به گزارش مجله خبری نگار، آیا تا به حال از خود پرسیده اید که من وسواسی هستم یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال در ابتدا باید اطلاعاتی راجع به وسواس داشته باشید. زیرا که اختلال وسواس همانند دیگر اختلالات انواع گوناگون دارد. مانند (وسواس تقارن، وسواس فکری، وسواس شست و شو، وسواس احتکار و دیگر موارد.) هرگونه فکر، تصویر یا نشخوار ذهنی یا احساس اضطراب که ناخواسته وارد ذهن شما میشود و ایجاد مزاحمت میکند را وسواس در نظر میگیریم، که ماهیت آزاردهنده و مهاجم دارد. گاهی این وسواسها میتوانند منجر به اجبار شوند.
وسواس تقارن یا OCD یک بیماری روانی است که بر اساس چرخهای از وسواس، اضطراب و اجبار طبقه بندی میشود. بیایید با وسواس شروع کنیم. افکار مزاحم افکاری هستند که میتوانند در هر زمانی به ذهن شما وارد شوند. آنها اغلب بر موضوعاتی متمرکز هستند که آزاردهنده هستند و معمولاً احساسات واقعی شما را منعکس نمیکنند. همه افکار مزاحم را تجربه میکنند. افراد بدون OCD ممکن است فکر کنند که یک فکر مزاحم عجیب است، اما روی آن تمرکز نمیکنند و بنابراین میگذرد. فرد مبتلا به OCD از افکار مزاحم خود بسیار مضطرب خواهد شد و به شدت روی آنها تمرکز خواهد کردکه این افکار به وسواس تبدیل میشوند.
وسواس باعث اضطراب و ناراحتی عاطفی میشود. این باعث میشود که فرد مبتلا به OCD به شدت تلاش کند تا راهی برای کاهش این احساسات و مقابله با وسواسهای خود بیابد. این زمانی است که اجبار وارد معادله میشود. اجبارها اقدامات تکراری یا تشریفاتی هستند که فرد مبتلا به OCD برای مقابله با وسواسهای خود انجام میدهد. آنها میتوانند ساعات زیادی از روز را به خود اختصاص دهند. در ابتدا ممکن است اجبارها کمی اضطراب فرد را کاهش دهند، اما خیلی زود این اضطراب دوباره عود میکند. معمولاً وقتی این کار را میکند بسیار قویتر است. این باعث میشود که فرد مبتلا به OCD تعداد فزایندهای از اجبارها را انجام دهد تا ناامیدانه تلاش کند تا آن آرامش را به دست آورد.
این چرخه وسواس و اجبار میتواند برای فرد دشوار و ناتوان کننده باشد. وسواسها و اجبارهایی که بر تقارن و نظم تمرکز دارند اغلب به عنوان OCD متقارن شناخته میشوند. این نام مستعار برای نوع وسواس و اجباری است که فرد مبتلا به OCD تجربه میکند. تقارن در اصل به دو یا چند ضلع یا “قسمت” یک چیز اشاره دارد. برای مثال، در مدرسه یاد میگیریم که اگر خطی را از وسط یک شکل بکشیم و هر دو طرف یکدیگر را آینه کنند، متقارن است. تعریف تقارن این است که “کیفیت تشکیل شدن از قطعات دقیقاً مشابه رو به روی یکدیگر یا حول یک محور. ” وسواس تقارن باعث میشود که افکار فرد روی موارد و رفتارهایی که متقارن هستند یا به روشی بسیار خاص مرتب شده اند، تثبیت شود. وسواس آنها در مورد تقارن ممکن است آنها را نسبت به هر چیزی که با حس نظم آنها مطابقت ندارد احساس ناراحتی و ناراحتی کند. آنها ممکن است بترسند که اگر این دستور رعایت نشود چه اتفاقی خواهد افتاد. وسواسهای تقارن در مبتلایان به OCD نسبتاً رایج است و بین ۳۶ تا ۵۰ درصد از بزرگسالان مبتلا به OCD آن را تجربه میکنند.
اجبار در وسواس تقارن، بر نظم دادن، ترتیب دادن، و به طور کلی اطمینان از اینکه چیزها به قوانین تقارن دقیقی که OCD فرد برای آنها تعیین کرده است، تمرکز دارد.
