به گزارش مجله خبری نگار/ سالهاست سلسلهی توقیفها و وقفهها و بازداشتها و مداخله ها، نفس رسانه در ایران را به شماره انداخته است و کشورمان را از نعمت برخورداری از جریان زندهی خبر و «روایتی ملی و منطقه ای» محروم ساخته است. این که در کمینگاه بنشینیم و از رسانه «مرغ نیم بسمل» بسازیم و هر روز به قلب جریان اطلاعات و خبر، نیزهای پرتاب کنیم، هنر نیست، صَدِّ سبیل آگاهی و تکامل جامعه است. وظیفه حکومتها تسهیل جریان اطلاع رسانی است نه انسداد سیستماتیک آن.
کسانی که دستور به توقیف رسانهها میدهند، آیا به ابعاد اخلاقی و پیامدها و سنگینی حکمی که میدهند، اندیشه کرده اند؟ جدای از ضربه سهمگینی که متوجه یک سازمان خبری و حقوق صدها هزار مخاطب و به طور کلی جریان رسانهای میشود، آیا ملتی یا حکومتی را میشناسیم که با پایمال کردن قداست آزادی وبستن دهان ها، راهی به خیر یافته باشد؟ کیست که نداند رسانهها چهار راه و گرانیگاه ارتباطی ملتها هستند و بدون رسانههای مستقل و آزاد و آگاه، تشخیص مسیر و «خیر مشترک» برای همه دشوار خواهد بود و از قضا برای حکومت دشوارتر. تجربه محک خوبی است. مگر نمیبینیم که رهآورد چند دهه لت و کوب رسانهها و نخبگان، جز سرگشتگی و حیرت در سطوح مختلف نبوده است؟
وقتی نهادهای مدنی و احزاب تشریفاتی شوند، وقتی رسانهها تعطیل و نخبگان خانه نشین و اساتید ارعاب و اخراج و جمهوریت و انتخابات منکوب شود، راههای رشد و رضایت واقعی بسته خواهد شد و از تریبونهای یک سویه و انحصاری، دیگر کاری برای جلب نظر مردم ساخته نیست. این گونه است که لشکری از تریبونها را در اختیار دارند و همچنان چشم به معدود رسانههای نسبتا مستقل دوخته اند و گمان میکنند دلیل تلخی ذائقهها در این است که این معدود رسانهها هنوز نفس میکشند و گهگاه انتقادی بیان میدارند. آنها غافلند که کار رسانهی واقعی، حلوا حلوا کردن نیست و با حلوا حلوا دهانها شیرین نمیشود، با تملق فقط چشم قدرت از دریافت حقیقت باز میماند و نهایتا بابهای حکمت در حکومت بسته میشود. رازی که در چند صدایی نهفته است، در انحصار نیست. بگذارید رسانهها نفس بکشند و بابهای گفتگو باز بماند، تا حکومت و مردم و نخبگان به «خیر مشترک» خود وقوف یابند. صحبت این نیست که هر که هر چه میگوید و منتشر میکند درست و قابل دفاع است، سخن آن است که راه حل، توقیف نیست. اگر بنا به توقیف بود باید نخست به سراغ آن دسته تریبونهایی میرفتید که مکررا جهل و خرافه و تنفر و دروغ و لطمه به دین و و میهن و اعتماد مردم را پمپاژ میکنند.
تجربه بشری نشان میدهد و عقل نیز حکم میکند که در فضای گفت و گوی چند سویه و آزاد است که همه میتوانند یکدیگر را ویرایش کنند و به انصاف و صلاح و عدالت راه یابند.ای کاش به جای این که رسانهای را ببندید، از خیل عظیم تریبونهای رسمی، ولو یک تریبون را در اختیار صدای مردم قرار میدادید و آن گاه ثمراتش را برای خود و مردم به نظاره مینشستید. اما افسوس که افسون قدرت و جاه طلبی و تمامیت خواهی هم اجازهی تواضع در برابر حقیقت را نمیدهد و هم چنان آدمی و سیستمها را در خود مهار میکند که انگیزه و توان تغییر به مسیر درست را به حداقل میرساند و یا از دست میدهد. در چنین شرایطی باید اندیشهها و روشها تغییر اساسی کند تا بن بستها گشوده گردد. باید در برابر «دومینوی خطا و انحراف»، «دومینوی آگاهی و حقیقت» شکل بگیرد و این کاری است که از رسانههای آزاد و مستقل ساخته است. این هم برای شما، هم برای مردم و هم برای نخبگان و هم برای آینده میهن عزیزمان راهگشاست. اگر هم نگذارید و تن ندهید، مردم و تکنولوژی و زمانه راه خود را یافته وشرایط خود را تحمیل خواهند کرد. این را از سر خیرخواهی عرض میکنم، چرا که برکتی که در آزادی رسمی و توافقی برای ملتها و حکومتها نهفته هست، در آزادی تحمیلی نیست.