به گزارش مجله خبری نگار، چلسی به یک سرمربی بزرگ نیاز دارد، یک سرمربی کاریزماتیک که بتواند از عزت نفس بازیکنان فوق ستاره مراقبت کند و همچنین بازیکنان جوان را تعلیم دهد و آنها را تشویق کند. آنها به کسی نیاز دارند که از لیگ برتر اطلاعات تمام و کمال داشته باشد، که لندن را نیز بشناسد؛ و آنها به کسی نیاز دارند که فرم تیم را تغییر دهد، زایدههایش را جدا کند، کسی که فعال است و ترجیح میدهد با گروه یکدست تیم اول کار کند.
دیدن کاریزمای مائوریسیو پوچتینو واقعا سخت نیست. با اینکه او هنوز سرمربی جدید باشگاه نیست، اما آنقدر به این کار نزدیک شده است که فکر کنیم آیندهی استمفوردبریج با حضور او در مرکز آن چگونه خواهد بود. حتی برای چشمپوشی کردن از این حقیقت که چگونه همه چیز در فوتبال سریع تغییر میکند، اینکه چگونه هر اتفاقی ممکن است رخ دهد؛ آن هم به ویژه در چلسی، تحت هدایت تاد بولی و بهداد اقبالی.
مالکان چلسی در روزهای اخیر از این جذابیت پوچتینو استقبال کردهاند و به دنبال اطمینان دادن به او هستند. مثل روز روشن است که آنها از آن دسته افرادی نیستند که ایدهی آنها این است که در یک فصل دو سرمربی ثابت و دو سرپرست تیم را از دست بدهند تا بعدها که موقع بازار نقل و انتقالات شد کاسهی چه کنم دستشان بگیرند.
اما علیرغم همهی هرج و مرج دوران ریاست آنها تا کنون، با این که تیم در ردهی یازدهم جدول قرار دارد (و همچنین خارج از جامها) به راحتی میتوان فهمید که چرا پوچتینو را جذب تیم کردهاند، چرا انرژی مثبت او نسبت به آنچه که انتظار میرود افزایش مییابد.
هر سرمربیای میداند که باشگاهها تقریبا همیشه زمانی به آنها مراجعه میکنند که نفر قبلی جواب منفی داده است. آنها در زمان بحران وارد عمل میشوند؛ و پوچتینو باید مسئلهی مشابهی را با انتصابش توسط تاتنهام در می ۲۰۱۴ پس از ۱۸ ماه حضور در ساوتهمپتون ببیند.
در آن زمان اسپرز داغون به نظر میرسید و از دوران تیم شروود، اعتماد به نفس آنها در زمین از دست رفته بود. تیم نیاز به بازسازی و همچنین بودجهای برای انجام آن داشت. چیزی که آنها نیاز داشتند، همانطور که چلسی در حال حاضر نیاز دارد، کسی بود که بیرحم باشد، به سمت افرادی حرکت کند که آنچنان موفقیتی نداشتند، مسیرهایی را از درون بازیکنان ایجاد کند، و تکیهگاهها را پیدا کند. برای مثال، هوگو لوریس فکر میکرد که ممکن است مجبور شود برای پیشبرد حرفهی خود، تیم را ترک کند. اما پوچتینو او را به یکی از ستوانهای اصلی خود تبدیل کرد.
موفقیت پوچتینو در اسپرز از یک ریشهی اصلی نشأت میگرفت. او بیرحمانه برای تقویت آمادگی و باور بازیکنان کار میکرد؛ و چیزی که در مورد ترکیب چلسی میتوان گفت این است که علیرغم شرمآور بودن رتبهی آنها در لیگ، سطوح اولیهی آنها نسبتا بالاتر است.
وقتی پوچتینو وضعیت چلسی را تجزیه و تحلیل میکند، احتمالا دو زمینه را برای ارتقاء میبیند: دروازهبان و مهاجم نوک. کپا آریزابالاگا در همیشهی مواقع دلگرمکننده ظاهر نشده است و پیر امریک اوبامیانگ بدون هیچ توضیحی در مورد آیندهی او، به یک منطقه منتقل شده است که او را مجبور میکند آیندهی خود را در نظر بگیرد.
اما در همهی زمینههای دیگر، بازیکنانی وجود دارند که پوچتینو از همکاری با آنها لذت میبرد، از جمله چهرههای نسبتا بزرگتری مانند تیاگو سیلوا و انگولو کانته. پس از آن جوانترها قرار دارند: ریس جیمز، وسلی فوفانا، انزو فرناندز و کای هاورتز، به علاوهی آنهایی که برای پیشرفت میجنگند، از جمله نونی مادوئکه و کارنی چوکواومکا. کانر گالاگر شبیه بازیکنهای نسخهی اولیهی پوچتینو است.