فردی که وسواس متقارن دارد، میل شدیدی برای چیدمان اقلام به شیوهای متقارن احساس میکند. این میتواند هر اقلام و اشیایی در خانه مانند لباس در کمد لباس باشد. اشیاء روی قفسه؛ یا حتی غذا در بشقابشان. آنها همچنین ممکن است در هر مکان دیگری که بازدید میکنند، مانند خانه دوست، محل کار یا سوپرمارکت، این تمایلات را تجربه کنند. جدای از تمایل به متقارن ساختن اقلام، آنها همچنین ممکن است تمایل شدیدی برای متقارن کردن و «متعادل کردن» رفتارها داشته باشند. به عنوان مثال، اگر آنها در محل کار پشت میز خود نشسته باشند و یک پا خود را حرکت دهند، ممکن است تمایل شدیدی برای حرکت دادن پای دیگر خود به همان روش داشته باشند. اگر آنها چیزی را برمی دارند، ممکن است احساس کنند نیاز دارند که مطمئن شوند که این کار را به طور مساوی با هر دو دست انجام میدهند. اگر آنها در حال راه رفتن هستند، ممکن است احساس کنند که فشار یکسانی به هر دو پا وارد میکنند. این حتی ممکن است به وضعیت بدن آنها نیز تسری پیدا کند، به عنوان مثال میخواهند شانههایشان دقیقاً صاف و هموار باشد. نادیده گرفتن این تمایلات برای فرد بسیار سخت است. این احتمال وجود دارد که آنها بسیار روی این احساسات متمرکز شوند، تا جایی که ممکن است احساس طاقت فرسا کنند.
کسی که مشکوک به وسواس تقارن است، ترس زیادی را تجربه میکند و سطح بسیار بالایی از اضطراب را دارد. هر زمان که با موقعیتی مواجه میشوند که باعث ایجاد وسواس در آنها میشود، مانند وارد شدن به خانه، روبه رویی با اعضای خانواده و دیدن دوستان و اقوام، اضطراب خود را به سطوح بسیار بالایی افزایش میدهند. این احتمال وجود دارد، فردی که وسواس تقارن را تجربه میکند، سطوح بالایی از ترس از آنچه اتفاق میافتد در صورتی که چیزها با نیاز او به نظم مطابقت نداشته باشند، داشته باشد. آنها ممکن است ترس داشته باشند که اتفاق وحشتناکی برای خودشان یا کسی که دوستش دارند بیفتد. این افراد ممکن است احساس عمیقی از ترس از یک اتفاق وحشتناک داشته باشند، اما نمیتوانند دقیقاً آنچه را که میتواند باشد مشخص کنند. حتی اگر به طور منطقی بدانند که این ترسها در واقعیت ریشه ندارند، باز هم آن احساسات را تجربه خواهند کرد.
علاوه بر ترس ناشی از وسواس فکری، فردی که دارای OCD یا وسواس متقارن است، با هر چیزی که نامتقارن است، ناراحتی عمومی را نیز تجربه خواهد کرد. این میتواند حتی در شرایطی که آنه ا محرک نمییابند اتفاق بیفتد و همچنان متوجه عدم تقارن میشوند و آن را ناراحت کننده میدانند.
برخی از افراد مبتلا به OCD تقارن احساس ناقص بودن میکنند یا به سادگی احساس میکنند که وقتی چیزها نامتقارن هستند، چیزی درست نیست. این احساس میتواند میل به انجام اجبارها را تحریک کند و همه چیز را متقارن کند. آنها ممکن است این احساس را در کنار ترس از اینکه در صورت عدم انجام اجبار چه اتفاقی میافتد را تجربه کنند، یا ممکن است آن را به جای آن ترس تجربه کنند.
