کد مطلب: ۳۷۹۹۵۵
شهلا پناهی از اهمیت ساخت آثاری با محوریت فرماندهان جنگ گفته است

به گزارش مجله خبری نگار/ایران: شهلا پناهی از نویسندگان نام آشنای حوزه دفاع مقدس و مقاومت است که تا کنون ۱۱ عنوان کتاب از او در این باره منتشر شده است. کتاب‌هایی مثل «چشمان یعقوب»، «تیه دا»، «چمروش»، «رفیق مثل رسول»، «حلب، خان طومان، پلاک ۲۵» و «ماه کامل» از جمله آثار این نویسنده توانای کشور است. سبک نگارش او مستندنگاری است و به همین دلیل تحقیقات میدانی کتاب‌هایش را هم خودش انجام می‌دهد.

این نویسنده چندی است مشغول پژوهش و نگارش کتابی درباره شهید ابومهدی المهندس است. همزمان با بازگشت او از عراق و پایان سفر پژوهشی‌اش، درباره شهید محمد بروجردی و ضرورت و اهمیت ساخت آثاری با محوریت قصه زندگی فرماندهان بزرگ دفاع مقدس گفتگو کردیم. این گفتگو به بهانه تولید فیلم «غریب» محصول سازمان اوج، به کارگردانی محمد حسین لطیفی از فیلم‌های متقاضی حضور در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر انجام شده است. فیلم، شمایلی از احوالات باطنی، سبک زندگی و شیوه فرماندهی شهید بروجردی با نگاهی به دوره‌ای کوتاه از زندگی و تلاش او برای ایجاد اتحاد در غرب کشور است.

​​​​​​​همان طور که می‌دانید بالاخره طلسم ساخت فیلمی درباره شهید بروجردی با پروژه «غریب» شکسته شد؛ فرمانده‌ای که گویا قصه زندگی‌اش روی شما و مسیر نویسندگی‌تان هم تأثیر داشته است. در این باره برایمان بگویید.

مطالعه کتاب مسیح کردستان (داستان زندگی شهید بروجردی) تأثیر زیادی روی من داشت. خاطرم نیست چه سالی بود، اما اولین بار که این کتاب را خواندم، چنان محو شخصیت شهید بروجردی شدم که دوست داشتم حتماً سفری به کردستان داشته باشم. شهید بروجردی دارای شخصیت خاصی بوده و نبوغ و متانت و از همه مهم‌تر ذکاوت از ویژگی‌های بارز این شهید است.

البته آن طور که در اخبار رسمی پروژه اشاره شده فیلمنامه «غریب» بر اساس منابع مستند و پژوهشی و دیگر اسناد تازه یافته، آماده شده و کتاب «محمد؛ مسیح کردستان» تنها منبع سازندگان این اثر سینمایی نیست. پیش از پرداختن به این مباحث برایمان بگویید وقتی قلم به دست گرفتید رویکردتان برای روایت متفاوت شخصیت شهدا چه بود؟

از همان وقتی که نویسندگی را شروع کردم با خودم قول و قرار گذاشتم که اگر قرار است شهیدی معرفی کنم، سراغ ویژگی‌های خاص، نبوغ و تخصص او بروم و این خاص بودن‌ها و چیز‌هایی را که باید دیده شود بنویسم، هرچند که باید تصویر و زندگی مذهبی شهید هم دیده شود، اما به نظرم باید به مخاطب امروزی نشان بدهیم جوانی که روزگاری در جبهه و جنگ حضور داشته برای خودش یک متخصص یا دارای دانش و توانایی بوده که به جای نشستن پشت میز و... راه جهاد و مبارزه و در نهایت شهادت را برگزیده است.