پتانسیل زیادی در خط هافبک چلسی وجود دارد؛ حتی اگر میسون مونت بخواهد تیم را ترک کند، پوچتینو میتواند با ابزاری که در اختیار دارد، همهی این نیرو را گرد هم بیاورد.
همه میتوانند داستانهایی از حضور پوچتینو تعریف کنند یا گفته باشند، که چگونه او تلاش میکند تا همهی اعضای کادرفنی، و نه فقط بازیکنان، احساس کنند که بخشی از جامعهی گستردهتری در باشگاه هستند. شب آتش سال ۲۰۱۷ در اسپرز بود، و پوچتینو همه را برای باربیکیو دور هم جمع کرد، از جمله بازیکنان و کارکنان و خانوادههایشان.
شخصی که همبرگرها را روی کباب میچرخاند، کلاه و لباسهای معمولی میپوشد، در حالی که تمرکز میکند سرش پایین است و تا زمانی که برای غذا خوردن نروند، هیچکس متوجه او نمیشود. وقتی که به بالا نگاه میکنند، میبینند که پوچتینو است. او دوست دارد خودش را در مرکز همهی جمعها قرار دهد و به همراه دستیارانش، خسوس پرز، میگل داگوستینو، تونی خیمنز و پسر پوچتینو، یعنی سباستیانو کارهایی از قبیل تماشای بازیهای آکادمی و لینک کردن باشگاهاش از ردههای پایین به بالا را انجام میدهند.
پوچتینو همیشه مربیای بوده که به دنبال ترقی میرفت. زمانی بود که احساس میشد هر بازیکنی که برای اولین بار در تیم ملی دعوت میشود، از یکی از تیمهای او یعنی ساوتهمپتون یا اسپرز بوده است. او بازیکنان را بهبود میبخشد. اما او میداند که رقابت در بالاترین سطح فوتبال به چه معناست. یعنی حضور داشتن در تیمی که شش فصل متوالی در لیگ قهرمانان اروپا حضور داشته است: یک فینال، یک نیمه نهایی، دو مرحلهی یک هشتم نهایی.
در دو جام جهانی گذشته، مدافعان عنوان قهرمانی و بهترین گلزنان جام، فوتبال باشگاهی خود را زیر نظر پوچتینو بازی کردند: لوریس و هری کین در سال ۲۰۱۸ و لیونل مسی و کیلیان امباپه در سال ۲۰۲۲. پاری سن ژرمن معروف است به اینکه نمیتوان آن را سرمربیگری کرد و پوچتینو در طول حضور ۱۸ ماههاش در این تیم نیز مانند اکثر آنها عمل کرد. قابل توجه است که او روابط خوبی با بسیاری از بازیکنان از جمله امباپه، نیمار و مارکو وراتی برقرار کرده است.
انتظار میرود در این تابستان، تغییراتی در خارج از زمین فوتبال برای چلسی رخ دهد. این مسئله، اما از نظر پوچتینو که مشکلی برای قرار گرفتن در مقابل یکی از رقبای اسپرز نمیبیند، خوب خواهد بود. موضوعی که در اینجا به چشم میآید این است که او در مقابل قدیمیترین حریفشان، یعنی آرسنال نبوده است.
وقتی پوچتینو به اسپرز ملحق شد، همه چیز دربارهی آرسنال به او گفته شد، اینکه چگونه آن دربی در ذهنش ثبت میشود، و اینکه چقدر مهم است که در زمان پایان لیگ، در ردههای بالاتر از آنها قرار بگیرند. همانطور که او هرگز نمیتوانست بارسلونا را سرمربیگری کند، مگر با ارتباطاتش در اسپانیول؛ هرگز برای آرسنال کار نمیکند. اندکی پس از جدایی او از اسپرز در نوامبر ۲۰۱۹، آرسنال تلاش کرد تا او را به جای اونای امری جذب کند. برای پوچتینو، این کار، ناشدنی بود.
چلسی داستان متفاوتی دارد. بعید است که حمایت اسپرز به او انرژی بدهد و یا اینکه برای دیدار بعدی خود، گلهای رز را بالای سرش پرپر کنند. این ارتباط دوستانه به احتمال زیاد تمامشده محسوب میشود؛ و پوچتینو مصمم است که نگاهی رو به جلو داشته باشد.