اجتناب یک اجبار رایج در تمام انواع OCD است. مردم تمایل دارند از هر چیزی که ممکن است باعث ایجاد وسواس آنها شود اجتناب کنند. «محرک» به هر موقعیتی اشاره دارد که ممکن است وسواس هایشان را به آنها یادآوری کند یا احساسات منفی مرتبط با وسواس هایشان را برانگیزد. هنگامی که وسواس ایجاد میشود، نیاز به انجام اجبار به زودی به وجود میآید. اگرچه ممکن است اجتناب از محرکها منطقی به نظر برسد، اما این رفتار به خودی خود یک اجبار است، زیرا تداوم میبخشد. فردی با OCD تقارن ممکن است سعی کند از موقعیتهایی که میداند ممکن است ناراحت کننده باشد، مانند محیطهایی که دارای پتانسیل عدم تقارن هستند، اجتناب کند. به عنوان مثال، آنها ممکن است از نظر اجتماعی کناره گیری کنند و از رفتن به ملاقات دوستان و خانواده خودداری کنند، زیرا از ترس اینکه وسایل نامتقارن را در خانه عزیزان خود ببینند. ممکن است به همین دلیل از رفتن به مغازه اجتناب کنند. این مقاله توضیح میدهد که آنها احتمالاً از «منطقه یا اتاق خاصی با کف یا دیوارهای حاوی اشکال هندسی متقارن مانند کاشیهای حمام اجتناب میکنند. دیدن کاشیها مستلزم ردیابی هر یک از لبهها با چشم است.»
شک به خود یک موضوع رایج در افراد مبتلا به OCD یا وسواس تقارن است. بسیاری از اجبارها بر نیاز به انجام مجدد یا بررسی مجدد اقدامات برای اطمینان از انجام آنها تمرکز میکنند، اغلب به این دلیل که فرد به خود یا حافظه خود اعتماد ندارد. کسانی که OCD متقارن دارند، اغلب نیاز دارند تا کارهایی مانند ترتیب دادن، ترتیب دادن و شبانهروزی را دوباره انجام دهند تا زمانی که احساس کنند «درست» هستند یا تا زمانی که مطمئن شوند که آنها را به درستی انجام دادهاند. این عمل انجام مجدد میتواند برای دقیقهها یا حتی ساعتها در یک زمان ادامه یابد.
شدت علائم اختلال وسواس متقارن برای هر فرد متفاوت است، و همچنین تأثیر آن بر زندگی روزمره آنها متفاوت است. برای برخی که محرکهای خاص تری دارند، ممکن است متوجه شوند که کنترل علائمشان آسانتر است. برای دیگرانی که محرکهای عمومیتر یا محرکهایی دارند که در بسیاری از موقعیتهای روزانه تجربه میشوند، ممکن است متوجه شوند که OCD آنها بسیار طاقت فرسا است. در همه موارد، زندگی با OCD بسیار چالش برانگیز است و میتواند دشوار باشد.
در جایی که تقارن OCD شدید باشد و درمان نشود، میتواند در تمام جنبههای زندگی فرد نفوذ کند. وقتی وسواسها همه گیر هستند، میتوانند تمرکز بر آنچه در آن لحظه اتفاق میافتد را دشوار کنند. این میتواند بر توانایی شما برای تمرکز در محل کار، به عنوان مثال، یا در هنگام مکالمه با یک فرد مورد علاقه شما تأثیر بگذارد. ما قبلاً بحث کردهایم که چگونه اجبار میتواند زمان زیادی را به خود اختصاص دهد. ممکن است اجبارهای زیادی وجود داشته باشد که در نقاط مختلف در طول روز انجام میشود. این میتواند شما را برای تعهدات زندگی، مانند کار، ملاقات با دوستان، قرار ملاقاتها و ... دیر کند. قابل درک است که این میتواند منجر به مشکلاتی در عملکرد شود.
بسیاری از افراد مبتلا به این اختلال از نظر اجتماعی کناره گیری میکنند، چه به دلیل اجبارهای اجتنابی که در مورد آنها صحبت کردیم یا به دلیل اینکه اضطراب آنها بسیار زیاد است. برخی از افراد متوجه میشوند که وسواسها و اجبارهایشان آنقدر توجه آنها را به خود اختصاص میدهد که وقت یا انرژی برای معاشرت ندارند. اغلب درک علائم برای عزیزان دشوار است و اگر توجه کامل خود را به آنها نکنید ممکن است ناامید شوند. این میتواند منجر به روابط پرتنش با دیگران و اغلب انزوای اجتماعی شود.
زندگی با چنین اختلال دشواری میتواند منجر به کاهش اعتماد به نفس و احساس سردرگمی از خود شود. این یک امر عادی است که به خودتان خیلی سخت بگیرید. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است تشخیص ندهد که کیستند و زندگیشان در مقایسه با قبل از داشتن OCD تقارن چگونه بوده است. تأثیر تقارن OCD میتواند منجر به افسردگی و عدم امید به آینده شود.