اهمیت معرفی و به تصویر کشیدن قصه زندگی شهدایی مثل شهید بروجردی که از فرماندهان تأثیرگذار دفاع مقدس بود، چیست؟

نقل قول مشهوری از شهید آوینی وجود دارد که می‌گوید: «شهدا همین مردم کوچه و بازار و اهل مسجد هستند که تنها فرقشان با دیگران این است که مسیر درست را انتخاب کرده‌اند.» برای هر کسی که در حوزه معرفی شهدا چه در قالب فیلم و سریال یا کتاب و به طور کلی هنر فعالیت می‌کند این مسأله می‌تواند مورد توجه باشد که اگر قرار است کاری انجام دهیم باید بتوانیم همین چیز‌ها را خوب نشان داده و به مخاطب انتقال دهیم.

فکر می‌کنید روایت‌های اینچنینی هنوز هم می‌تواند مخاطب را جذب کند؟

بله به شرط آنکه الگو و تصویر درستی از آن‌ها بسازیم، نه اینکه آنقدر اغراق کنیم که به سمت مقدس‌سازی برویم و مخاطب امروز فکر کند که هرگز به مقام و درجه آن شهید نمی‌رسد، شهدا دست نیافتنی‌اند و ناامید شود، اگرچه شهدا آسمانی هستند و مقام والایی دارند، اما باید کاری عرضه شود که اهل زمین هم شهید را به درستی بشناسند. روایت صحیح و صریح از زندگی ساده و بی آلایش شهدا بدون ورود به حریم خصوصی‌شان می‌تواند مخاطب را جذب کند.

به اعتقاد شما به چه نکته‌هایی در ساخت آثاری با این مضمون‌ها باید توجه کرد؟

اگر قرار است درباره بروجردی، همت، کاظمی و دیگر فرماندهان شهید دفاع مقدس فیلم یا سریالی ساخته شود باید روایت همین زندگی ساده و چگونگی ارتباط‌شان با آدم‌های دور و نزدیک‌شان از خانواده و همسایه گرفته تا دوستان و همرزمان باشد؛ نشان دادن این سادگی‌ها بسیار مهم است. باید شهید بروجردی را به عنوان یک الگو و در یک قاب زیبا به تصویر بکشیم و نشان دهیم چه خصوصیاتی داشته اند و از همه مهم‌تر اینکه چگونه می‌توانستند دیگران را جذب اخلاق و رفتار خودشان کنند.

در شرایطی که هالیوود و سینمای غرب برای عرضه قهرمان‌های پوشالی‌اش تلاش می‌کند، قهرمان‌های واقعی کشورمان تا چه میزان پتانسیل جذب مخاطب را دارند؟

نسل امروز خصوصاً نوجوانان و جوانان همذات‌پنداری برایشان شیرین است، خصوصاً وقتی قصه زندگی فرماندهان شهید را می‌شنوند یا بخشی از زندگی آن‌ها برایشان روایت می‌شود. پیش خودش می‌گوید: «من هم می‌توانم این طور باشم»، اما به شرطی که ما الگوی واقعی را معرفی کنیم، نه آن الگوی کلیشه شده و همیشگی را که تا به امروز دیده‌ایم. وقتی واقعیت‌ها را نشان دهیم، مخاطب با او همذات پنداری می‌کند و بعد باورش می‌کند. می‌فهمد که قهرمانان هالیوودی با عالمی که او دارد، تفاوت دارد، چون شهدا از یک فرهنگ، دین، زبان و مرز مشترک با او برخاسته‌اند. تنها کافی است که این قهرمان ایرانی را خوب معرفی کنیم. از اخلاق و رفتارش تا شجاعت و دلاوری‌هایش و حتی ترس‌ها و نگرانی‌هایش، اگر این گونه باشد قطعاً برای مخاطب باورپذیر است و مجذوب او می‌شود.

