به گزارش مجله خبری نگار،او در کتاب جدیدش به نام The Brain that Loves to Play، تقسیم بندی سنتی بین بازی و یادگیری را به چالش میکشد و بر نقش اساسی بازی در آموزش سالهای اولیه و رشد همه جانبه کودک تاکید میکند.
با یک دیدگاه تجدید نظر شده درمورد ترکیب بازی و یادگیری، این کتاب به هدف کمک به بحث مستمر درباره تعریف مجدد نحوه مراقبت، آموزش و پرورش کودکان از تولد تا پنج سالگی میپردازد.
فعال کردن مغز
دکتر هاردینگ با تکیه بر جدیدترین تحقیقات در علوم اعصاب و رشد کودک به این موضوع میپردازد که چگونه مغز کودک بازیگوش خردسال نه تنها میل به بازی دارد، بلکه در آن رشد میکند. کودکان از طریق تجربیات حسی غنی و کاوشها به دلیل بازیگوشی، مسیرهای عصبی جدیدی را ایجاد میکنند و پایهای محکم برای یادگیری و رشد در آینده بنا میکنند.
او با نشان دادن تأثیر قابل توجه بازی بر مغز یک کودک بازیگوش خردسال، توضیح میدهد: مغز کودک با شادی شروع به پریدن و روشن شدن میکند، زیرا ارتباطات بین نورونها پیشرفت چشمگیری میکند. آیا این تجربه به عنوان یادگیری به حساب میآید؟ کاملا بله.
دکتر هاردینگ تأیید میکند که این مسیرهای عصبی مبتنی بر بازی که قبل از شش سالگی ایجاد شدهاند، تأثیر عمیق و ماندگاری بر فرصتهای کودک در آینده دارند. انحراف از تمایل ذاتی آنها به بازی میتواند آنها را از تجربیات یادگیری حیاتی و فرصتهای رشد محروم کند.
او میگوید: به نظر میرسد که بدن و مغز کودک بازیگوش به معنای واقعی کلمه برای بازیگوش بودن طراحی شده است و این موضوع برای رشد او بسیار مهم است. کودکان به طور طبیعی به بازی متصل هستند و هر گونه انحراف از این طراحی اشتباه و مخرب است.
کتاب او این باور تاریخی که بازی یک فعالیت تفریحی برای کودکان است را به چالش میکشد و در عوض از رویکردی کل نگر حمایت میکند که بازی را به عنوان جنبه اساسی رشد کودک میشناسد.
او میگوید: طبق آخرین تحقیقات، شکی وجود ندارد که مغز عاشق بازی کردن است و اکنون زمان آن فرا رسیده است که ما نیز در بزرگسالی با این مفهوم کنار بیاییم.
فشارهای ناشی از همه گیری ویروس کرونا
این کتاب همچنین چالشهای ناشی از همهگیری COVID-۱۹ و تأثیر بلندمدت آن بر سلامت روان کودکان را مورد بحث قرار میدهد. دکتر هاردینگ توصیه میکند که بازی و مداخله زودهنگام برای حمایت از کودکانی که چنین دوران بیسابقهای را سپری کردهاند باید در اولویت قرار گیرد.
دکتر هاردینگ تاکید میکند که این کتاب مجموعهای جامع از یافتههای علمی نیست، بلکه یک راهنمای عملی برای بزرگسالانی است که به دنبال درک بهتر ارزش بازی در رشد کودکان خردسال هستند. او با ابهام زدایی از اصطلاحات پیچیده و ارائه مطالعات واقعی، منبعی را فراهم میکند که افراد را قادر میسازد تا بازی و یادگیری را در تعاملات روزمره خود با کودکان ادغام کنند.
همچنین این کتاب حاوی فیلمهای از کودکان در حال بازی است که از نکات مطرحشده در هر فصل حمایت میکند.
او میگوید: باور من این است که آگاهی بیشتر از اینکه چگونه میتوانیم از کودکان حمایت کنیم، برای همه کسانی که کودکان خردسال دارند، حیاتی است.
مغزی که عاشق بازی است به عنوان یک نمای کلی در دسترس از تأثیر عمیق بازی بر رشد و تکامل مغز کودکان عمل میکند. این کتاب تامل برانگیز، دانش و بینشهای عملی فراوانی را ارائه میدهد که برای پزشکان، محققان، مربیان، والدین و هر کسی که با کودکان سر و کار دارد، سودمند خواهد بود.