هیچ دلیل قطعی شناخته شدهای برای ابتلا به OCD متقارن یا وسواس تقارن وجود ندارد. به طور خاص برای OCD تقارن، چند عامل وجود دارد که به نظر میرسد وسواسهای تقارن و اجبار را محتملتر میکنند. اولین مورد جنسیت است. به نظر میرسد علائم تقارن عموماً در مردان شایعتر است. همچنین کسانی که در سنین پایینتر به OCD مبتلا میشوند، بیشتر با وسواسهای تقارن دست و پنجه نرم میکنند. تقارن در OCD همچنین با افزایش همبودی با اختلالات تیک، مرتبط است. همچنین به نظر میرسد که بین میزان بالای افکار خودکشی و رفتارهای خودکشی در افراد مبتلا به OCD متقارن ارتباط وجود دارد. وسواس تقارن اساس ژنتیکی قوی دارد.
اگر فکر میکنید علائم OCD تقارن را دارید، این امر میتواند نگران کننده باشد، به خصوص اگر قبلاً تشخیص داده نشده یا تحت درمان قرار نگرفته اید. مهم است به خاطر داشته باشید که اگرچه ممکن است دشوار باشد، اما میتوانید همه چیز را تحت کنترل خود درآورید و از علائم خود رهایی پیدا کنید. علائم خود را ثبت کنید و در اولین فرصت از یک درمانگر کمک بخواهید.
طیف وسیعی از درمانها برای OCD متقارن وجود دارد. برخی تحقیقات نشان میدهد که درمان OCD متقارن میتواند چالش برانگیزتر از سایر اشکال OCD باشد، اما این بدان معنا نیست که امکان پذیر نیست. درمانهای روانشناختی که در مورد آنها بحث خواهیم کرد ثابت شدهاند که مؤثر هستند و میتوانند به افراد مبتلا به OCD کمک کنند تا علائم خود را کاهش دهند و زندگی بدون تنش و شادی داشته باشند.
معمولاً دارو به عنوان تنها روش درمانی برای OCD تجویز نمیشود، اما ممکن است در کنار درمان روانشناختی برای کمک به بیماران برای استفاده حداکثری از درمان تجویز شود. داروهایی که معمولاً برای OCD تجویز میشوند، داروهای ضد افسردگی هستند که به عنوان مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) شناخته میشوند. این داروها به اصلاح عدم تعادل شیمیایی در مغز کمک میکنند، همچنین میتوانند به کاهش اضطراب و درمان هر گونه علائم افسردگی به طور همزمان کمک کنند.
وسواس در کودکان نیز مانند بزرگسالان بروز پیدا میکند و چه بسا گاهی ریشهی وسواسهای مختلف نیز در بزرگسالی از همان دوران کودکی نشات گرفته باشد. افکار و عادات وسواس گونه برای بچهها میتواند بسیار آزاردهنده باشد و در آنها استرس و نگرانی ایجاد کند. بچههایی که استرس دارند و یا زندگی شان تحت تاثیر اتفاقات بزرگی نظیر اختلافات خانوادگی، یا مصیبت از دست دادن یکی از اعضای خانواده بوده است، بیشتر دچار مشکل وسواس میشوند. عوامل مختلفی بر روی ایجاد وسواس تقارن در کودکان تاثیرگذار هستند که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد.
۱- وراثت
۲- روشهای تربیتی والدین
۳- ویژگیهای خانوادگی
۴- در سیستم عصبی
و، اما ذهن آگاهی یک تکنیک آرام سازی است که به شما امکان میدهد در لحظه حضور داشته باشید و همه چیز را بدون قضاوت تجربه کنید. ثابت شده است که ذهن آگاهی اضطراب و استرس را کاهش میدهد، به تنظیم احساسات، بهبود خواب و موارد دیگر نیز کمک میکند. استفاده از ذهن آگاهی برای غلبه بر وسواس تقارن، با تمرین مدیتیشن ممکن میشود و به مرور زمان کنترل افکار و ذهن خود را در دست خواهید گرفت.
منبع: ذهنآرا