پس چرا آثار قابل توجه معدودی در حوزه فیلم و سینما درباره این قهرمانان واقعی داریم؟

اینکه چرا فیلم و سریال درباره فرماندهان بزرگی مثل شهید بروجردی، همت و... ساخته نشده یا کمتر به آن‌ها پرداخته شده به محدودیت‌هایی برمی‌گردد که مسئولان و متولیان برای فیلمساز یا نویسنده و... ایجاد می‌کنند. بسیاری از کسانی که در مسند کار فرهنگی و هنری قرار گرفته‌اند، متاسفانه شناخت درستی از کار فرهنگی و هنری ندارند و تنها به دنبال تولید رزومه و آمار و ارقام تولیدات هستند تا کیفیت. وقتی به یک فیلمساز یا نویسنده اثری را سفارش می‌دهیم یا خودش بر اساس علاقه پا پیش می‌گذارد باید من به عنوان یک مسئول هم درک درستی از فضای جنگ و دفاع مقدس داشته باشم. جنگ نه به معنای مرزبندی‌های کلاسیک و توپ و خمپاره، بلکه شناخت از اختلاف نظری که با دشمن در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و... داشته‌ایم. در یک کلام باید میدان مبارزه را بشناسیم، اگر متولی یا نهاد مسئول، مفهوم مقاومت، پایداری و دفاع را بشناسد، دست هنرمند را باز می‌گذارد. به تعبیری آن‌ها مثل سربازانی هستند که باید اطلاعات درست و شناسایی خوبی داشته باشند.

برای جبران این کاستی‌ها و شاید غفلت‌ها چه باید کرد؟

باید در‌های پژوهش در حوزه دفاع مقدس باز باشد، نه اینکه با ایجاد محدودیت‌ها و خط قرمزها، دست و پای هنرمند و نویسنده را ببندیم. وقتی تعریف درستی از واقعیت‌های جنگ وجود نداشته باشد، پژوهش مناسبی هم انجام نشود، خروجی کار هم به آن شکلی که باید باشد، نیست و حاصل کار، اثری هنری یا فرهنگی می‌شود که بر دل نمی‌نشیند و برای مخاطب هم قابل باور نیست، آن هم مخاطبی که گاهی به انبوهی از اطلاعات و آگاهی‌ها دسترسی دارد و می‌داند و می‌فهمد که نمی‌شود با یک اسلحه و تنهایی با یک لشکر و انبوهی از تانک‌ها و نفربر‌ها مبارزه کرد. همان قدر که روایت دلاوری‌ها و شجاعت‌ها و ایمان و اعتقاد رزمندگان مهم است، نباید واقعیت دشمن تا بُنِ دندان مسلح را پنهان کرد. باید گفت که چرا جنگ ۸ سال طول کشید.

متولی کار فرهنگی و هنری باید اجازه هد تا مسیر کار به درستی پیش برود، آن هم کاری که درباره شهداست، اما گاهی آنقدر سنگ جلوی پای آدم‌ها می‌اندازند که طرف عطای کار را به لقایش می‌بخشد.

نقش فعالان فرهنگی چقدر مهم است؟

دغدغه ما همین کار فرهنگی است. ببینید حتی مقام معظم رهبری هم در یکی از سخنرانی‌هایشان به این موضوع اشاره داشتند: «زمانی که مباحث سیاسی و اقتصادی موضوعی مطرح است من به اندازه مسائل فرهنگی نگران نیستم. من به خاطر نگرانی‌های فرهنگی شب‌ها خواب به چشمم نمی‌آید. بلند می‌شوم و نگران هستم.» کافی است که ما این دغدغه را بفهمیم. بصیرت و دشمن شناسی داشته باشیم و فرصتی برای ارائه دغدغه‌هایمان داشته باشیم. این ارائه می‌تواند یک فیلم، یک کتاب یا هر محصول فرهنگی و هنری باشد، البته به یک خانه‌تکانی هم در حوزه فرهنگ نیاز داریم. این محرمانه‌ها و خط قرمز‌ها را اگر تعدیل کنیم پیشرفت خوبی خواهیم داشت.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
* نظر:
قوانین ارسال نظر