون کرد.
همچنین دکتر سمیرا بامشکی، استاد زبان و ادبیات فارسی درباره این رمان گفت: روایتهای این اثر بزرگ، ابتدا دارای پیرنگی ساده است که در ادامه به سراغ فرازوفرودهایی میرود. نقطه کانونی این اثر نوع پایانبندی آن است که با مرگ پرستار جوان همراه میشود. مرگ غمانگیز پرستار داستان ما، این پرسش را در ذهن مخاطب شکل میدهد که اگر ما از مرگ دستبرداریم، او از ما دست برخواهد داشت؟
وی افزود: همینگوی با طرح این قبیل سؤالات در ذهن مخاطب در این رمان، میخواهد بگوید که ما انسانها هرچقدر بخواهیم از غصه، مرگ و درد دوریکنیم چارهای از ابتلا به آن نیست. انتخاب همینگوی برای برونرفت از این موضوع تنها و تنها پذیرش است. از دیگر ویژگیهای برجسته این رمان، جدال انسان و طبیعت است.
همچنین مثلث جنگ، عشق و طبیعت در آثار همینگوی سه عنصر مثلث گونه و در حال تکرار است.
مرگاندیشی و درد ازدیگرعناصر همیشه حاضر در آثار همینگوی هستند.
در ادامه این نشست، دکتر مهدی کرمانی، استاد جامعهشناسی دانشگاه فردوسی پس از بررسی جنبههای جامعهشناسی این اثر گفت: زلال سخن گفتن و کوتاه نویسی در این رمان ما را به یاد کوتاه نویسیهای فاخرتوییتری دنیای امروز میاندازد. مثل این است که همینگوی از روزگار خود به دنیای امروز آمده و بر بستر توییتر این رمان را خلق کرده است.
از دیدگاهی دیگر به نظر من این رمان نهتنها اثری در نکوهش جنگ نیست بلکه اثری است که فضیلتهای جنگ را روایت میکند. وقتی یک جامعهشناس، وداع با اسلحه را میخواند با رویکردهای فراوان اجتماعی روبهرو میشود که دارای پدیدارشناسیهای ویژهای است.
وی افزود: همینگوی برای روایت لحظه مواجهه با مرگ و به اوج رساندن این لحظهها در داستانش دو رقیب اصلی یعنی «زایش» و «عشق» را مقابل یکدیگر قرار میدهد. این دو دستاویزی برای گریز مداوم ما از مرگ هستند. او در این داستان به مرگ معناهای مختلفی میبخشد. تقابل هستی و نیستی در آثار ادبی همینگوی کمنظیر است.
در پایان این نشست تخصصی، دکتر مهدی زرقانی، استاد زبان و ادبیات فارسی ضمن بیان این نکته که به نظر من همینگوی برخلاف چیزی که در کتاب میآورد هیچگاه با اسلحه در جهان واقعی خودش وداع نکرده و مرگ او هم بهوسیله اسلحه اتفاق میافتد، گفت: در سراسر داستان به این نکته مهم فکر میکردم که زخمدیده از جنگ نمیتواند با اسلحه وداع کند و خودکشی همینگوی با اسلحه نشان میدهد که زخم جنگ چگونه بر روح و جان او تأثیر داشته است.
وی افزود: انتقال تفکر همینگوی به مخاطب آنهم از زبان شخصیتهای داستانش نیز از دیگر ویژگیهای سبک نویسندگی اوست.
دکتر زرقانی خاطرنشان کرد: همینگوی در برخی صحنهها تصویر مشمئزکنندهای از جنگ را مقابل چشمان مخاطب قرار میدهد تا تفکر ضد جنگ بودنش را به همه ما بفهماند. همینگوی در فصل بیست و نهم رمان نشان میدهد چطور جنگ ممکن است انسان را از ارزشهای اخلاقی تهی کند. ویژگی دیگر رمان تلفیق دو ساحت غنایی و حماسی انسان در قالب روایتی واحد است. او جنگ و عشق را در یک خط روایی و در قالب شخصیتهای واحدی پیش میبرد تا نمایشی واقعی از طبع انسان ارائه دهد. این استاد زبان و ادبیات فارسی ضمن اشاره به شخصیتهای پرشمار رمان وداع با اسلحه گفت: شخصیتهای این داستان هم پرشمارند و هم هر یک استقلال وجودی و گفتمانی خود را حفظ کردهاند. تحول شخصیتها آنها را در خط تیپیک خودشان متحول میکند، بدون این که همه بخواهند از الگوی واحدی پیروی کنند. گاهی احساس میشود در رمان ایرانی این تنوع صداها زیر سایه صدای واحدی گم یا محو میشود. همینگوی شخصیتها را بهتدریج باز میکند. هر فصل داستان بخشی از شخصیتهای اصلی و فرعی را نمایش میدهد و خواننده تا پایان داستان همچنان ابعاد تازه را میبیند و خسته نمیشود. همینگوی به انضباط معروف است، او خود میگوید من پیرمرد و دریا را ۲۰۰ بار پیش از چاپ خواندم. همین انضباط و سخت گیری بر خویشتن سبب میشود که در رمان او زواید مشاهده نشود. او گاه با چند سطر دیالوگ ابعادی از شخصیت را روشن میکند که اگر میخواست همانها را توصیف کند باید یکی دو صفحه توضیح میداد. دیالوگ در رمان او همه کار میکند، از شخصیتپردازی گرفته تا پیش بردن کنش داستانی و تا انتقال زمینه عاطفی و موارد دیگر.